lance

/ˈlæns//lɑːns/

معنی: نیزه، سخمه، نیشتر زدن، نیزه زدن
معانی دیگر: پراندن، افکندن، زوبین، سواره نظام (به ویژه مجهز به نیزه)، هر آلت نیزه مانند: نیزه ی ماهیگیری، نیشتر (lancet هم می گویند)، نیزه پراندن به، ضربت نیزه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a spearlike weapon with a long shaft and pointed metal head, used by mounted troops.
مشابه: halberd, javelin, pike, shaft, spear

(2) تعریف: a similar weapon, as for spearing fish.
مترادف: spear
مشابه: harpoon, javelin, pike, shaft
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: lances, lancing, lanced
• : تعریف: to cut into or cut open with a lancet or similar instrument.
مترادف: slice
مشابه: cut, incise, open, perforate, pierce, puncture, slit

- The doctor lanced the boil on my neck.
[ترجمه Maryam] دکتر جوش روی گردنم را نیشتر زد
|
[ترجمه گوگل] دکتر جای جوش را روی گردنم انداخت
[ترجمه ترگمان] دکتر روی گردنم جوش زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. an unbated lance
نیزه ی تیز

2. I hurled a lance at him.
[ترجمه گوگل]من نیزه ای به سمتش پرتاب کردم
[ترجمه ترگمان]نیزه را به طرف او پرتاب کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Lance Corporal Williams officiously ordered them out.
[ترجمه گوگل]سرجوخه ویلیامز رسماً دستور خروج آنها را داد
[ترجمه ترگمان]سرجوخه سرجوخه، سرجوخه Williams، دستور داد آن ها خارج شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I work free - lance and am paid by the hour.
[ترجمه mazdak.zafari@gmail.com] من آزاد"غیر رسمی"کار می کنم و حقوقم ساعتی پرداخت می شود
|
[ترجمه گوگل]من آزاد کار می کنم و ساعتی حقوق می گیرم
[ترجمه ترگمان]من آزاد هستم و ساعتی حقوق می گیرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Prang your opponent with your lance to turn him into an egg.
[ترجمه گوگل]حریف خود را با نیزه خود کوبید تا او را به یک تخم مرغ تبدیل کنید
[ترجمه ترگمان]رقیب تو با نیزه تو تا اونو تبدیل به یک تخم کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The highwayman had assumed it was a lance, but now a curved blade sprang out and glittered blue along its edges.
[ترجمه گوگل]بزرگراه تصور کرده بود که این یک نیزه است، اما اکنون یک تیغه خمیده بیرون آمد و در امتداد لبه های آن آبی می درخشید
[ترجمه ترگمان]The فرض کرده بود که این نیزه یک نیزه است، اما اکنون تیغه کج منقار از آن بیرون جست و در حاشیه آن می درخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Then he thrust his lance into the vulnerable spot and killed the warrior.
[ترجمه گوگل]سپس نیزه خود را به نقطه آسیب پذیر فرو برد و جنگجو را کشت
[ترجمه ترگمان]سپس نیزه خود را در نقطه مقابل فرو برد و جنگ را به کشتن داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Lance wondered why no articles were done about how she spent her Christmas.
[ترجمه گوگل]لنس تعجب کرد که چرا هیچ مقاله ای در مورد نحوه گذراندن کریسمس خود نوشته نشده است
[ترجمه ترگمان]لنس در عجب بود که چرا هیچ مقاله ای درباره اینکه چطور کریسمس او را صرف کرده بود انجام نداده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Lance Rees was set on as he passed the sorting office in Withernsea, Humberside, on his way to school.
[ترجمه گوگل]لنس ریس هنگام عبور از دفتر مرتب‌سازی در ویترنسی، هامبرساید، در مسیر مدرسه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]هنگامی که از کنار دفتر گروه بندی در Withernsea، Humberside و در راه مدرسه به سوی مدرسه می رفت، آماده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It is owned by property developer Robert Lance Hughes who plans to re-erect it on an as yet unconfirmed site.
[ترجمه گوگل]متعلق به توسعه دهنده املاک رابرت لنس هیوز است که قصد دارد دوباره آن را در سایتی که هنوز تایید نشده است ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]این شرکت متعلق به رابرت لنس Hughes است که قصد دارد آن را بر روی سایتی که هنوز تایید نشده است، راه اندازی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Former world cycling champion Lance Armstrong is returning to the sport after a year-long battle with testicular cancer next year.
[ترجمه گوگل]لنس آرمسترانگ قهرمان سابق دوچرخه سواری جهان پس از یک سال مبارزه با سرطان بیضه در سال آینده به ورزش باز می گردد
[ترجمه ترگمان]لنس آرمسترانگ قهرمان سابق دوچرخه سواری جهان پس از یک مبارزه طولانی با سرطان پروستات در سال آینده به این ورزش باز می گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They are armed with a sword and lance.
[ترجمه گوگل]آنها به شمشیر و نیزه مسلح هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها مسلح به شمشیر و نیزه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But as Lance Ealey, a consultant with McKinsey, points out, this is only the start.
[ترجمه گوگل]اما همانطور که لنس ایلی، مشاور مک کینزی، اشاره می کند، این تنها شروع است
[ترجمه ترگمان]اما همانطور که سرجوخه Ealey، مشاور with می گوید، این تنها شروع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They told the hearing in Hull that Lance was pestering them.
[ترجمه گوگل]آنها در جلسه دادگاه هال گفتند که لنس آنها را آزار می دهد
[ترجمه ترگمان]آن ها به صدای هال گفتند که Lance او را به ستوه آورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نیزه (اسم)
shaft, spear, dart, gad, gavelock, halberd, gaff, gig, lance, harpoon

سخمه (اسم)
spear, lunge, thrust, lance, stab, rapier

نیشتر زدن (فعل)
lance

نیزه زدن (فعل)
lance, pike

تخصصی

[عمران و معماری] سرشیلنگ - نیزه

انگلیسی به انگلیسی

• steel-tipped wooden spear carried by knights and cavalry soldiers; sharp pointed tool which resembles a lance (i.e. harpoon)
cut with a lancet, cut open with a scalpel; pierce with a lance
if you lance a boil on someone's body, you pierce it with a sharp instrument in order to let the pus drain out.
a lance is a long spear used in former times, especially by soldiers on horseback.

پیشنهاد کاربران

لنس اکسیژن
( جهت دفع عفونت زیر پوست ) پوست را شکافتن

بپرس