labial

/ˈleɪbɪəl//ˈleɪbɪəl/

معنی: لبی، شفوی و اویخته به لبهای فرج
معانی دیگر: لبچه ای، (آواشناسی) ادا شونده توسط هر دو لب (مانند b و ((او)))، آوای لبی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of, pertaining to, or near the lips or labia.

(2) تعریف: in phonetics, articulated with one or both lips.
اسم ( noun )
مشتقات: labially (adv.), labiality (n.)
• : تعریف: any sound, such as certain consonants or rounded vowels, articulated with one or both lips.

جمله های نمونه

1. The labial palps are composed of one to four segments and function as sensory organs.
[ترجمه گوگل]کف های لبی از یک تا چهار بخش تشکیل شده و به عنوان اندام های حسی عمل می کنند
[ترجمه ترگمان]The labial از یک تا چهار بخش تشکیل شده اند و به عنوان اندام های حسی عمل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Superior labial artery give a branch which run long philtral ridges to nasal base, this branch is better known as nasal base branch of superior labial artery.
[ترجمه گوگل]شریان لبی فوقانی شاخه ای می دهد که برجستگی های فیلترال طولانی را به سمت قاعده بینی می گذراند، این شاخه بیشتر به عنوان شاخه پایه بینی شریان لبی فوقانی شناخته می شود
[ترجمه ترگمان]سرخرگ Superior به شاخه ای دست می دهد که ridges philtral بلندی را به پایه بینی می کشد، این شاخه بهتر است به عنوان شاخه nasal بینی برتر بینی شناخته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Usually the nasal and upper labial congestion are adaptive adjustments to the abnormal breathing pattern.
[ترجمه گوگل]معمولاً احتقان بینی و لابیال فوقانی تنظیمات تطبیقی ​​با الگوی تنفس غیر طبیعی هستند
[ترجمه ترگمان]معمولا بینی و گرفتگی بینی بالا، تطبیق تطبیقی با الگوی تنفس غیر عادی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. After tying labial hole, grow to be able to leave a mark.
[ترجمه گوگل]پس از بستن سوراخ لب، رشد کنید تا بتوانید اثری از خود به جای بگذارید
[ترجمه ترگمان]پس از گره زدن یک سوراخ، رشد کنید تا یک علامت بگذارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Does laser take off labial wool what is best? How many money?
[ترجمه گوگل]آیا لیزر پشم لابیال را بهتر از بین می برد؟ چقدرپول؟
[ترجمه ترگمان]این لیزر از معنی چیزی که بیشتر از همه بهتر است استفاده می کند؟ چقدر پول؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The inferior labial artery and inferior sublabial artery are the main branches from the facial artery to the inferior lip.
[ترجمه گوگل]شریان لبی تحتانی و شریان زیر لبی تحتانی شاخه های اصلی از شریان صورت تا لب تحتانی هستند
[ترجمه ترگمان]سرخرگ labial تحتانی و سرخرگ sublabial تحتانی دو شاخه اصلی از سرخرگ صورت به لب زیرین هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Risk factors associated with HSV bronchopneumonitis were oral–labial lesions, HSV in the throat, and macroscopic bronchial lesions seen during bronchoscopy.
[ترجمه گوگل]عوامل خطر مرتبط با برونکوپنومونیت HSV، ضایعات دهانی-لبی، HSV در گلو، و ضایعات برونش ماکروسکوپیک مشاهده شده در حین برونکوسکوپی بود
[ترجمه ترگمان]عوامل ریسک مرتبط با HSV - HSV، ضایعات دهانی - labial، HSV در گلو، و ضایعات bronchial ماکروسکوپی در طی bronchoscopy می باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Thick labial itself has say never-failing glamour.
[ترجمه گوگل]لابیال ضخیم خود زرق و برق بی وقفه را می گوید
[ترجمه ترگمان]labial غلیظ همیشه می گوید که هیچ وقت زرق و برق را از دست نداده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The presence of labial fusion may induce urinary tract symptoms which are overlooked without meticulous inspection.
[ترجمه گوگل]وجود جوش لبی ممکن است علائم دستگاه ادراری را ایجاد کند که بدون بررسی دقیق نادیده گرفته می شود
[ترجمه ترگمان]حضور ترکیب labial می تواند علایم tract ادراری را القا کند که بدون بررسی دقیق نادیده گرفته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The external morphology of sensilla on maxillary and labial palpus of Periplaneta fuliginosa(Serville) was observed with scanning electron microscope.
[ترجمه گوگل]مورفولوژی خارجی سنسیلا روی کف فک بالا و لب پری پلنتا fuliginosa (Serville) با میکروسکوپ الکترونی روبشی مشاهده شد
[ترجمه ترگمان]مورفولوژی خارجی of بر روی آرواره بالا و labial palpus از Periplaneta fuliginosa (Serville)با میکروسکوپ الکترونی روبشی (Serville مشاهده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Hows her labial frenum? Might you get a higher smile line with a frenectomy?
[ترجمه گوگل]فرنوم لبی او چطور است؟ آیا ممکن است با فرنکتومی خط لبخند بالاتری داشته باشید؟
[ترجمه ترگمان]لبی و لبی هم دارد؟ می شه یه خط بلند برای لبخند زدن پیدا کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. LiuXuan: I feel oneself labial color fantastic!
[ترجمه گوگل]LiuXuan: من احساس می کنم که رنگ لبی خود فوق العاده است!
[ترجمه ترگمان]LiuXuan: من احساس می کنم که خود یک رنگ فوق العاده است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The experiment also show the removable heavy labial wire anchorage system is better than Nance palatal arch and lip bumper.
[ترجمه گوگل]این آزمایش همچنین نشان داد که سیستم لنگر سیم سنگین لبی قابل جابجایی بهتر از قوس کامی و ضربه گیر لبی Nance است
[ترجمه ترگمان]این آزمایش همچنین نشان می دهد که سیستم اسکله سیم labial قابل جابجایی، بهتر از دکمه Nance palatal و سپر لبه ای است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The structure of labial palps of Chlamys farreri and Crassostreagigas were studied using light microscopy and scanning electron microscopy.
[ترجمه گوگل]ساختار لب های لبی Chlamys farreri و Crassostreagigas با استفاده از میکروسکوپ نوری و میکروسکوپ الکترونی روبشی مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]ساختار of palps of farreri و Crassostreagigas با استفاده از میکروسکوپ نوری و میکروسکوپ الکترونی روبشی مورد مطالعه قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

لبی (صفت)
lip, labial

شفوی آویخته به لبهای فرج (صفت)
labial

تخصصی

[دندانپزشکی] لبی، سطحی (از پنج سطح دندانهای قدامی) که مجاور لبها می باشد.
[زمین شناسی] لبى، مربوط به لب زیرین، شفوى و آویخته به لبهاى فرج

انگلیسی به انگلیسی

• consonant expressed by means of the lips (phonetics)
pertaining to the lips; of or pertaining a labium; expressed by means of the lips (phonetics)
a labial sound is produced with your lips; a technical term in linguistics.

پیشنهاد کاربران

labial ( پزشکی - دندان پزشکی )
واژه مصوب: لَبی
تعریف: مربوط به لب یا در سمت لب

بپرس