labelled

جمله های نمونه

1. many girls labelled "bad" turned out to be mentally ill
بعدا معلوم شد که خیلی از دخترهایی که اسمشان بد در رفته بود از نظر روانی بیمار بودند.

2. each of the boxes is labelled
هر یک از جعبه ها برچسب خورده است.

3. in this dictionary some words are labelled as "archaic" or "slang"
در این فرهنگ برخی واژه ها ((قدیمی)) یا ((خودمانی)) قلمداد شده اند.

4. This phrase is labelled as an Americanism in this dictionary.
[ترجمه گوگل]این عبارت در این فرهنگ لغت به عنوان آمریکایی گرایی برچسب گذاری شده است
[ترجمه ترگمان]این عبارت به صورت an در این فرهنگ لغت برچسب زده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The steel can was labelled "flammable".
[ترجمه گوگل]قوطی فولادی دارای برچسب "اشتعال پذیر" بود
[ترجمه ترگمان]فولاد را می توان \"قابل اشتعال\" برچسب زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The tabloid papers labelled him "an evil sex monster".
[ترجمه گوگل]روزنامه های تبلوید او را "یک هیولای جنسی شیطانی" نامیدند
[ترجمه ترگمان]روزنامه های مصور به او لقب \"یک هیولای شیطانی بد\" داده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She was wrongly labelled a liar.
[ترجمه گوگل]به اشتباه به او برچسب دروغگو زده اند
[ترجمه ترگمان]او اشتباها یک دروغگو را برچسب زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Bottles are labelled by country of origin.
[ترجمه گوگل]بطری ها بر اساس کشور مبدا برچسب گذاری می شوند
[ترجمه ترگمان]بطری ها توسط کشور مبدا علامت گذاری شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They labelled him as a communist.
[ترجمه گوگل]به او برچسب کمونیست زدند
[ترجمه ترگمان]آن ها او را کمونیست می نامیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She had automatically labelled the boys as troublemakers.
[ترجمه گوگل]او به طور خودکار به پسرها به عنوان مزاحم برچسب زده بود
[ترجمه ترگمان]او به طور خودکار این پسرها را \"مساله دار\" برچسب زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Too often the press are labelled as bad boys.
[ترجمه گوگل]اغلب مطبوعات به عنوان پسران بد برچسب زده می شوند
[ترجمه ترگمان]اغلب مطبوعات به عنوان پسران بد نام گذاری می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We carefully labelled each item with the contents and the date.
[ترجمه گوگل]ما به دقت هر مورد را با محتویات و تاریخ برچسب گذاری کردیم
[ترجمه ترگمان]ما با دقت هر یک از موارد را با محتویات و تاریخ برچسب گذاری کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The pharmaceutist labelled the bottles.
[ترجمه گوگل]داروساز بطری ها را برچسب زد
[ترجمه ترگمان]The که بطری ها را برچسب می زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The regime was inevitably labelled as 'communist'.
[ترجمه گوگل]رژیم ناگزیر به عنوان "کمونیست" برچسب خورده بود
[ترجمه ترگمان]این رژیم به ناچار به عنوان کمونیستی شناخته می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. If you venture from "feminine" standards, you are labelled aggressive and hostile.
[ترجمه گوگل]اگر از معیارهای "زنانه" پیروی کنید، برچسب تهاجمی و خصمانه به شما داده می شود
[ترجمه ترگمان]اگر از استانداردهای \"زنانه\" استفاده می کنید، برچسب مهاجم و مهاجم را می زنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• tagged, affixed with a label; named, classified

پیشنهاد کاربران

با نامِ، با عنوانِ، با برچسبِ
اشاره کردن ، اعلام کردن ، افشا کردن
Although he never publicly labelled his sexuality, Mercury had romantic relationships with both men and women
نشان دار

بپرس