loot

/ˈluːt//luːt/

معنی: تاراج، غارت، چپاول، استفاده نا مشروع، چاپیدن، غارت کردن
معانی دیگر: یغما، اموال چپاول شده، غنایم، (خودمانی) لاش، پول، اشیای گرانبها (به ویژه اگر با نادرستی به دست آمده باشد)، تاراج کردن، به یغما بردن، دزدیدن، بالا کشیدن، دست به چپاول زدن، اختلاس کردن، لاشیدن، لاش کردن، چپاول گری، غارتگری، غارت کردن شهری که اشغال شده

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: goods and valuables taken by pillaging or plundering, usu. under conditions of war or general disorder; spoils.
مترادف: booty, pillage, spoils
مشابه: conquest, plunder, prize, riches, sack, spoil, valuables

- The returning soldiers brought back loot from the lands they had conquered.
[ترجمه Rooz] سربازان برگشته بهمراه خود غنایم سرزمین هایی که فتح کرده بودن آوردند
|
[ترجمه گوگل] سربازان بازگشته از سرزمین هایی که فتح کرده بودند غنیمت آوردند
[ترجمه ترگمان] سربازان مراجعت کردند و غنایم جنگی را که فتح کرده بودند، پس آوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: goods taken by stealth or other dishonest means.
مترادف: plunder, steal, swag
مشابه: booty, goods, score, take

- The thief hid the loot in a locker at the airport.
[ترجمه گوگل] دزد غارت را در یک قفسه در فرودگاه پنهان کرد
[ترجمه ترگمان] دزد جواهرات را در یک کمد در فرودگاه پنهان کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: (informal) a number of purchases, gifts, or the like.
مترادف: haul
مشابه: booty, gifts, goods, purchases, riches

- After his shopping spree, he came over to show me his loot.
[ترجمه گوگل] بعد از خریدهایش، او آمد تا غارتش را به من نشان دهد
[ترجمه ترگمان] بعد از spree خرید، اومد تا loot رو به من نشون بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The kids got a lot of loot for Christmas this year.
[ترجمه محمد جواد] بچه ها یه عالمه از کریسمس امسال سود بردن،
|
[ترجمه گوگل] بچه ها برای کریسمس امسال غارت زیادی به دست آوردند
[ترجمه ترگمان] امسال بچه ها برای کریسمس یه عالمه غارت و غارت کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(4) تعریف: the act of looting.
مترادف: pillage, plunder, spoliation
مشابه: despoliation, forage, sack
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: loots, looting, looted
(1) تعریف: to forcibly remove goods or valuables from (a place), usu. under conditions of war or general disorder; plunder; pillage.
مترادف: despoil, pillage, plunder, sack
مشابه: forage, harry, liberate, maraud, prey, raid, ransack, rob, strip

- The invading army looted the village.
[ترجمه گوگل] ارتش متجاوز روستا را غارت کرد
[ترجمه ترگمان] ارتش مهاجم روستا را غارت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Some of the downtown stores were looted in the aftermath of the hurricane.
[ترجمه گوگل] برخی از فروشگاه های مرکز شهر پس از طوفان غارت شدند
[ترجمه ترگمان] برخی از فروشگاه های مرکز شهر پس از طوفان غارت شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to steal (goods, money, or the like) in times of general disorder, such as during a riot, attack, or in the aftermath of a natural disaster.
مترادف: plunder, steal
مشابه: burglarize, burgle, commandeer, pilfer, pillage, raid, ransack, rob

- The angry mob looted merchandise from retail stores in the center of the city.
[ترجمه گوگل] اوباش خشمگین کالاهای خرده فروشی ها را در مرکز شهر غارت کردند
[ترجمه ترگمان] مردم خشمگین کالا را از فروشگاه های خرده فروشی در مرکز شهر غارت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: looter (n.)
• : تعریف: to pillage or plunder, usu. during war or times of general disorder.
مترادف: pillage, plunder

جمله های نمونه

1. they divvied up the loot and fled
آنها اموال مسروقه را (بین خود) تقسیم و فرار کردند.

2. the bandits quarreled over the loot
دزدها بر سر اموال تارج شده دعوا می کردند.

3. they fought only for booty and loot
آنها فقط به خاطر غارت و چپاول می جنگیدند.

4. the airport police arrested him with the loot
پلیس فرودگاه او را با پول های مسروقه باز داشت کرد.

5. The thieves divvied up the loot.
[ترجمه گوگل]دزدها غارت را تقسیم کردند
[ترجمه ترگمان]دزدها غنایم جنگی رو تقسیم کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It was all the loot taken by soldiers from the captured town.
[ترجمه گوگل]این همه غارتی بود که سربازان از شهر تسخیر شده برده بودند
[ترجمه ترگمان]این همه loot که توسط سربازان از شهر دستگیر شده گرفته شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The thieves hurriedly carved up the loot.
[ترجمه گوگل]دزدها با عجله غارت را تراشیدند
[ترجمه ترگمان]دزدها با عجله غنایم جنگی رو درست کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The thieves divides the loot into equal shares.
[ترجمه گوگل]دزد غارت را به سهام مساوی تقسیم می کند
[ترجمه ترگمان]دزدها غنایم را به سهم مساوی تقسیم می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He refused to let his army enter and loot the city.
[ترجمه گوگل]او از ورود ارتشش و غارت شهر خودداری کرد
[ترجمه ترگمان]او حاضر نشد اجازه دهد که ارتش وارد شود و شهر را غارت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Later, the film rights for Loot were sold for £100,000.
[ترجمه گوگل]بعداً حقوق فیلم Loot به مبلغ 100000 پوند فروخته شد
[ترجمه ترگمان]بعدها، حقوق فیلم برای Loot ۱۰۰۰۰۰ پوند فروخته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Why loot and burn when you can participate, force the pace of change?
[ترجمه گوگل]چرا وقتی می توانید شرکت کنید، غارت کنید و بسوزانید، سرعت تغییر را مجبور کنید؟
[ترجمه ترگمان]چرا وقتی که می توانید در آن شرکت کنید، چه غارت و غارت کنید، سرعت تغییر را به زور وارد کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Two weeks later, police found the loot hidden in an abandoned warehouse.
[ترجمه گوگل]دو هفته بعد، پلیس غارت را که در یک انبار متروکه پنهان شده بود، پیدا کرد
[ترجمه ترگمان]دو هفته بعد پلیس the رو توی یه انبار متروکه پیدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But I've noticed that a certain amount of loot helps to invest even your most casual remarks with a certain significance.
[ترجمه گوگل]اما من متوجه شده ام که مقدار مشخصی از غارت به سرمایه گذاری حتی معمولی ترین اظهارات شما با اهمیت خاصی کمک می کند
[ترجمه ترگمان]اما من متوجه شده ام که مقدار مشخصی از غنایم به سرمایه گذاری حتی مهم ترین اشارات شما با اهمیت خاصی کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Meanwhile a more substantial, if unimaginatively packaged loot was rumbled in north Ecuador on the same day.
[ترجمه گوگل]در همین حال، غارت‌های مهم‌تر، اگر غیرقابل تصور بسته‌بندی شده بود، در همان روز در شمال اکوادور به جریان افتاد
[ترجمه ترگمان]در همین حال، اگر unimaginatively بسته بندی شده در شمال \"اکوادور\" در همان روز در شمال \"اکوادور\" به فروش می رسیدند، تعداد قابل توجهی از آن ها قابل توجه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. After a battle Your faithfull companions will equip loot.
[ترجمه گوگل]پس از یک نبرد، همراهان وفادار شما غارت خواهند کرد
[ترجمه ترگمان]پس از نبردی دوستان faithfull غنایم خود را تجهیز خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تاراج (اسم)
theft, spoil, desolation, pillage, plunder, loot, foray

غارت (اسم)
rapine, robbery, incursion, pillage, plunder, despoliation, loot, plunderage, rip-off

چپاول (اسم)
raven, plunder, loot, foray, spoliation, ravin

استفاده نا مشروع (اسم)
gravy, loot

چاپیدن (فعل)
rob, hurry, harry, plunder, loot, fleece

غارت کردن (فعل)
rob, despoil, harry, ravage, ransack, sack, harrow, raven, pillage, plunder, pirate, loot, foray, maraud, spoliate, reave

انگلیسی به انگلیسی

• booty, spoil, plunder; money (slang)
plunder, rob and destroy, steal, despoil
when people loot shops or houses, they steal things from them during a battle, riot, or other disturbance.
loot is stolen money or goods; an informal use.

پیشنهاد کاربران

۱. غنائم. اموال غارت شده ۲. اموال مسروغه ۳. غارت. چپاول. تاراج ۴. {عامیانه} پول ۴. غارت کردن. چپاول کردن. به یغما بردن
مثال:
They will not be able to transgress, plunder, or loot other countries.
آنها قادر به تجاوز ، غارتگری، یا چپاول کردن دیگر کشورها نخواهند بود.
معنی غیر رسمی: پول
غارت کردن , دزدیدن ؛ غنایم , اموال دزدی
# The invading army looted the village
# Burglars looted cash from a shop
# The returning soldiers brought back loot from the lands they had conquered
...
[مشاهده متن کامل]

# The police arrested him with the loot
# The thief hid the loot in a locker at the airport

پول و دارایی
غنیمت جنگی ( n )
غنایم جنگی ( n )
دزدی کردن ( به ویژه از مغازه ها یا خانه هایی که در طی جنگ یا شورش های خیابانی و شهری، آسیب دیده اند. )

بپرس