linseed

/ˈlɪnˌsid//ˈlɪnsiːd/

معنی: بذر کتان، تخم بزرک
معانی دیگر: بزرک، تخم کتان، بذر کتان (flaxseed هم می گویند)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the seed of the flax plant, esp. when used as a source of oil.

جمله های نمونه

1. linseed meal
کنجاله ی برزک

2. Use a rag soaked in linseed oil.
[ترجمه گوگل]از پارچه ای آغشته به روغن بذر کتان استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]از یه پارچه خیس تو روغن بزرک استفاده کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Linseed oil will soften stiff leather.
[ترجمه گوگل]روغن بذر کتان چرم سفت را نرم می کند
[ترجمه ترگمان]روغن Linseed نرم میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Use a touch of linseed oil for lubrication.
[ترجمه گوگل]از روغن بذر کتان برای روانکاری استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]از یک تماس روغن linseed برای روغن کاری استفاده بکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Use turpentine and linseed oil, three parts to two.
[ترجمه گوگل]از سقز و روغن بذر کتان سه قسمت به دو استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]از سقز و روغن کتان و سه بخش به دو قسمت استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Linseed oil helps restore the shine to a dull surface.
[ترجمه گوگل]روغن بذر کتان به بازگرداندن درخشش به سطح کدر کمک می کند
[ترجمه ترگمان]روغن نارگیل به بازیابی درخشش به سطح مات کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He says the fibrous nature of Linseed makes it impossible to plough back into the soil.
[ترجمه گوگل]او می گوید که ماهیت فیبری دانه کتان باعث می شود که شخم زدن به خاک غیرممکن شود
[ترجمه ترگمان]او می گوید که طبیعت فیبری of امکان شخم زدن به خاک را غیر ممکن می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. If the acid is fatty such as linseed oil, then the result is a soap and water.
[ترجمه گوگل]اگر اسید چرب مانند روغن بذر کتان باشد، نتیجه یک صابون و آب است
[ترجمه ترگمان]اگر اسید چرب مثل روغن linseed باشد، نتیجه یک صابون و آب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The applied finish - several liberal coats of linseed oil - was allowed to dry, then finally waxed.
[ترجمه گوگل]پوشش اعمال شده - چندین لایه آزاد روغن بذر کتان - اجازه داده شد تا خشک شود، سپس در نهایت موم شد
[ترجمه ترگمان]پس از اتمام کار، چند تن لیبرال از روغن کتان به کار رفتند - اجازه یافتند که خشک شود و در نهایت waxed شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But it will not allow farmers to burn Linseed under any circumstances.
[ترجمه گوگل]اما تحت هیچ شرایطی به کشاورزان اجازه نخواهد داد که بذر کتان را بسوزانند
[ترجمه ترگمان]اما به کشاورزان اجازه نخواهد داد تا تحت هر شرایطی linseed را بسوزانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A mixture of equal quantities of raw linseed oil and substitute turps is often rubbed into pine prior to staining.
[ترجمه گوگل]مخلوطی از مقادیر مساوی از روغن بذر کتان خام و تورپ های جایگزین اغلب قبل از رنگ آمیزی به کاج مالیده می شود
[ترجمه ترگمان]ترکیبی از مقادیر برابر روغن کتان خام و turps جایگزین معمولا قبل از رنگ آمیزی به چوب کاج مالیده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The linseed oil helps restore the shine to a dull surface.
[ترجمه گوگل]روغن بذر کتان به بازگرداندن درخشش به سطح کدر کمک می کند
[ترجمه ترگمان]روغن بذر کتان به بازیابی درخشش به سطح مات کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. When their linseed is ripe for harvest the hemp is in bloom in lur field.
[ترجمه گوگل]هنگامی که بذر کتان آنها برای برداشت رسید، کنف در مزرعه لر شکوفا می شود
[ترجمه ترگمان]وقتی بذر کتان برای برداشت گندم فرا می رسد، hemp در میدان lur شکوفه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Norbornene linseed oil(NLO) was synthesized using linseed oil and dicyclopentadiene, and was characterized by gel-permeation chromatography(GPC) and FT-IR.
[ترجمه گوگل]روغن بذر کتان نوربورن (NLO) با استفاده از روغن بذر کتان و دی سیکلوپنتادین سنتز شد و با کروماتوگرافی نفوذ ژل (GPC) و FT-IR مشخص شد
[ترجمه ترگمان]روغن بذر Norbornene (NLO)با استفاده از روغن linseed و dicyclopentadiene سنتز شد و با کروماتوگرافی مایع ژل (GPC)و FT - IR مشخص شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بذر کتان (اسم)
flaxseed, linseed

تخم بزرک (اسم)
linseed

تخصصی

[نساجی] بذر کتان

انگلیسی به انگلیسی

• flaxseed, seed of flax

پیشنهاد کاربران

در کشاورزی کتان روغنی یا کتان لیفی گفته می شود

بپرس