lights

/ˈlaɪts//laɪts/

معنی: ریه جانوران، شش، لباس های روشن
معانی دیگر: جگر سفید (شش) حیواناتی از قبیل گوسفند و خوک (که مصرف خوراکی دارد)، شش shosh

بررسی کلمه

اسم جمع ( plural noun )
• : تعریف: the lungs of animals, esp. of sheep and pigs, used for food.

جمله های نمونه

1. fluorescent lights
نورهای (لامپ های) مهتابی

2. harlequin lights
چراغ های رنگارنگ

3. street lights winked out at 5 a. m.
چراغ های خیابان ساعت 5 بامداد خاموش شدند.

4. the lights of kashan twinkled from afar
چراغ های کاشان از دور سوسو می زدند.

5. the lights went out
چراغ ها خاموش شدند.

6. the lights went out because the fuse had been blown
چراغ ها خاموش شد چون فیوز سوخته بود.

7. towchal lights gleamed from afar
چراغ های توچال از دور سوسو می زد.

8. traffic lights
چراغ های راهنمایی

9. village lights shimmered from behind the pall of mist
چراغ های دهکده از ماورای پرده ای از مه سوسو می زدند.

10. hit the lights before going, will you!
لطفا قبل از رفتن چراغ ها را بزن (خاموش کن)!

11. the bow lights
چراغ های سینه ی کشتی

12. the glaring lights of the stage
نور خیره کننده ی چراغ های صحنه

13. the radiant lights of the city
چراغ های پر نور شهر

14. the traffic lights in the square constantly switched from red to amber, then green
چراغ های راهنمایی میدان مرتبا از قرمز به زرد و سپس به سبز تبدیل می شدند.

15. the village lights were winking in the dark
در تاریکی چراغ های دهکده سوسو می زدند.

16. turn the lights on!
چراغ ها را روشن کن !

17. a bank of lights
ردیف چراغ

18. i tarned the lights on
چراغ ها را روشن کردم.

19. according to one's lights
طبق فهم و شعور شخص

20. as night fell, the lights in the sky multiplied
شب که فرارسید نور آسمان (ستارگان) بیشتر شد.

21. i turned off the lights
چراغ ها را خاموش کردم.

22. one of the leading lights of the english renaissance
یکی از چهره های برجسته رنسانس در انگلیس

23. remember to turn the lights off
یادت باشد چراغ ها را خاموش کنی.

24. the driver blinked his lights twice and then stopped the car
راننده دوبار چراغ ها را خاموش و روشن نمود و سپس ماشین را متوقف کرد.

25. the gleam of the lights reflected in the dark waters of the river
درخشش نورهایی که در آب تیره ی رودخانه منعکس می شد

26. there are signs and lights that will lead you there
نشان ها و چراغ ها شما را به آنجا راهنمایی خواهند کرد.

27. he acted according to his own lights
رفتار او به اندازه ی شعورش بود.

28. in town drive with your dim lights
در شهر با نور پایین حرکت کن.

29. exits and entrances are marked by blinking lights
راه های خروجی و دخولی(برون راه ها و درون راه ها) با چراغ چشمک زن مشخص شده اند.

30. the building was emblazoned with flags and lights
ساختمان با پرچم و چراغ تزیین شده بود.

31. when you see other cars, dim your lights
وقتی ماشین های دیگر را می بینی با نور پایین حرکت کن.

32. they had turned off half of the city's lights in order to economize
نیمی از چراغ های شهررا به منظور صرفه جویی خاموش کرده بودند.

33. to darken a room by turning off the lights
با خاموش کردن چراغ ها اتاقی را تاریک کردن

مترادف ها

ریه جانوران (اسم)
lights

شش (اسم)
lights, lungs

لباس های روشن (اسم)
lights

تخصصی

[کامپیوتر] چراغها ،روشناییها - ( در نرم افزار انیمیشن سه بعدی ) دستگاههایی که تأثیر چراغهای واقعی را بر روی صحنه ی تولید شده توسط کامپیوتر تقلید می کنند .

انگلیسی به انگلیسی

• lungs of an animal (especially of a sheep or pig); set of personal principles or standards

پیشنهاد کاربران

توی سریال young sheldon قسمت اول، مادر sheldon توی کلیسا به یه زنی میگه، I'll knock your lights out یعنی دل و روده ت رو میکشم بیرون
Light:If something is light , it doesn't weigh much and so isn't heavy.
But. . . . .
Lights:Electric lamps that show actors in the theater. 💡
چراغ
سفارش

بپرس