lighting

/ˈlaɪtɪŋ//ˈlaɪtɪŋ/

معنی: احتراق، اشتعال، روشنایی، سایه روشن، نور افکنی
معانی دیگر: نور دهی، نورتابی، نور رسانی، شیدافکنی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: type and arrangement of artificial illumination and the effects it creates.

- the interesting lighting in this room
[ترجمه گوگل] نور جالب در این اتاق
[ترجمه ترگمان] نورپردازی جالبی در این اتاق
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The actors were good but the lighting was inadequate.
[ترجمه گوگل] بازیگران خوب بودند اما نور کافی نبود
[ترجمه ترگمان] هنرپیشه ها خوب بودند اما نور کافی نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: the way light appears in relation to objects, esp. in a painting or photograph.

(3) تعریف: the act of shedding light; illumination.

جمله های نمونه

1. contrast lighting
نورپردازی دارای کنتراست

2. ducks were lighting on the pond
مرغابی ها بر تالاب فرود می آمدند.

3. they hooked customers with lighting and flags
با چراغانی و پرچم مشتری جلب می کنند.

4. I was lighting up when I noticed a 'no smoking' sign.
[ترجمه اقا محمد] داشتم روشن میکردم که متوجه علامت �سیگار ممنوع� شدم
|
[ترجمه گوگل]داشتم روشن می‌شدم که متوجه علامت «سیگار ممنوع» شدم
[ترجمه ترگمان]وقتی متوجه نشدم که سیگار کشیدن خبری نیست، از جایم بلند شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The building needs improved security and lighting.
[ترجمه گوگل]ساختمان به امنیت و روشنایی بهتر نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]این ساختمان به بهبود امنیت و روشنایی نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Lighting is poor in the back lanes of the city.
[ترجمه گوگل]روشنایی در کوچه های عقب شهر ضعیف است
[ترجمه ترگمان]نورپردازی در خیابان های پشتی شهر ضعیف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Good lighting will enhance any room.
[ترجمه گوگل]نور خوب هر اتاق را زیباتر می کند
[ترجمه ترگمان]روشنایی خوب هر اتاق را افزایش خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The play had excellent sound and lighting effects.
[ترجمه گوگل]نمایشنامه دارای جلوه های صوتی و نوری عالی بود
[ترجمه ترگمان]این نمایش تاثیرات بسیار خوبی داشت و تاثیرات نور داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The lighting in that restaurant is soft and romantic.
[ترجمه گوگل]نور آن رستوران ملایم و رمانتیک است
[ترجمه ترگمان]نورپردازی در آن رستوران نرم و رمانتیک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The custom of lighting the Olympic flame goes back centuries.
[ترجمه گوگل]آداب روشن کردن شعله المپیک به قرن ها قبل برمی گردد
[ترجمه ترگمان]رسم نورپردازی شعله المپیک از قرن ها پیش بر می گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The gas lamp gradually lost ground to electric lighting.
[ترجمه گوگل]لامپ گاز به تدریج زمین خود را به دلیل روشنایی الکتریکی از دست داد
[ترجمه ترگمان]لامپ گازی به تدریج زمین را به سمت روشنایی برق از دست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Most house lighting runs at the full mains voltage of 240 volts.
[ترجمه گوگل]اکثر روشنایی خانه ها با ولتاژ شبکه کامل 240 ولت کار می کنند
[ترجمه ترگمان]اکثر روشنایی خانه به ولتاژ برق کامل ۲۴۰ ولت ختم می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Better street lighting has helped reduce the number of assaults against women.
[ترجمه گوگل]روشنایی بهتر خیابان ها به کاهش تعداد تجاوزات علیه زنان کمک کرده است
[ترجمه ترگمان]روشنایی خیابانی بهتر به کاهش شمار حملات علیه زنان کمک کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Be very careful when lighting fireworks.
[ترجمه گوگل]هنگام روشن کردن آتش بازی بسیار مراقب باشید
[ترجمه ترگمان]در هنگام نورپردازی با دقت بسیار مراقب باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Mellow music and lighting helped to create the right atmosphere.
[ترجمه گوگل]موسیقی ملایم و نور به ایجاد فضای مناسب کمک کرد
[ترجمه ترگمان]موسیقی و روشنایی mellow به ایجاد فضای مناسب کمک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

احتراق (اسم)
inflammation, combustion, ignition, lighting

اشتعال (اسم)
combustion, ignition, lighting

روشنایی (اسم)
ray, phosphorescence, lighting

سایه روشن (اسم)
lighting, penumbra

نور افکنی (اسم)
projection, luminosity, lighting

تخصصی

[سینما] نورآرایی - نورپردازی - نور دادن
[عمران و معماری] روشنایی - چراغ بندی - چراغ گذاری - نصب چراغ - نورپردازی - روشن سازی - نوررسانی
[برق و الکترونیک] آذرخش، برق
[زمین شناسی] روشنائی

انگلیسی به انگلیسی

• arrangement of light fixtures; effect achieved with light; illumination; act of setting fire to, igniting; manner in which light falls across a surface
the lighting in a place is the way that it is lit, or the quality of the light in it.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : light / enlighten / lighten
✅️ اسم ( noun ) : light / enlightenment / lighter / lighting / lightness / lightning
✅️ صفت ( adjective ) : light / lighted / lightning / enlightening / enlightened
✅️ قید ( adverb ) : _
رعد و برق
( عمل ) روشن کردن - نورپردازی
روشنایی
نورپردازی

بپرس