lessor

/ˈlesər//ˈlesɔː/

معنی: اجاره دهنده، موجر
معانی دیگر: صاحب ملک

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one who lets property to another by lease.
مشابه: landlord

جمله های نمونه

1. The lessor can evict the lessee for failure to pay rent.
[ترجمه گوگل]موجر می تواند مستأجر را به دلیل عدم پرداخت اجاره بها بیرون کند
[ترجمه ترگمان]The می توانند lessee را برای عدم پرداخت اجاره اخراج کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The asset belongs to the lessor, and so capital allowances are not available to the company.
[ترجمه گوگل]دارایی متعلق به اجاره‌دهنده است و بنابراین کمک هزینه سرمایه در اختیار شرکت قرار نمی‌گیرد
[ترجمه ترگمان]دارایی به the تعلق دارد و بنابراین کمک هزینه سرمایه برای شرکت در دسترس نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The primary advantage to the lessor in this transaction stems from the tax benefits.
[ترجمه گوگل]مزیت اصلی موجر در این معامله از مزایای مالیاتی ناشی می شود
[ترجمه ترگمان]مزیت اصلی در این معامله، ناشی از مزایای مالیاتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The lessor benefits by obtaining tax deductions that would otherwise be unavailable.
[ترجمه گوگل]موجر با دریافت کسر مالیاتی که در غیر این صورت در دسترس نبود، سود می برد
[ترجمه ترگمان]The با گرفتن کسورات مالیاتی که در غیر این صورت در دسترس نیستند، سود می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The lessor then purchases the asset and leases it to the lessee.
[ترجمه گوگل]سپس موجر دارایی را خریداری می کند و آن را به مستاجر اجاره می دهد
[ترجمه ترگمان]سپس The دارایی را خرید و آن را به the اجاره می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The lessor receives capital allowances against tax.
[ترجمه گوگل]موجر در مقابل مالیات کمک هزینه سرمایه دریافت می کند
[ترجمه ترگمان]دولت حق سرمایه را در برابر مالیات دریافت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The next step is for the lessor to make a court application to obtain an order for possession.
[ترجمه گوگل]گام بعدی این است که موجر تقاضای دادگاه برای اخذ حکم تملک کند
[ترجمه ترگمان]گام بعدی این است که the یک درخواست دادگاه برای کسب دستور در اختیار داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Lessor shall submit the written substantiation of these expenses when claiming the monthly payment.
[ترجمه گوگل]موجر هنگام مطالبه پرداخت ماهانه، مستندات کتبی این هزینه ها را ارائه می کند
[ترجمه ترگمان]شرکت کنندگان باید the کتبی این هزینه ها را در هنگام مطالبه حقوق ماهیانه ارائه دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Where the lessee makes such a claim, the lessor shall provide assistance.
[ترجمه گوگل]در صورتی که مستاجر چنین ادعایی را مطرح کند، موجر باید کمک کند
[ترجمه ترگمان]جایی که the چنین ادعایی می کند، lessor به شما کمک خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Article 4A lessee and a lessor shall classify a lease as a financing lease or an operating lease on the lease beginning date.
[ترجمه گوگل]ماده 4الف مستأجر و موجر باید اجاره را به عنوان اجاره مالی یا اجاره عملیاتی در تاریخ شروع اجاره طبقه بندی کنند
[ترجمه ترگمان]ماده ۴ یک lessee و یک lessor اجاره را به عنوان یک اجاره مالی یا اجاره عملیاتی در تاریخ شروع اجاره دسته بندی خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Lessor agrees to maintain the structure, roof, drains, pipes and cables leading into or from the Property in good and rentable conditions at all times during the term of this Lease Agreement.
[ترجمه گوگل]اجاره‌دهنده موافقت می‌کند که سازه، سقف، زهکش‌ها، لوله‌ها و کابل‌های منتهی به ملک یا از آن را در شرایط خوب و قابل اجاره همیشه در طول مدت این قرارداد اجاره نگهداری کند
[ترجمه ترگمان]The با حفظ ساختار، سقف، drains، لوله ها و کابل های هدایت شده در شرایط خوب و rentable در تمام زمان ها در طول مدت این قرارداد Lease موافقت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Article 220 The lessor shall perform the obligation of maintenance of the leased property, except as otherwise agreed upon by the parties.
[ترجمه گوگل]ماده 220 - موجر به تعهدات نگهداری از مال مورد اجاره عمل می‌کند مگر اینکه متعاملین ترتیب دیگری داشته باشند
[ترجمه ترگمان]ماده ۲۲۰ The باید تعهد نگهداری اموال اجاره ای را انجام دهد، به جز آنکه طرفین توافق کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Lessor shall supervise the property management company to maintain the building in good order for use.
[ترجمه گوگل]موجر باید بر شرکت مدیریت املاک نظارت کند تا ساختمان را در شرایط مناسب برای استفاده حفظ کند
[ترجمه ترگمان]lessor باید بر شرکت مدیریت دارایی نظارت داشته باشد تا ساختمان را به خوبی حفظ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Lessor shall issue the tax invoice to lessee upon request for payment every time.
[ترجمه گوگل]موجر در صورت درخواست پرداخت هر بار برای مستاجر صورتحساب مالیاتی صادر می کند
[ترجمه ترگمان]lessor باید فاکتور مالیاتی را صادر کند تا درخواست پرداخت در هر زمان را بنماید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Article 242 The lessor shall be entitled to the ownership of the leased property.
[ترجمه گوگل]ماده 242 - موجر مستحق مالکیت مال الاجاره است
[ترجمه ترگمان]ماده ۲۴۲ قانون lessor باید حق مالکیت ملک اجاره ای را داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اجاره دهنده (اسم)
bailer, renter, lessor, locator, bailor

موجر (اسم)
letter, renter, lessor, landlord, hirer

تخصصی

[حسابداری] موجر
[حقوق] موجر

انگلیسی به انگلیسی

• landlord, one who rents out property

پیشنهاد کاربران

بپرس