lazybones

/ˈleɪzɪboʊnz//ˈleɪzɪbəʊnz/

معنی: تنبل، ادم بطیء و کندرو
معانی دیگر: (عامیانه) آدم تنبل، تنه لش

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: (informal; usu. used with a sing. verb) a person who is lazy.
متضاد: go getter
مشابه: loafer

جمله های نمونه

1. The lazybones always alibied themselves out of work.
[ترجمه Nazanin] تنبل ها همیشه از زیرکار در میرفتند
|
[ترجمه گوگل]تنبل ها همیشه خود را بیکار می کردند
[ترجمه ترگمان]تنبل همیشه از کار بی کار می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They criticized the lazybones for playing up his slight illness.
[ترجمه گوگل]آنها تنبل ها را به خاطر بازی در بیماری خفیف او مورد انتقاد قرار دادند
[ترجمه ترگمان]آن ها از lazybones برای بازی کردن با بیماری اندک انتقاد کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Come on, lazybones! Get out of bed.
[ترجمه گوگل]بیا تنبل ها! از تخت بلند شو
[ترجمه ترگمان]زود باش، تنبل! از تخت بیا بیرون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The lazybones must be aroused from their unwillingness to work.
[ترجمه گوگل]تنبل ها باید از عدم تمایل خود به کار برانگیخته شوند
[ترجمه ترگمان]The باید از عدم تمایل خود به کار تحریک شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Roll out, lazybones! It's getting late.
[ترجمه گوگل]رول کردن، تنبل ها! داره دیر میشه
[ترجمه ترگمان]برو بیرون، تنبل! داره دیر می شه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Hey, lazybones, how long are you planning on staying in bed?
[ترجمه گوگل]هی، تنبل ها، تا کی قصد دارید در رختخواب بمانید؟
[ترجمه ترگمان]هی، تنبل، چقدر میخوای توی تخت بمونی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We tabbed him lazybones.
[ترجمه گوگل]ما او را تنبل زدیم
[ترجمه ترگمان]ما او را تنبل و تنبل کرده بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Come on, lazybones, get up!
[ترجمه گوگل]بیا تنبل ها، برخیز!
[ترجمه ترگمان]زود باش، تنبل، بلند شو!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He is a lazybones with no ambition whatsoever.
[ترجمه گوگل]او یک تنبل است که هیچ جاه طلبی ندارد
[ترجمه ترگمان]او یک تنبل و بدون جاه طلبی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The boy is lazybones through and through.
[ترجمه گوگل]پسرک تنبل است
[ترجمه ترگمان]این پسر در حال عبور و مرور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. China will hence be a nation of lazybones!
[ترجمه گوگل]از این رو چین کشوری از تنبل ها خواهد بود!
[ترجمه ترگمان]از این رو، چین ملتی of خواهد بود!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Her current knight had become a lazybones and a coward.
[ترجمه گوگل]شوالیه فعلی او تبدیل به یک تنبل و یک ترسو شده بود
[ترجمه ترگمان]شوالیه فعلی او یک تنبل و بزدل شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The Lazybones Alarm Clock may be the solution to our problem.
[ترجمه گوگل]ساعت زنگ دار Lazybones ممکن است راه حل مشکل ما باشد
[ترجمه ترگمان]ساعت هشدار Lazybones ممکن است راه حل مشکل ما باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Only lazybones and mediocre persons could hanker after the days of messing together.
[ترجمه گوگل]فقط تنبل‌ها و افراد متوسط ​​می‌توانستند پس از روزهایی که با هم درگیر بودند، حسرت بخورند
[ترجمه ترگمان]فقط تنبل و متوسط، پس از روزهایی که با یکدیگر بازی می کنند می توانند با هم زندگی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تنبل (اسم)
slouch, lazybones

ادم بطیء و کندرو (اسم)
lazybones

انگلیسی به انگلیسی

• lazy person (slang)
if you say that someone is a lazybones, you mean that they are very lazy indeed.
lazy person, person who is inactive

پیشنهاد کاربران

ای گشاد
گشاد
از تنبلی زییاد لش بودن
تنبلی
بی عار بودن

بپرس