lacquer

/ˈlækər//ˈlækə/

معنی: لاک الکل، رنگ لاکی، لاک الکل زدن
معانی دیگر: (از ریشه ی فارسی)، لاک و الکل، جلا (lacquer enamel هم می گویند)، لاک چینی (انگم که از برخی درختان بومی چین و ژاپن به دست می آید به ویژه از درختی به نام taxicondendron verniciflua از خانواده ی cashew که برای جلا دادن به چوب به کار می رود)، شی چوبی لاک و الکل دار، اسباب چوبی و جلادار، لاک (lacquerwork و lacquerware هم می گویند)، لاک والکل زدن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: any of several glossy varnishes made from resin or cellulose and sometimes mixed with a solvent, used as a protective coating for wood and other materials.
مشابه: polish

- I'll apply another coat of lacquer to the bench after this dries.
[ترجمه گوگل] بعد از خشک شدن یک لایه دیگر لاک روی نیمکت می زنم
[ترجمه ترگمان] بعد از خشک کردن این خشک، یک کت دیگر از لاک می زنم روی نیمکت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: lacquers, lacquering, lacquered
مشتقات: lacquerer (n.)
• : تعریف: to coat with lacquer or a glossy finish similar to lacquer.
مشابه: finish

- The carpenter lacquered all the table tops.
[ترجمه گوگل] نجار تمام صفحه های میز را لاک زد
[ترجمه ترگمان] نجار لاک وود همه میز را لاک زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. We put on the second coating of lacquer.
[ترجمه گوگل]لایه دوم لاک را می گذاریم
[ترجمه ترگمان]ما روکش دوم لاک لاک رو گذاشتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He has planned to lacquer the old table.
[ترجمه گوگل]او برنامه ریزی کرده است که میز قدیمی را لاک بزند
[ترجمه ترگمان]اون برنامه ریزی کرده که میز قدیمی رو لاک بزنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The decor is simple—black lacquer panels on white walls.
[ترجمه گوگل]دکور ساده است - پانل های لاک سیاه روی دیوارهای سفید
[ترجمه ترگمان]دکوراسیون (دکوراسیون)ساده است - پانل های لاک و لاک سیاه بر روی دیواره ای سفید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They finished the table in yellow lacquer.
[ترجمه گوگل]میز را با لاک زرد تمام کردند
[ترجمه ترگمان]رومیزی را با لاک زرد به پایان رساندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It will cost considerable time to lacquer the old furniture.
[ترجمه گوگل]لاک زدن مبلمان قدیمی زمان زیادی را می طلبد
[ترجمه ترگمان]خیلی وقت است که اثاثیه قدیمی را لاک و لاک و لاک و لاک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The red lacquer work on the upper wall was badly chipped.
[ترجمه گوگل]لاک قرمز روی دیوار بالایی بد تراشه شده بود
[ترجمه ترگمان]لاک قرمز روی دیوار بالایی کار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Unfortunately, the red lacquer is slightly too opaque to do the maple much justice.
[ترجمه گوگل]متأسفانه، لاک قرمز کمی بیش از حد مات است که نمی تواند عدالت را برای افرا انجام دهد
[ترجمه ترگمان]متاسفانه، این لاک الکل قرمز کمی بیش از حد کدر است تا بتوان آن را به میزان بسیار زیادی انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Japlac is a high gloss lacquer which produces a mirror-like finish that leaves ordinary paints looking lacklustre in comparison.
[ترجمه گوگل]Japlac یک لاک براق است که یک روکش آینه مانند ایجاد می کند که باعث می شود رنگ های معمولی در مقایسه با آن بی رقیب به نظر برسند
[ترجمه ترگمان]Japlac یک لاک الکل پر زرق و برق است که یک روکش آینه ای را تولید می کند که رنگ های معمولی را در مقایسه با آن جالب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Matt lacquer is a quicker alternative with the advantage of impermeability.
[ترجمه گوگل]لاک مات یک جایگزین سریعتر با مزیت نفوذ ناپذیری است
[ترجمه ترگمان]مت لاک، با استفاده از impermeability، یه جایگزین سریع تر از impermeability
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The skin of clear lacquer floating at the surface was used for artwork and fine lacquerware.
[ترجمه گوگل]پوست لاک شفاف شناور در سطح برای آثار هنری و لاک الکل های ظریف مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]پوست لاک و لاک روشن شناور در سطح، برای کار هنری و lacquerware خوب استفاده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Twigs in a vase on the lacquer table.
[ترجمه گوگل]شاخه های گلدان روی میز لاکی
[ترجمه ترگمان]یه گلدون توی گلدانی روی میز لاک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. If so, lacquer might also ward off shipworm.
[ترجمه گوگل]اگر چنین است، لاک ممکن است کرم کشتی را نیز دفع کند
[ترجمه ترگمان]اگر چنین است، لاک و لاک ممکن است shipworm را دفع کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Waves of lacquer black hair curved above their brown faces.
[ترجمه گوگل]امواج موی سیاه لاکی که بالای صورت قهوه ای آن ها خمیده است
[ترجمه ترگمان]امواج موی سیاه لاک وود بر چهره آفتاب سوخته شان خم شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Two of the black lacquer cabinets had been opened and china lay in little piles outside them on the carpet.
[ترجمه گوگل]دو تا از کابینت‌های لاکی مشکی باز شده بود و چینی‌ها در توده‌های کوچکی بیرون آن‌ها روی فرش قرار داشتند
[ترجمه ترگمان]دوتا از قفسه های لاک و لاک سیاه باز شده بود و چینی روی فرش روی فرش افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Apply the lacquer evenly.
[ترجمه گوگل]لاک را به طور یکنواخت بمالید
[ترجمه ترگمان]لاک الکل را به طور مساوی اعمال کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

لاک الکل (اسم)
varnish, lac, lacquer

رنگ لاکی (اسم)
lacquer

لاک الکل زدن (فعل)
lacquer

تخصصی

[شیمی] لاک 1- لاک و الکل، جلا (enamel lacquer هم می گویند) 2- لاک چینی (انگم که از برخی درختان بومی چین و ژاپن به دست می آید به ویژه از درختی به نام verniciflua Taxicondendron از خانواده ى cashew که براى جلا دادن به چوب به کار می رود) 3-شی چوبی لاک و الکل دار، اسباب چوبی و جلادار 4- لاک (lacquerwork و lacquerware هم می گویند) 5- لاک و الکل زدن
[سینما] لعاب محافظ
[عمران و معماری] لاک - لاک الکل زدن - جلا
[صنایع غذایی] لعاب،لاک : در صنایع غذایی به پوشش محافظ قوطیهای کنسرو گفته میشود که معمولا به طور یکنواخت و بسیار نازک بر سطح داخلی فلز قوطی پاشیده و قبل از تکمیل شدن قوطی در داخل کوره پخته و تثبیت میشود.
[نساجی] رنگ لاکی - لاک - جلا
[پلیمر] لاک، محلول رزین

انگلیسی به انگلیسی

• varnish, shiny protective coating
coat with lacquer, varnish; make presentable, camouflage (with fancy words, etc.)
lacquer is a special type of paint which is put on wood or metal to protect it and make it shiny.
lacquer is also a liquid which some people spray on their hair to hold it neatly in place.

پیشنهاد کاربران

lacquer ( شیمی )
واژه مصوب: لاک
تعریف: مادۀ پوششی شفاف و بی رنگ و گاه رنگی که براثر تبخیر حلاّل و یا واکنش شیمیایی خشک می شود
روغن جلا

بپرس