knower

/ˈnoər//ˈnoə/

داننده

جمله های نمونه

1. He who has not tasted bitter knows not what sweet is.
[ترجمه اسما] کسی که تلخی را نچشیده باشد نمی داند شیرینی چیست.
|
[ترجمه گوگل]کسی که طعم تلخ را نچشیده است، نمی داند شیرینی چیست
[ترجمه ترگمان]کسی که مزه تلخی نداشته باشد، چه شیرین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It is a wise father that knows his own child. William Shakespeare
[ترجمه گوگل]این پدر عاقل است که فرزند خود را می شناسد ویلیام شکسپیر
[ترجمه ترگمان]این پدری خردمند است که فرزند خودش را می شناسد ویلیام شکسپیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. When three know it, all know it.
[ترجمه گوگل]وقتی سه نفر آن را می دانند، همه آن را می دانند
[ترجمه ترگمان] هر سه تاشون رو می دونن، همه اینو می دونن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Who knows most, says [speaks] least.
[ترجمه گوگل]کسی که بیشتر می‌داند، کمتر می‌گوید
[ترجمه ترگمان]کسی که بیشتر از همه می داند، می گوید [ حرف می زند ]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The more a man knows, the more he see his ignorance.
[ترجمه گوگل]هر چه انسان بیشتر بداند نادانی خود را بیشتر می بیند
[ترجمه ترگمان]هرچه بیشتر یک مرد بداند، بیشتر نادانی خود را می بیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Men know where they were born, not where they shall die.
[ترجمه گوگل]مردها می دانند کجا به دنیا آمده اند، نه اینکه کجا خواهند مرد
[ترجمه ترگمان]مردان می دانند که آن ها کجا متولد شده اند، نه اینکه کجا خواهند مرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He is wise that knows when he’s well enough.
[ترجمه گوگل]او عاقل است که می داند چه زمانی به اندازه کافی خوب است
[ترجمه ترگمان]او خردمند است که می داند چه زمانی به اندازه کافی خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. You never know what you can do till you try.
[ترجمه گوگل]تا زمانی که تلاش نکنید هرگز نمی دانید چه کاری می توانید انجام دهید
[ترجمه ترگمان]تو هیچ وقت نمیدونی چیکار میتونی بکنی تا سعی کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The tree is known by its [his] fruit.
[ترجمه گوگل]درخت از میوه اش شناخته می شود
[ترجمه ترگمان]درخت به خاطر میوه معروف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. People do not know the blessing of health till they lose it.
[ترجمه گوگل]مردم تا زمانی که آن را از دست ندهند، نعمت سلامتی را نمی دانند
[ترجمه ترگمان]مردم از نعمت سلامت بهره مند نیستند، مگر اینکه آن را از دست بدهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A fool knows more in his own house than a wise man in another's.
[ترجمه گوگل]احمق در خانه خود بیشتر از یک مرد عاقل در خانه دیگری می داند
[ترجمه ترگمان]احمق بیش از یک مرد عاقل در خانه خودش می داند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A disease known is half cured.
[ترجمه گوگل]یک بیماری شناخته شده نیمه درمان است
[ترجمه ترگمان]بیماری شناخته شده نیمه درمان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We never know the worth (or value) of water till the well is dry.
[ترجمه گوگل]ما هرگز ارزش (یا ارزش) آب را نمی دانیم تا زمانی که چاه خشک شود
[ترجمه ترگمان]ما هرگز ارزش (یا مقدار)آب را تا زمانی که چاه خشک شود نمی دانیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. None but the wearer knows where the shoe pinches.
[ترجمه گوگل]هیچ کس جز کسی که می پوشد نمی داند کفش به کجا می چسبد
[ترجمه ترگمان]هیچ کس جز کسی که این کفش رو نیشگون میگیره نمیدونه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He that has a full purse never lacks a friend. Even in a busy market, nobody cares to know a poor person.
[ترجمه گوگل]کسی که کیف پر دارد هیچ وقت دوست ندارد حتی در یک بازار شلوغ، کسی برای شناخت یک فقیر اهمیتی ندارد
[ترجمه ترگمان]او که دارای کیسه پر است هرگز یک دوست ندارد حتی در یک بازار شلوغ هیچ کس اهمیت نمی دهد که فرد فقیری را بشناسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• one who knows, expert, connoisseur

پیشنهاد کاربران

بپرس