kite

/ˈkaɪt//kaɪt/

معنی: زغن، ادم درنده خو، دغل باز، بادبادک، بادبادک کاغذ هوایی غلیوا، غلیواج، ادم متقلب، پرواز بلند، سفته بازی کردن، پرواز کردن
معانی دیگر: کایت، (عامیانه) اوج گرفتن، (مانند بادبادک) به هوا رفتن، به آسانی و سرعت حرکت کردن، (جانورشناسی) زغن، موش گیر، کورکور، خاد، چنگلاهی، پرآذران (نام کلی انواع پرندگان که بال های دراز و نوک تیز و دم دو شاخه دارند و حشرات و خزندگان و پستانداران کوچک را شکار می کنند به ویژه بازهای تیره ی accipitridae و همچنین پرنده ای به نام: milvus milvus)، (بیشتر انگلیس) آدم حریص و طماع، (جمع) بادبان های فرازین کشتی، (کشیدن چک بی محل یا سایر اوراق بهادار قلابی برای حفظ اعتبار موقت یا تحصیل پول موقت) سفته بازی، سندپردازی، سند پردازی کردن، (برای حفظ موقت اعتبار و غیره) چک بی محل کشیدن، بادبادک کاغذهوایی ج، طفیلی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a toy consisting of a light frame covered with paper, plastic, or cloth to be flown in the air at the end of a long string.

(2) تعریف: any of various hawklike birds that often have pointed wings and forked tails.

(3) تعریف: a check fraudulently drawn against insufficient funds in order to maintain credit or raise money.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: kites, kiting, kited
• : تعریف: to get money or maintain credit by using a kite.
فعل گذرا ( transitive verb )
مشتقات: kiter (n.)
• : تعریف: to use (a kite) in order to raise money or maintain credit.

جمله های نمونه

1. a kite soared into the air
بادبادک در هوا اوج گرفت.

2. the kite was blown aloft by the wind
بادبادک با وزش باد به هوا رفت.

3. he tailed a kite for his son
برای پسرش به یک بادبادک دنباله چسباند.

4. to fly a kite
بادبادک هوا کردن

5. go fly a kite
(عامیانه) برو دنبال کارت،دست از سرم بردار

6. i sent up a kite
یک بادبادک هوا کردم.

7. the tail of a kite
دنباله ی بادبادک

8. every night, i used to kite around the streets with the other kids
هرشب با سایر بچه ها در خیابان ها پرسه می زدم.

9. the balloon hung below the clouds like a gigantic kite
بالون همچون بادبادک غول آسایی زیر ابرها معلق بود.

10. Give me that roll of string for my kite.
[ترجمه هانیا] نمیدونم
|
[ترجمه گوگل]آن ریسمان را برای بادبادکم به من بده
[ترجمه ترگمان] اون حلقه نخ رو به من بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. My brother is flying a kite in the park.
[ترجمه ایلا] برادر در پارک با بادبادک بازی میکند
|
[ترجمه گوگل]برادرم در پارک بادبادک پرواز می کند
[ترجمه ترگمان] برادرم توی پارک یه کایت پرواز میکنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The kite swept back and forth in a figure of eight.
[ترجمه گوگل]بادبادک به شکل هشت به جلو و عقب می رفت
[ترجمه ترگمان]بادبادک بعد از هشت قدم به عقب و جلو حرکت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. John wants to fly his new stunt kite.
[ترجمه گوگل]جان می خواهد بادبادک بدلکاری جدیدش را به پرواز درآورد
[ترجمه ترگمان]جان \"می خواد کایت جدیدش رو ببره\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The child tailed his kite.
[ترجمه گوگل]کودک بادبادک خود را دم کرد
[ترجمه ترگمان]بچه بادبادک را دنبال می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The girl let the kite fly to the sky by paying out the string.
[ترجمه گوگل]دختر با پرداخت ریسمان به بادبادک اجازه داد تا به آسمان پرواز کند
[ترجمه ترگمان]دختر با پرداخت نخ بادبادک را به آسمان برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The kite grew smaller and smaller and finally disappeared altogether.
[ترجمه گوگل]بادبادک کوچکتر و کوچکتر شد و در نهایت به کلی ناپدید شد
[ترجمه ترگمان]بادبادک کوچک تر و کوچک تر شد و بالاخره یکسره ناپدید شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. They watched the kite fall back to earth.
[ترجمه گوگل]آنها سقوط بادبادک به زمین را تماشا کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها بادبادک را تماشا کردند که به زمین افتادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زغن (اسم)
kite, chough

ادم درنده خو (اسم)
kite, harpy

دغل باز (اسم)
kite, impostor, imposter, idol

بادبادک (اسم)
kite

بادبادک کاغذ هوایی غلیوا (اسم)
kite

غلیواج (اسم)
kite

ادم متقلب (اسم)
kite

پرواز بلند (اسم)
kite

سفته بازی کردن (فعل)
kite, speculate

پرواز کردن (فعل)
flight, aviate, fly, kite, whir

انگلیسی به انگلیسی

• light framework covered with a thin material and flown in the air at the end of a long string; and of a number of small predatory birds belonging to the hawk family type of predatory bird; lightweight sail (nautical); deltoid, quadrilateral geometrical form having two pairs of equal sides where each pair consists of adjacent sides (geometry)
fly like a kite, float, glide; obtain money by means of a fraudulent check
a kite is an object consisting of a light frame covered with paper or cloth. it has a long string which you hold while the kite flies in the air.
if you say that someone is kite-flying, or that they are flying a kite, you mean that you think they are only suggesting something in order to see how people react, rather than because they definitely believe it or intend to do it.

پیشنهاد کاربران

In prison slang, a “kite” refers to a secret message passed between inmates. These messages are often written on small pieces of paper or other inconspicuous items and are used to communicate covertly.
...
[مشاهده متن کامل]

در زبان عامیانه زندان، "kite" به پیام مخفیانه ای که بین زندانیان منتقل می شود اشاره دارد. این پیام ها اغلب بر روی کاغذهای کوچک یا سایر موارد پنهانی نوشته و برای برقراری ارتباط پنهانی استفاده می شوند.
For example, a prisoner might say, “I need to send a kite to my buddy in the next cell. ”
In a discussion about prison communication, someone might mention, “Kites are a way for inmates to stay connected and share information. ”
A former inmate might recall, “I used to send kites to my family to let them know I was okay. ”

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-prison/
معنی: زغن، ادم درنده خو، دغل باز، بادبادک، بادبادک کاغذ هوایی غلیوا، غلیواج، ادم متقلب، پرواز بلند، سفته بازی کردن، پرواز کردن
معانی دیگر: کایت، ( عامیانه ) اوج گرفتن، ( مانند بادبادک ) به هوا رفتن، به آسانی و سرعت حرکت کردن، ( جانورشناسی ) زغن، موش گیر، کورکور، خاد، چنگلاهی، پرآذران ( نام کلی انواع پرندگان که بال های دراز و نوک تیز و دم دو شاخه دارند و حشرات و خزندگان و پستانداران کوچک را شکار می کنند به ویژه بازهای تیره ی accipitridae و همچنین پرنده ای به نام: milvus milvus ) ، ( بیشتر انگلیس ) آدم حریص و طماع، ( جمع ) بادبان های فرازین کشتی، ( کشیدن چک بی محل یا سایر اوراق بهادار قلابی برای حفظ اعتبار موقت یا تحصیل پول موقت ) سفته بازی، سندپردازی، سند پردازی کردن، ( برای حفظ موقت اعتبار و غیره ) چک بی محل کشیدن، بادبادک کاغذهوایی ج، طفیلی
...
[مشاهده متن کامل]

در حالت اسم یعنی بادبادک و در حالت فعل فکر میکنم به معنای بادبادک بازی یا بادبادک سواری باشه
kite/ hang - glider = سبک پر یا سبکپر ( واژه مصوب )
kiteboarding/kitesurfing = سبکپررانی
پرنده ای شکاری با نام کورکور
بادبادک =kite
بادبادک، کایت
چک بی محل کشیدن
دستگاهی داریم با این اسم فکرکردم رسی
ورباشه
بادبادک

بادبادک
کایت ( بادبادک )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس