kissing

جمله های نمونه

1. mehri was fondling and kissing her baby
مهری نوزاد خود را نوازش می کرد و می بوسید.

2. the beautiful delilah tempted samson into kissing her
دلیله ی زیبا سامسون را وسوسه کرد که او را ببوسد.

3. he is very demonstrative and does not mind kissing his wife in public
او خیلی بی ملاحظه است و از بوسیدن زن خود جلو دیگران ابایی ندارد.

4. They have been kissing away in that room for hours!
[ترجمه فاطمه] آنها همیشه در هال لب گیری اند
|
[ترجمه گوگل]آنها ساعت ها در آن اتاق دور همدیگر را می بوسند!
[ترجمه ترگمان]ساعت ها در آن اتاق همدیگر را می بوسند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The lady was kissing a little lap dog.
[ترجمه گوگل]خانم داشت سگ کوچکی را می بوسید
[ترجمه ترگمان]خانم در حال بوسیدن یک سگ کوچک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There was a young couple on the sofa, kissing passionately.
[ترجمه گوگل]زن و شوهر جوانی روی مبل بودند که با شور و اشتیاق می بوسیدند
[ترجمه ترگمان]یک زوج جوان روی نیمکت نشسته بودند و با شور و شوق یکدیگر را می بوسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A couple of teenagers were kissing and cuddling on the doorstep.
[ترجمه گوگل]چند تا از نوجوانان در آستان خانه مشغول بوسیدن و نوازش بودند
[ترجمه ترگمان]چند تا از نوجوون ها همدیگه رو بوس کردن و در آستانه در بغل همدیگه رو بغل کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They stood in a doorway kissing .
[ترجمه گوگل]آنها در آستانه در ایستادند و بوسیدند
[ترجمه ترگمان]در آستانه در ایستادند و یکدیگر را بوسیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. John found he was kissing and nibbling her ear.
[ترجمه گوگل]جان متوجه شد که دارد گوش او را می بوسد و نیش می زند
[ترجمه ترگمان]جان متوجه شد که او در حال بوسیدن است و گوشش را گاز می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. One moment she's kissing me, the next she doesn't want to see me again.
[ترجمه گوگل]یک لحظه او مرا می بوسد، لحظه ای دیگر نمی خواهد مرا ببیند
[ترجمه ترگمان]یک لحظه او مرا می بوسد و بعد دیگر نمی خواهد مرا ببیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I didn't want to embarrass him by kissing him in front of his friends.
[ترجمه گوگل]نمی خواستم با بوسیدنش جلوی دوستانش شرمنده اش کنم
[ترجمه ترگمان]نمی خواستم او را با بوسیدن او جلوی دوستانش شرمسار کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The very idea of kissing him made her feel physically sick.
[ترجمه گوگل]همین ایده بوسیدن او باعث شد که از نظر جسمی بیمار شود
[ترجمه ترگمان]فکر بوسیدن او باعث شد که از نظر جسمی مریض شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I walked into the room and found them kissing passionately.
[ترجمه گوگل]به داخل اتاق رفتم و دیدم آنها با شور و اشتیاق در حال بوسیدن هستند
[ترجمه ترگمان]وارد اتاق شدم و دیدم که با شور و شوق همدیگر را می بوسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The thought of kissing him made me go weak at the knees.
[ترجمه گوگل]فکر بوسیدنش باعث شد از ناحیه زانو ضعیف بشم
[ترجمه ترگمان]فکر بوسیدن او باعث شد که من زانو بزنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Mason's temper flared when he spotted his girlfriend kissing another man.
[ترجمه گوگل]وقتی میسون متوجه شد که دوست دخترش مرد دیگری را می بوسد، عصبانیت او افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]وقتی دید که دوست دخترش مرد دیگری را می بوسد، عصبانی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• pressing of one's lips to another's in affection or greeting; act of touching lightly or gently
that kisses

پیشنهاد کاربران

بوسه شکستن. [ س َ / س ِ ش ِ ک َ ت َ ] ( مص مرکب ) کنایه از بوسیدن و بوسه کردن پرصدا باشد. ( برهان ) ( آنندراج ) ( انجمن آرا ) ( رشیدی ) . بوسیدن و بوسه کردن با ذوق و لذت. ( ناظم الاطباء ) . بوسیدن. بوسه کردن با ذوق و لذت و باصدا. ( فرهنگ فارسی معین ) :
...
[مشاهده متن کامل]

ملک بر تنگ شکّر بوسه بشکست
که شکّر دردهان باید نه در دست.
نظامی ( از رشیدی ) .

بپرس