kinglet

/ˈkɪŋlɪt//ˈkɪŋlɪt/

معنی: امیر، پادشاه کوچک و بیاهمیت، چکاوک
معانی دیگر: شاه کم اهمیت یا کم قدرت، شاه پوشالی، شاهچه، شاه دست نشانده

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: any of several small songbirds of North America and Europe with a brightly colored crown or crest.

جمله های نمونه

1. A troupe of golden-crowned kinglets was foraging close to the ground.
[ترجمه گوگل]گروهی از پادشاهان تاج طلایی در نزدیکی زمین به جستجوی غذا می پرداختند
[ترجمه ترگمان]گروهی از kinglets که تاجی از تاج بر سر داشتند به زمین نزدیک می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I kept pondering how kinglets, no larger than the end of my finger, could survive in this cold.
[ترجمه گوگل]مدام به این فکر می‌کردم که چگونه شاهی‌هایی که بزرگ‌تر از انتهای انگشت من نیستند، می‌توانند در این سرما زنده بمانند
[ترجمه ترگمان]به فکر فرو رفتم که چطور kinglets، نه بزرگ تر از انتهای انگشتم، می تواند در این سرما جان سالم به در ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Golden-crowned kinglets often accompany the chickadees, so I follow this troupe to look for them.
[ترجمه گوگل]پادشاهان تاج طلایی اغلب جوجه ها را همراهی می کنند، بنابراین من این گروه را دنبال می کنم تا به دنبال آنها بگردم
[ترجمه ترگمان]kinglets با تاج طلایی غالبا \"chickadees\" را همراهی می کنند، بنابراین من از این گروه بازیگران پیروی می کنم تا به دنبال آن ها بگردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. European kinglet with a black bordered yellow crown patch.
[ترجمه گوگل]پادشاه اروپایی با حاشیه تاج زرد مشکی
[ترجمه ترگمان]kinglet اروپایی با یک تکه تاج زرد رنگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. American kinglet with a notable song and in the male a red crown patch.
[ترجمه گوگل]پادشاه آمریکایی با یک آهنگ قابل توجه و در نر یک وصله تاج قرمز
[ترجمه ترگمان]kinglet آمریکایی با یک آهنگ معروف و در یک نوار تاج قرمز به چشم می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The kinglet of the next door is a very radical young man .
[ترجمه گوگل]پادشاه خانه همسایه یک مرد جوان بسیار رادیکال است
[ترجمه ترگمان]The در همسایگی یک جوان بسیار تندرو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. J: Lovely Paris kinglet ( prince ), may I go to the washroom?
[ترجمه گوگل]ج: پادشاه دوست داشتنی پاریس (شاهزاده)، می توانم به دستشویی بروم؟
[ترجمه ترگمان]ج: پاریس دوست داشتنی kinglet (شاهزاده)، ممکن است من به دستشویی بروم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This book is a kinglet of still you of?
[ترجمه گوگل]این کتاب پادشاهی از شما هنوز است؟
[ترجمه ترگمان]این کتاب هنوز شبیه تو است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Deep in the woods there are mixed flocks of chickadees and kinglets, and they chirp incessantly though unobtrusively.
[ترجمه گوگل]در اعماق جنگل گله های مخلوطی از جوجه ها و شاهزاده ها وجود دارد و آنها بی وقفه هر چند بدون مزاحمت چهچه می زنند
[ترجمه ترگمان]در اعماق جنگل گله های مخلوط chickadees و kinglets وجود دارد که بی وقفه جیرجیر می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Afraid they speed up wantoned, in the hereafter again some what impair the words of kinglet Ye reputation spread to go and then wanted to forbid a tube by that time, only afraid is also night.
[ترجمه گوگل]از ترس تسریع می کنند ناخواسته، در آخرت دوباره برخی از آنچه که خدشه دار کلمات پادشاهی یک شهرت گسترش به رفتن و سپس می خواستند منع لوله تا آن زمان، فقط ترس است نیز شب است
[ترجمه ترگمان]می ترسم که دوباره به سرعت بالا بروند، در این بعد، برخی از چیزهایی که کلمات of را خراب می کنند برای رفتن پخش می شوند و سپس می خواستند لوله را تا آن زمان منع کنند، تنها نگران آن شب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

امیر (اسم)
sultan, emir, kinglet, seigneur

پادشاه کوچک وبی اهمیت (اسم)
kinglet

چکاوک (اسم)
warbler, kinglet, skylark

انگلیسی به انگلیسی

• king with a small kingdom; type of small bird

پیشنهاد کاربران

بپرس