kindliness

/ˈkaɪndli//ˈkaɪndli/

معنی: مهربانی، محبت، خوبی
معانی دیگر: مهربانی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the state or quality of benevolence.
متضاد: unkindliness, unkindness
مشابه: benevolence, charity

(2) تعریف: a kindly action or deed.
مشابه: benevolence

جمله های نمونه

1. She smiled slightly, a nervous smile that held kindliness.
[ترجمه گوگل]او کمی لبخند زد، لبخندی عصبی که مهربانی را در خود داشت
[ترجمه ترگمان]او کمی لبخند زد، لبخندی عصبی که مهربانی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. His kindliness and warmth made him particularly effective with staff welfare.
[ترجمه گوگل]مهربانی و صمیمیت او باعث شده بود که او در رفاه کارکنان مؤثر واقع شود
[ترجمه ترگمان]مهربانی و صمیمیت او به ویژه با رفاه کارکنان موثر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Basil Rocke had a very puckish sense of humour and wryness which veiled a deep kindliness.
[ترجمه گوگل]بازیل راک دارای حس شوخ طبعی و عصبانیت بود که مهربانی عمیقی را پنهان می کرد
[ترجمه ترگمان]باسیل rocke یک حس طنز و شوخ طبعی داشت که مهربانی عمیقی را پنهان می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Where the Mind is biggest, the Heart, the Senses, Magnanimity, Charity, Tolerance, Kindliness, and the rest of them scarcely have room to breathe. Virginia Woolf
[ترجمه گوگل]جایی که ذهن بزرگتر است، قلب، حواس، بزرگواری، نیکوکاری، بردباری، مهربانی و بقیه آنها به سختی جایی برای نفس کشیدن دارند ویرجینیا وولف
[ترجمه ترگمان]در جایی که ذهن بزرگ ترین است، قلب، احساسات، Magnanimity، نیکوکاری، بردباری، Kindliness، و بقیه آن ها به ندرت اتاق دارند که نفس بکشند ویرجینیا وولف
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Mendl was a short, stocky fellow with a look of kindliness in his dark eyes.
[ترجمه گوگل]مندل مردی کوتاه قد و تنومند بود که در چشمان تیره اش ظاهر مهربانی داشت
[ترجمه ترگمان]مرد کوتاه قد تنومندی بود با نگاهی مهربان و مهربانی که در چشمان سیاهش دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Martha looked up into a strange face and dark eyes alight kindliness and concern.
[ترجمه گوگل]مارتا به چهره ای عجیب نگاه کرد و چشمان تیره از مهربانی و نگرانی روشن شد
[ترجمه ترگمان]مار تا به صورت عجیبی نگریست و چشمان سیاه و تیره اش را روشن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I can forgive his bluntness because it is associated with a basic kindliness of spirit.
[ترجمه گوگل]می توانم صراحت او را ببخشم زیرا با مهربانی اولیه روح همراه است
[ترجمه ترگمان]می توانم bluntness را ببخشم، چون با یک مهربانی اساسی در ارتباط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Should any one among you be incapable of grasping a certain truth, or be striving to comprehend it, show forth, when conversing with him, a spirit of extreme kindliness and good-will.
[ترجمه گوگل]اگر یکی از شما قادر به درک حقیقتی نیست، یا در تلاش برای درک آن است، هنگام گفتگو با او روحیه بسیار مهربانی و خیرخواهی از خود نشان دهید
[ترجمه ترگمان]آیا کسی در میان شما قادر نخواهد بود حقیقت معینی را درک کند یا تلاش کند که آن را درک کند، هنگامی که با او صحبت می کند، یک روح مهربان و مهربان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We should choose those as our friends who have good character, superior ability kindliness of heart.
[ترجمه گوگل]ما باید کسانی را به عنوان دوستان خود انتخاب کنیم که دارای شخصیت خوب و توانایی برتر مهربانی قلبی هستند
[ترجمه ترگمان]ما باید آن ها را به عنوان دوست خود انتخاب کنیم که دارای شخصیت خوب، توانایی برتر و مهربانی قلب باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Martha looked up into a strange face and dark eyes alight with kindliness and concern.
[ترجمه گوگل]مارتا به چهره ای عجیب نگاه کرد و چشمان تیره با مهربانی و نگرانی روشن شد
[ترجمه ترگمان]مار تا به صورت عجیبی نگریست و چشمان تیره اش از مهربانی و نگرانی برق زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. You do not find pigs or lions giving one another thoughtful little presents, do you Monkeys, apparently, offer one another fleas at times, but not in any provable spirit of kindliness.
[ترجمه گوگل]شما نمی‌بینید که خوک‌ها یا شیرها به یکدیگر هدایای کوچک متفکرانه بدهند، آیا شما میمون‌ها ظاهراً گاهی به یکدیگر کک می‌دهید، اما نه با روحیه مهربانی قابل اثبات
[ترجمه ترگمان]تو میمون یا شیرها را پیدا نمی کنی که هدیه های کوچک دیگری به هم بدهند، ای میمون، به نظر می رسه که گاهی یک کک دیگه هم بهش تعارف می کنی، اما نه به هیچ وجه قابل provable
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Monkeys, apparently, offer one another fleas at times, but not in any provable spirit of kindliness.
[ترجمه گوگل]ظاهراً میمون‌ها گاهی به یکدیگر کک می‌دهند، اما نه با روحیه مهربانی قابل اثبات
[ترجمه ترگمان]ای میمون، ظاهرا گاهی اوقات یک کک دیگر را به هم تعارف می کند، اما نه به خاطر روح قابل provable
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I think the chief thing that struck me about Burton was his kindliness.
[ترجمه گوگل]فکر می‌کنم مهم‌ترین چیزی که در مورد برتون توجه من را جلب کرد مهربانی او بود
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم مهم ترین چیزی که در مورد برتن به من زد، مهربانی او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مهربانی (اسم)
affection, affability, amiability, cordiality, kindness, tenderness, love, kindliness, benignity, loving kindness, tender-heartedness, warm-heartedness

محبت (اسم)
friendship, affection, kindness, tenderness, love, kindliness

خوبی (اسم)
good, boon, excellence, beauty, goodness, kindness, kindliness, fairness, comeliness, good quality, excellency

انگلیسی به انگلیسی

• kindness, pleasantness, amiability; kindheartedness, warmheartedness; friendliness; gentleness, mildness

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : kindness / kindliness
✅️ صفت ( adjective ) : kind
✅️ قید ( adverb ) : kindly

بپرس