kiloton


معنی: یکهزارتن
معانی دیگر: کیلوتن (نیروی انفجاری هزار تن tnt) (مخفف آن: kt)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a unit of power used in measuring the force of nuclear weapons, equal to the explosive force of one thousand tons of TNT.

جمله های نمونه

1. The twenty kilotons of explosive power poured out upon Hiroshima killed at least seventy thousand people.
[ترجمه گوگل]بیست کیلوتن نیروی انفجاری که بر هیروشیما ریخته شد حداقل هفتاد هزار نفر را کشت
[ترجمه ترگمان]بیست و پنج کیلو نیروی انفجاری که در هیروشیما ریخته شد، دست کم هفتاد هزار نفر را کشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Explosive energies in the kiloton to megaton range are possible.
[ترجمه گوگل]انرژی های انفجاری در محدوده کیلوتن تا مگاتون امکان پذیر است
[ترجمه ترگمان]انرژی های انفجاری در مناطق kiloton تا megaton ممکن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Perhaps less than a kiloton, which sounds like a lot but is actually small as nuclear devices go.
[ترجمه گوگل]شاید کمتر از یک کیلوتن، که زیاد به نظر می رسد، اما در واقع به اندازه وسایل هسته ای کوچک است
[ترجمه ترگمان]شاید کم تر از یک kiloton که به نظر خیلی زیاد می رسد اما در واقع کوچک است چون دستگاه های هسته ای حرکت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Have kiloton class berth have railroad industrial siding
[ترجمه گوگل]دارای اسکله کلاس کیلوتون دارای حاشیه صنعتی راه آهن
[ترجمه ترگمان]Have kiloton kiloton دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Perhaps less than a kiloton, which sounds like a lot but is actually small go.
[ترجمه گوگل]شاید کمتر از یک کیلوتن، که زیاد به نظر می رسد اما در واقع کوچک است
[ترجمه ترگمان]شاید کم تر از a که زیاد به نظر می رسد اما واقعا کوچک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. For comparison, the atomic bomb explosions that devastated Hiroshima and Nagasaki were about 20 kilotons each.
[ترجمه گوگل]برای مقایسه، انفجار بمب اتمی که هیروشیما و ناکازاکی را ویران کرد، هر کدام حدود 20 کیلوتن بود
[ترجمه ترگمان]برای مقایسه، انفجار بمب اتمی که هیروشیما و ناکازاکی را ویران کرد، حدود ۲۰ kilotons بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Pretty small for an atom bomb, I would have thought. 4000 kilotons.
[ترجمه گوگل]فکر می کردم برای بمب اتمی بسیار کوچک است 4000 کیلوتن
[ترجمه ترگمان]برای یک بمب اتم خیلی کوچک بود، فکر می کردم ۴۰۰۰ دلار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The 2006 test produced a yield of less than one kiloton.
[ترجمه گوگل]آزمایش سال 2006 بازدهی کمتر از یک کیلوتن را تولید کرد
[ترجمه ترگمان]تست ۲۰۰۶ محصول کم تر از یک kiloton را تولید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Satellite data suggested that the impact explosion had kicked out the energy equivalent of one kiloton of TNT.
[ترجمه گوگل]داده های ماهواره ای نشان می دهد که انفجار ضربه ای انرژی معادل یک کیلوتن TNT را از بین برده است
[ترجمه ترگمان]داده های ماهواره ای حاکی از آن بودند که انفجار ضربه معادل انرژی یک kiloton تی ان تی بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The hybrid monohull with build-up stabilizing appendages is a new type of ship which can efficiently reduce its longitudinal motion, and the effect has been validated from the ships below one kiloton.
[ترجمه گوگل]تک بدنه هیبریدی با زائده های تثبیت کننده، نوع جدیدی از کشتی است که می تواند حرکت طولی خود را به طور موثر کاهش دهد، و این اثر از کشتی های زیر یک کیلوتن تایید شده است
[ترجمه ترگمان]The ترکیبی با appendages تثبیت کننده build، نوع جدیدی از کشتی است که می تواند حرکت طولی آن را به طور موثر کاهش دهد و اثر آن از کشتی هایی که زیر یک kiloton هستند تایید شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This factory invests more than yuan 30 recently, build manhood to produce product line of kiloton bubble plank, already threw batch production now.
[ترجمه گوگل]این کارخانه به تازگی بیش از 30 یوان سرمایه گذاری می کند، مردانگی را برای تولید خط تولید تخته حباب کیلوتنی، در حال حاضر تولید دسته ای را تولید می کند
[ترجمه ترگمان]این کارخانه به تازگی بیش از یوآن، بیش از یوآن سرمایه گذاری می کند، مردانگی به خرج می دهد تا خط تولید محصول of را تولید کند که هم اکنون تولید گروهی را به خود اختصاص داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It's now believed to have a reliable and accurate guidance system, as well as a third stage that carries three 50 kiloton warheads.
[ترجمه گوگل]اکنون اعتقاد بر این است که دارای یک سیستم هدایت قابل اعتماد و دقیق و همچنین مرحله سوم است که سه کلاهک 50 کیلوتنی را حمل می کند
[ترجمه ترگمان]هم اکنون اعتقاد بر این است که یک سیستم راهنمایی قابل اعتماد و دقیق، و همچنین مرحله سوم که سه کلاهک اتمی حمل می کند، داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The company has a board 30,000 tons of oil storage tanks, 5 - kiloton petrochemical dedicated terminal.
[ترجمه گوگل]این شرکت دارای هیئت مدیره 30000 تن مخازن ذخیره نفت، پایانه اختصاصی پتروشیمی 5 کیلوتنی می باشد
[ترجمه ترگمان]این شرکت یک کشتی ۳۰،۰۰۰ تن مخازن ذخیره سازی نفت، ۵ - kiloton ترمینال اختصاصی پتروشیمی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

یک هزار تن (اسم)
kiloton

تخصصی

[برق و الکترونیک] کیلوتن یکهزار تن .
[مهندسی گاز] کیلوتن

انگلیسی به انگلیسی

• unit of weight equal to 1000 tons

پیشنهاد کاربران

بپرس