kid glove

/ˈkɪdˈɡləv//kɪdɡlʌv/

دستکش پوش، گریزان و فراری از کار، ازلای زرق و برق بیرون امده

جمله های نمونه

1. In presidential campaigns, foreign policy is treated with kid gloves.
[ترجمه گوگل]در مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری، سیاست خارجی با دستکش بچه گانه برخورد می شود
[ترجمه ترگمان]در مبارزات انتخاباتی، سیاست خارجی با دستکش های بچه درمان می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Treat her with kid gloves?she's very sensitive.
[ترجمه گوگل]با او با دستکش بچه رفتار کنید؟ او بسیار حساس است
[ترجمه ترگمان]با دستکش های بچه درمانش کنیم؟ اون خیلی حساسه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Such overly sensitive people must be handled with kid gloves.
[ترجمه گوگل]چنین افرادی بیش از حد حساس باید با دستکش های بچه گانه کار شوند
[ترجمه ترگمان]چنین افرادی بسیار حساس باید با دستکش های بچه کنترل شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I want you to treat Hayley with kid gloves today. She's still upset about her father.
[ترجمه گوگل]من می خواهم امروز هیلی را با دستکش های بچه پذیرایی کنی او هنوز از پدرش ناراحت است
[ترجمه ترگمان]ازت میخوام که امروز با \"هیلی\" رفتار کنی او هنوز در مورد پدرش ناراحته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Religion you handled with kid gloves.
[ترجمه گوگل]دینی را که با دستکش بچه اداره کردید
[ترجمه ترگمان]مذهب تو با دستکش های بچه سر و کار داری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I really didn't understand the kid gloves, but it was still a slap up-side their right-wing heads.
[ترجمه گوگل]من واقعاً دستکش بچه‌ها را درک نمی‌کردم، اما هنوز هم یک سیلی بود که به سر راست‌شان می‌رفت
[ترجمه ترگمان]من واقعا دستکش های بچه را نفهمیدم، اما هنوز یک سیلی در سمت راست شان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Rutelli is handling the far-left Refounded Communists with kid gloves.
[ترجمه گوگل]روتلی با دستکش های بچه گانه کمونیست های چپ افراطی را اداره می کند
[ترجمه ترگمان]Rutelli با دستکش های far کمونیست ها را کنترل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There was no point in kid gloves; she had to know sooner or later.
[ترجمه گوگل]دستکش بچه فایده ای نداشت او باید دیر یا زود می دانست
[ترجمه ترگمان]در دستکش های بچه چیزی نبود، دیر یا زود می بایست خبر داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Diana was treated with kid gloves when all she needed was some sensible advice, a cuddle and a consoling word.
[ترجمه گوگل]زمانی که دیانا تنها چیزی که نیاز داشت نصیحت معقول، نوازش و یک کلمه تسلی‌دهنده بود، با دستکش‌های کودک رفتار می‌کرد
[ترجمه ترگمان]دیانا با دستکش های کوچولو رفتار می کرد که تنها چیزی که نیاز داشت، یک نصیحت معقول بود، یک نوازش و یک کلمه آرامش بخش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. No big deal To be sure, O. J. Simpson was treated with kid gloves.
[ترجمه گوگل]چیز مهمی نیست مطمئناً، O J Simpson با دستکش های بچه درمان شد
[ترجمه ترگمان]خیالت راحت باشد، او جی سیمپسون \"با دستکش های بچه درمان شد\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. After my nervous breakdown, everyone kept treating me with kid gloves.
[ترجمه گوگل]بعد از فروپاشی عصبی من، همه مدام با دستکش بچه با من رفتار می کردند
[ترجمه ترگمان]بعد از مشکل عصبی من، همه با دستکش های بچه باه ام رفتار میکردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• glove made from kidskin; delicate, gentle

پیشنهاد کاربران

ملاحظه کسی را کردن، لی لی به لالای کسی گذاشتن، هوای کسی را داشتن

بپرس