key in

/ˈkiːɪn//kiːɪn/

وارده از طریق کلید، (کامپیوتر ـ درون داد اطلاعات از راه صفحه ی کلید) درون داد کلیدی، درون داد کردن، بژنگان کردن

جمله های نمونه

1. Insert the key in/into the lock.
[ترجمه گوگل]کلید را داخل/داخل قفل قرار دهید
[ترجمه ترگمان]کلید را وارد قفل کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I saw you put the key in your pocket.
[ترجمه گوگل]دیدم کلید را در جیبت گذاشتی
[ترجمه ترگمان] دیدم که کلیدش رو گذاشتی توی جیبت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He turned the key in the lock.
[ترجمه گوگل]کلید را در قفل چرخاند
[ترجمه ترگمان]کلید را در قفل چرخاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She turned the key in the lock.
[ترجمه گوگل]کلید را در قفل چرخاند
[ترجمه ترگمان]کلید را در قفل چرخاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She groped for her key in her bag.
[ترجمه گوگل]به دنبال کلیدش در کیفش رفت
[ترجمه ترگمان]کلید را در کیفش جستجو کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He inserted the key in the lock but could not open the door.
[ترجمه گوگل]کلید را در قفل فرو کرد اما نتوانست در را باز کند
[ترجمه ترگمان]کلید را داخل قفل کرد اما نمی توانست در را باز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Don't be discouraged; it's often the last key in the bunch that opens the lock.
[ترجمه گوگل]ناامید نشوید؛ اغلب آخرین کلید در دسته است که قفل را باز می کند
[ترجمه ترگمان]دلسرد نشو، این آخرین کلیدی است که قفل را باز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Make sure you keep the key in a safe place.
[ترجمه گوگل]مطمئن شوید که کلید را در مکانی امن نگه دارید
[ترجمه ترگمان] مطمئن شو که کلید رو توی یه جای امن نگه داری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I heard someone turn a key in the lock.
[ترجمه گوگل]شنیدم که یکی کلید را در قفل چرخاند
[ترجمه ترگمان] شنیدم یکی کلید قفل کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. If the door won't open, try jiggling the key in the lock.
[ترجمه گوگل]اگر در باز نشد، کلید را در قفل تکان دهید
[ترجمه ترگمان]اگر در باز نخواهد شد، سعی کنید کلید را با قفل باز کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Leave the key in the lock.
[ترجمه گوگل]کلید را در قفل بگذارید
[ترجمه ترگمان]کلید را در قفل بگذارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I must have left my key in the ignition.
[ترجمه گوگل]من باید کلیدم را در جرقه گذاشته باشم
[ترجمه ترگمان] باید کلید ماشینم رو روشن گذاشته باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The machine can reproduce a key in two minutes.
[ترجمه گوگل]دستگاه می تواند یک کلید را در دو دقیقه تولید کند
[ترجمه ترگمان]ماشین می تواند در عرض دو دقیقه یک کلید تولید کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I saw him put the key in the lock, turn it and open the door.
[ترجمه گوگل]دیدم کلید را گذاشت توی قفل، چرخاند و در را باز کرد
[ترجمه ترگمان]او را دیدم که کلید را در قفل گذاشت، آن را باز کرد و در را باز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He could swing his key in the lock,but didn't open the door.
[ترجمه گوگل]می توانست کلیدش را در قفل بچرخاند، اما در را باز نکرد
[ترجمه ترگمان]کلید را در قفل چرخاند، اما در را باز نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

اطلاعات را در کامپیوتر وارد کردن،
دستورالعمل دادن به کامپیوتر با تایپ اطلاعات از طریق کیبورد
وارد کردن

بپرس