kempt


تمیز و مرتب،تروتمیز

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of hair, neatly combed.
متضاد: unkempt
مشابه: neat

- His hair was kempt, for a change, and he'd found a decent suit to wear.
[ترجمه گوگل] موهایش را برای تغییر نگه داشته بود و کت و شلوار مناسبی برای پوشیدن پیدا کرده بود
[ترجمه ترگمان] موهایش کوتاه شده بود، برای تغییر لباس، و کت و شلوار مناسبی برای پوشیدن پیدا کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: of a place, neatly maintained.
مترادف: neat, orderly
متضاد: disorderly, messy, untidy

- Her apartment was small but very kempt and cozy.
[ترجمه گوگل] آپارتمان او کوچک اما بسیار مرتب و دنج بود
[ترجمه ترگمان] آپارتمانش کوچک بود اما به رنگ و روی هم رفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. At Kempt Tower, St Ouen, 450 fuchsia varieties will be displayed in a number of setting.
[ترجمه گوگل]در برج Kempt، St Ouen، 450 گونه فوشیا در تعدادی از تنظیمات نمایش داده می شود
[ترجمه ترگمان]در برج Kempt، از سنت Ouen، ۴۵۰ گونه fuchsia در تعدادی از تنظیمات نمایش داده خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I dreamt that my hair was kempt.
[ترجمه sara] خواب دیدم موهام مرتب شده بود.
|
[ترجمه گوگل]خواب دیدم که موهایم را نگه داشته اند
[ترجمه ترگمان]خواب دیدم که سر و کله مو پیدا شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Kempt, on the left wing, demanded reinforcements.
[ترجمه گوگل]کمپت، در جناح چپ، خواهان تقویت شد
[ترجمه ترگمان]کنت در جناح چپ نیروی کمکی خواست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The girls are kempt.
[ترجمه گوگل]دخترها نگهداری می شوند
[ترجمه ترگمان]همه دخترها نامرتب بودن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. What a world of pathos in this: A barren room, ill kempt children, a worn out patient wife, a dissolute husband, and weak.
[ترجمه گوگل]این چه دنیای رقت انگیزی است: اتاقی بی ثمر، بچه های مریض، همسری صبور و فرسوده، شوهری ناامید و ضعیف
[ترجمه ترگمان]این دنیای پر از ترحم و ترحم بود: یک اتاق لخت، پر از موی ژولیده، یک همسر بیمار، یک همسر علیل، شوهر dissolute، و ضعیف
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس