kelp

/ˈkelp//kelp/

معنی: اشنه دریایی، کتنجک، کتانجک
معانی دیگر: (گیاه شناسی) کتانجک (خزه های درشت و گیاهان دریایی از راسته ی laminariales)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: one of a family of coarse brown seaweeds, often bearing leaflike structures.

(2) تعریف: the ashes or the pressed flesh of such a seaweed, used as a seasoning or dietary supplement.

جمله های نمونه

1. Kelp is rich in vitamins and trace elements.
[ترجمه گوگل]کلپ سرشار از ویتامین ها و عناصر کمیاب است
[ترجمه ترگمان]Kelp غنی از ویتامین ها و عناصر ردیابی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They cultivated kelp off the seashore of their village.
[ترجمه گوگل]آنها در ساحل روستای خود، کلپ کشت می کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها جلبک دریایی را در کنار دهکده خود پرورش داده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Seaweed - such as nori, dulse and kelp.
[ترجمه گوگل]جلبک دریایی - مانند نوری، دولس و کلپ
[ترجمه ترگمان]Seaweed - مثل nori - dulse و جلبک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Giant kelp is the sea urchins' chief food supply.
[ترجمه گوگل]کلپ غول پیکر منبع اصلی غذای جوجه تیغی های دریایی است
[ترجمه ترگمان]kelp غول پیکر the دریایی برای تامین مواد غذایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The kelp bass with their telltale checkerboard markings are fabled in these waters.
[ترجمه گوگل]باس کلپ با علامت های شطرنجی گویا در این آب ها افسانه می شود
[ترجمه ترگمان]The kelp با نشانه های checkerboard their در این آب ها افسانه ای هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Kelp contains nearly thirty minerals which nourish the glands ( especially the thyroid and pituitary ) .
[ترجمه گوگل]کلپ حاوی نزدیک به 30 ماده معدنی است که غدد (به ویژه تیروئید و هیپوفیز) را تغذیه می کند
[ترجمه ترگمان]Kelp تقریبا شامل ۳۰ ماده معدنی است که غدد را تغذیه می کنند (به خصوص تیروئید و هیپوفیز)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Ferri rich food has the animal liver, the kelp, the lean meat and so on.
[ترجمه گوگل]غذای غنی از فری دارای جگر حیوانی، کلپ، گوشت بدون چربی و غیره است
[ترجمه ترگمان]غذای غنی، کبد حیوانی، جلبک دریایی، گوشت گوساله و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Kelp silk coils fold orderly insert peach end to make a tape.
[ترجمه گوگل]کلاف های ابریشم کلپ به طور منظم انتهای هلو را درج می کنند تا یک نوار بسازند
[ترجمه ترگمان]حلقه های ابریشمی توری برای ساختن یک نوار بسته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Kelp: for seafood. Flavour, salty. Efficacy clearing water, soft firm dissipating.
[ترجمه گوگل]کلپ: برای غذاهای دریایی طعم، شور کارآیی پاکسازی آب، پراکندگی سفت نرم
[ترجمه ترگمان]غذای دریایی: غذای دریایی flavour، شوره آب زلال، آب صاف و دور از دسترس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A young fur seal forages amid bull kelp near Gansbaai, South Africa.
[ترجمه گوگل]یک فوک خز جوان در میان کلپ گاو نر در نزدیکی گانسبای، آفریقای جنوبی علوفه می کند
[ترجمه ترگمان]A جوان در میان bull kelp در نزدیکی Gansbaai در آفریقای جنوبی دیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Usage Kelp has a long history of use as a food and as a source of assimilable iodine.
[ترجمه گوگل]استفاده از کلپ سابقه طولانی در استفاده به عنوان غذا و به عنوان منبع ید قابل جذب دارد
[ترجمه ترگمان]کاربرد Kelp کاربرد زیادی دارد که به عنوان غذا و به عنوان منبع ید به کار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Cultured kelp for the iodine plant on raw materials and a large number of supply market.
[ترجمه گوگل]کلپ کشت شده برای گیاه ید در مواد اولیه و تعداد زیادی بازار عرضه می شود
[ترجمه ترگمان]Cultured kelp برای گیاه ید در مواد خام و تعداد زیادی بازار عرضه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Squid, scallops, live abalone, kelp, offshore tuna, yellow fish oil are several advantages of the species.
[ترجمه گوگل]ماهی مرکب، گوش ماهی، ماهی ماهی زنده، کلپ، ماهی تن دریایی، روغن ماهی زرد چندین مزیت این گونه است
[ترجمه ترگمان]ماهی مرکب، اسکالوپ، صدف دریایی زنده، kelp دریایی، ماهی تن زرد، روغن ماهی زرد چندین مزیت از این گونه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A young Cape fur seal forages amid bull kelp near Gansbaai, South Africa.
[ترجمه گوگل]یک فوک خز کیپ جوان در میان کلپ گاو نر در نزدیکی گانسبای، آفریقای جنوبی، علوفه جستجو می کند
[ترجمه ترگمان]A جوان کیپ fur در میان bull kelp در نزدیکی Gansbaai در آفریقای جنوبی دیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اشنه دریایی (اسم)
kelp

کتنجک (اسم)
kelp

کتانجک (اسم)
kelp

تخصصی

[نساجی] کلپ خزه دریایی

انگلیسی به انگلیسی

• large brown seaweed found on the pacific coast of america

پیشنهاد کاربران

a large, brown plant that grows in the sea, used in some foods and medicines
گیاهی بزرگ و قهوه ای رنگ که در دریا می روید و در برخی غذاها و داروها استفاده می شود
کتانجک یا اشنه دریایی نوعی جلبک بزرگ است. بر خلاف ظاهر گیاهی اش کتانجک را جزء گیاهان طبقه بندی نمی کنند بلکه آن را در گروه آغازیان ( Protista ) به شمار می آورند.
...
[مشاهده متن کامل]

کتانجک ها از رده قهوه ای جُلبکان و شاخه ناجورتاژکان هستند. این گیاه در غرب، معمولاً در خطوط ساحلی اسکاتلند غربی، نروژ و سواحل اقیانوس اطلس در آمریکای شمالی پیدا می شود.

kelp
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/kelp• https://en.wikipedia.org/wiki/Kelp
نوعی گیاه دریایی که دارویی نیز است
kelp ( اقیانوس شناسی )
واژه مصوب: کتانجک
تعریف: نوعی جلبک بزرگ قهوه ای که در مناطق معتدل و سرد رشد می کند
جلبک قهوه ای
ماهی کوچک و بدبویی است که در اب های جنوبیک سال آن را در آب شور نگه میدارند و سپس مصرف میکنند.
جلبک دریایی

بپرس