keep to oneself
گوشه ی عزلت برگزیدن، تنها به سربردن، معاشر نبودن، کز کردن، (چیزی را) افشا نکردن، به کسی نگفتن
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
توی خود بودن /سر کسی توی لاک خودش بودن
Keep oneself or keep to oneself
سر تو لاک خودش بودن، چیزی را افشا نکردن
نکته = این اصطلاح تست کنکور تخصصی زبان انگلیسی سال 99 بوده است
نکته = این اصطلاح تست کنکور تخصصی زبان انگلیسی سال 99 بوده است
همیشه خود را کنار کشیدن، با دیگران قاطی نشدن، سر کسی توی لاک خودش بودن
She was a shy girl who kept pretty much to
herself
او دختری خجالتی بود که بیشتر اوقات سرش توی لاک خودش بود
( لغت نامه زبان کیاسالار )
او دختری خجالتی بود که بیشتر اوقات سرش توی لاک خودش بود
( لغت نامه زبان کیاسالار )
گوشه نشینی کردن، گوشه نشین شدن، اجتماعی نبودن
سرِ کسی در لاکِ خود بودن
تنها
به خودی خود
به تنهایی
به خودی خود
به تنهایی
از دیگران دوری کردن، دور بودن از بقیه، به خود متکی بودن