keep down

/kip daʊn//kiːp daʊn/

مهار کردن، جلو افزایش (چیزی) را گرفتن، تحت فشار یا ظلم قرار دادن

جمله های نمونه

1. Keep down or you'll be hit by shell fragments.
[ترجمه گوگل]پایین نگه دارید وگرنه با قطعات پوسته برخورد خواهید کرد
[ترجمه ترگمان]همین جا بمون وگرنه از اون تیکه تیکه تیکه تیکه ت می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The company wants to keep down labour costs.
[ترجمه ali] این شرکت قصد دارد که هزینه های نیروی کار را حفظ کند
|
[ترجمه گنج جو] تصمیم شرکت اینه که دستمزد کارگرا رو تو همین قرار نیگر داره.
|
[ترجمه گوگل]این شرکت می خواهد هزینه های نیروی کار را پایین نگه دارد
[ترجمه ترگمان]این شرکت می خواهد هزینه های نیروی کار را پایین نگه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. If the enemy opened fire, keep down.
[ترجمه گنج جو] اگه دشمن آتیش بازی رو شروع کنه، کارشو بسازین.
|
[ترجمه گوگل]اگر دشمن آتش گشود، پایین بیاورید
[ترجمه ترگمان]اگر دشمن آتش باز کند، به پایین نگاه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She is managing to keep down her spending.
[ترجمه گوگل]او در حال کاهش هزینه های خود است
[ترجمه ترگمان]او مدیریت می کند تا مخارج خود را حفظ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Keep down! You mustn't let anybody see you.
[ترجمه گوگل]پایین نگه دار! نباید بگذاری کسی تو را ببیند
[ترجمه ترگمان]! بخوابین رو زمین تو نباید اجازه بدی کسی تو رو ببینه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The government tried to keep down the rebels.
[ترجمه گوگل]دولت سعی کرد شورشیان را سرکوب کند
[ترجمه ترگمان]دولت سعی کرد شورشیان را سرکوب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They hoe the garden to keep down the weeds.
[ترجمه گوگل]آنها باغ را بیل می زنند تا علف های هرز را از بین ببرند
[ترجمه ترگمان]به باغ غذا می دهند تا علف های هرز را پایین نگه دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They are taking steps to keep down the rabbit population.
[ترجمه گوگل]آنها در حال انجام اقداماتی برای کاهش جمعیت خرگوش ها هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها در حال برداشتن گام هایی برای پایین نگه داشتن جمعیت خرگوش هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Keep down - they're shooting at us!
[ترجمه گوگل]پایین نگه دار - آنها به ما شلیک می کنند!
[ترجمه ترگمان]- به ما شلیک می کنن - دارن به ما شلیک می کنن!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Keep down! You mustn't let anyone see you.
[ترجمه گوگل]پایین نگه دار! نباید بگذاری کسی تو را ببیند
[ترجمه ترگمان]! بخوابین رو زمین تو نباید اجازه بدی کسی تو رو ببینه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He couldn't keep down his anger.
[ترجمه گوگل]او نمی توانست خشم خود را مهار کند
[ترجمه ترگمان]نمی توانست خشمش را مهار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The office buys paper in bulk to keep down costs.
[ترجمه گوگل]دفتر برای کاهش هزینه ها کاغذ را به صورت عمده خریداری می کند
[ترجمه ترگمان]این دفتر روزنامه را به صورت عمده خریداری می کند تا هزینه ها را پایین نگه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This District Discount will keep down bills for elderly people and many low-income inner-city residents living on large estates.
[ترجمه گوگل]این تخفیف منطقه‌ای، صورت‌حساب‌ها را برای افراد مسن و بسیاری از ساکنان کم‌درآمد داخل شهر که در املاک بزرگ زندگی می‌کنند کاهش می‌دهد
[ترجمه ترگمان]این منطقه تخفیف برای افراد مسن و بسیاری از ساکنان کم درآمد شهری که در املاک بزرگ زندگی می کنند را پایین نگه می دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He does not smoke, eats frugally to keep down his weight and trains six days each week.
[ترجمه گوگل]او سیگار نمی کشد، با صرفه جویی غذا می خورد تا وزن خود را کاهش دهد و شش روز در هفته تمرین می کند
[ترجمه ترگمان]او سیگار نمی کشد، صرفه جویی می کند تا وزن خود را حفظ کند و هر هفته شش روز تمرین کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The newly formed bridge companies encouraged competition to keep down prices.
[ترجمه گوگل]شرکت های پل تازه تاسیس رقابت را برای پایین نگه داشتن قیمت ها تشویق کردند
[ترجمه ترگمان]شرکت های تازه تاسیس پل رقابت را تشویق کردند تا قیمت ها را پایین نگه دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

Keep sb down=جلوی پیشرفت کسی را گرفتن
Keep your voice down
صداتو بیار پایین
You can't keep me down
نمیتونی جلومو بگیری
be quiet
keep the noise down in the hall
جلوی استفراغ را گرفتن، مهار کردن چیزی و جلوی بروز آن را گرفتن
مهار شدن ( پایین نگه داشتن تا یک حد معین )
کمتر سر و صدا کردن
Keep it down! I’m trying to sleep
میشه پایین نگه داشتن
سالم نگه داشتن
یعنی پایین نگه داشتن یا همین جا نگه داشتن
مورد ستم قرار دادن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس