keep an eye on

/kip ən aɪ ɑn//kiːp ən aɪ ɒn/

مواظبت کردن از، پاییدن

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to watch or tend with care.

- She will keep an eye on the house while we are on vacation.
[ترجمه گوگل] او تا زمانی که ما در تعطیلات هستیم مراقب خانه خواهد بود
[ترجمه ترگمان] در حالی که ما در تعطیلات هستیم، او مراقب خانه خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Will you keep an eye on my daughter for a while?
[ترجمه گوگل]آیا برای مدتی مراقب دختر من خواهی بود؟
[ترجمه ترگمان]میشه یه مدت مراقب دختر من باشی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Keep an eye on the noticeboards for forthcoming events .
[ترجمه گوگل]برای رویدادهای آینده مراقب تابلوهای اعلامیه باشید
[ترجمه ترگمان]منتظر رویداده ای آینده باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Basking on the balcony, Granny can still keep an eye on the children.
[ترجمه گوگل]مادربزرگ که در بالکن استراحت می کند، هنوز هم می تواند مراقب بچه ها باشد
[ترجمه ترگمان]Basking در بالکن، Granny هنوز می تواند مراقب کودکان باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We want Taylor in jail where we can keep an eye on him.
[ترجمه گوگل]ما می خواهیم تیلور در زندان باشد تا بتوانیم او را زیر نظر داشته باشیم
[ترجمه ترگمان]ما تیلور رو تو زندان میخوایم جایی که بتونیم حواسمون بهش باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Could you keep an eye on my bag while I go to the toilet?
[ترجمه گوگل]آیا می توانی حین رفتن به توالت مراقب کیف من باشی؟
[ترجمه ترگمان]میشه حواست به کیفم باشه وقتی دارم میرم توالت؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A neighbor volunteered to keep an eye on the kids .
[ترجمه گوگل]همسایه ای داوطلب شد تا مراقب بچه ها باشد
[ترجمه ترگمان]یکی از همسایه ها داوطلب شد که مراقب بچه ها باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Could you keep an eye on my suitcase for a moment?
[ترجمه گوگل]آیا می توانی یک لحظه مراقب چمدان من باشی؟
[ترجمه ترگمان]میشه یه لحظه حواست به چمدون من باشه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It's a comfort to know there's someone to keep an eye on the kids.
[ترجمه گوگل]اینکه بدانیم کسی هست که حواسش به بچه ها باشد خیلی راحت است
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسه کسی هست که مراقب بچه ها باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Can you stay and keep an eye on the baby?
[ترجمه گوگل]آیا می توانید بمانید و مراقب کودک باشید؟
[ترجمه ترگمان]میتونی اینجا بمونی و مراقب بچه باشی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Mary will keep an eye on the kids this afternoon.
[ترجمه گوگل]مریم امروز بعدازظهر مراقب بچه ها خواهد بود
[ترجمه ترگمان]مری امروز بعد از ظهر مراقب بچه ها خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Keep an eye on the baby.
[ترجمه گوگل]مراقب کودک باشید
[ترجمه ترگمان]حواست به بچه باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We've asked the neighbours to keep an eye on the house for us while we are away.
[ترجمه گوگل]ما از همسایه ها خواسته ایم تا زمانی که ما دور هستیم مراقب خانه ما باشند
[ترجمه ترگمان]ما از همسایه ها خواسته ایم تا وقتی که ما دور هستیم مراقب خانه باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He has to keep an eye on his own kind as well as anybody else.
[ترجمه گوگل]او باید مراقب همنوعان خود و دیگران باشد
[ترجمه ترگمان]او هم مثل هر کس دیگری باید مراقب خودش باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Trading standards also keep an eye on car boot sales - and say that tighter controls would help them.
[ترجمه گوگل]استانداردهای بازرگانی همچنین بر فروش چکمه های خودرو نظارت می کنند - و می گویند که کنترل های سخت تر به آنها کمک می کند
[ترجمه ترگمان]استانداردهای تجارت همچنین مراقب فروش خودرو هستند - و می گویند که کنترل های شدیدتر به آن ها کمک خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• watch carefully; supervise, watch over (e.g.: "i am keeping an eye on the pot to make sure the stew does not burn"; "susan is keeping an eye on her younger brother while her parents are away")

پیشنهاد کاربران

حواس مان به چیزی بودن
معنای دوستمون:
چهارچشمی مواظب بودن یا مواظبت کردن
e. g.
I fixed it.
I called and he's coming over.
Come here, what's your name?
Michael.
At least I hope in the name of Jesus Christ, that you're not a thief.
...
[مشاهده متن کامل]

( The Imaginary bird. )
You'll pick up twenty boxes like that.
Can you count?
Yes.
Twenty boxes and one hundred chickens.
Look! Keep an eye on that son of a whore.
I don't trust him.
Oh shit!
What?
I said OK.
خیلی خب پس اینم این.
تلفن زدم الان میاد.
بیا پسر، گفتی اسمت چیه؟
مایکل.
امیدوارم به حق عیسی مسیح، تو ییکی دیگه دزد از آب درنیای.
( مرغ خیال )
بیست تا ازین جعبه ها رو باس تحویل بگیری.
شمردن که بلدی؟
بله.
بیست تا ازین جعبه ها و صد تا مرغ کشته.
نگا کن! بیا. . . تو راه نذار این الکس مادر به خطا چیزی رو کِش بره ها.
چیکار کنم.
اگه چیزی رو جابجا کرد به من خبر بده.
برو بینیم!
چی؟
گفتم باشه.

مراقبت کردن
• پاییدن . . . ( با چشم )
• مواظب . . . بودن
• مطلع و آگاه بودن از . . .
• کسی را دور از دردسر و خطر نگه داشتن
مثال برای مورد آخر:
Keep an eye on your brother while I'm out, please.
وقتی بیرونم، حواست به برادرت باشه لطفا.
چهار چشمی مراقب کسی یا چیزی بودن
Keep an eye on you
حواسم بهت هست
مدام چک کردن. پاییدن
مراقب بودن , مواظب بودن
# Will you keep an eye on my daughter for a while?
# Could you keep an eye on my bag while I go to the toilet?
# She will keep an eye on the house while we are on vacation
نظارت کردن
مراقب چیزی بودن
به نقل از هزاره:
( محاوره ) مواظبت کردن از
مراقبت کردن از
حواس کسی به . . . بودن
چشم کسی به . . . بودن
چشم دوختن به
چهارچشمی مواظب بودن یا مواظبت کردن،
مواظب بودن_مراقبت کردن
چشمتو ازش بر ندار
حواست باشه
keep an eye on someone/something
to watch someone or something or stay informed about the person’s behavior, esp. to keep someone out of trouble
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس