karyokinesis


رجوع شود به: mitosis، mitosis : تقسیم غیرمستقیم هسته سلول، مرحله تقسیم سلولی

جمله های نمونه

1. Karyokinesis During cell division, the process of nuclear division that precedes cytoplasmic division.
[ترجمه گوگل]کاریوکینزیس در طول تقسیم سلولی، فرآیند تقسیم هسته ای که قبل از تقسیم سیتوپلاسمی انجام می شود
[ترجمه ترگمان]Karyokinesis در طول تقسیم سلول، فرآیند تقسیم هسته ای که پیش از تقسیم پری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Pleomorphic giant nucleus(100%), obvious nucleoli(75%) and karyokinesis were the main elements in the smear of bone metastatic carcinoma.
[ترجمه گوگل]هسته غول پیکر پلئومورفیک (100%)، هسته آشکار (75%) و کاریوکینزیس عناصر اصلی اسمیر کارسینوم متاستاتیک استخوان بودند
[ترجمه ترگمان]هسته بزرگ Pleomorphic (۱۰۰ %)، nucleoli آشکار (۷۵ %)و karyokinesis عناصر اصلی در لکه دار شدن استخوان metastatic استخوان بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Effect of tenuazonic acid on micronucleus and karyokinesis of Vicia faba root tip cells was investigated to evaluate its cytogenetic toxicity.
[ترجمه گوگل]اثر اسید تنوازونیک بر میکرونوکلئوس و کاریوکینز سلول‌های نوک ریشه Vicia faba برای ارزیابی سمیت سیتوژنتیکی آن مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]تاثیر اسید tenuazonic بر روی micronucleus و karyokinesis سلول های نوک ریشه Vicia برای ارزیابی سمیت سلولی آن مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Tumor thickness and pathological karyokinesis were related to recur and metastases.
[ترجمه گوگل]ضخامت تومور و کاریوکینز پاتولوژیک با عود و متاستاز مرتبط بود
[ترجمه ترگمان]thickness و karyokinesis pathological مربوط به recur و متاستاز شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The size of tumors and the amount of karyokinesis plays an important role in judging the level of dangerous of GIST.
[ترجمه گوگل]اندازه تومورها و میزان کاریوکینزیس نقش مهمی در قضاوت در مورد سطح خطرناک بودن GIST دارد
[ترجمه ترگمان]اندازه تومور و مقدار of نقش مهمی در قضاوت سطح خطر of ایفا می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The onion root tip karyokinesis experiment is a basic experiment in middle normal school biological teaching.
[ترجمه گوگل]آزمایش کاریوکینزیس نوک ریشه پیاز یک آزمایش اساسی در آموزش بیولوژیکی متوسطه است
[ترجمه ترگمان]آزمایش ریشه پیاز - ریشه یک آزمایش بنیادی در آموزش بیولوژیکی مدارس معمولی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There were some cell morphological changes of the TG, DG and ZG[sentence dictionary], including the chromatin condensed in margin and the pathological karyokinesis reduced obviously compared with the MG.
[ترجمه گوگل]برخی از تغییرات مورفولوژیکی سلولی TG، DG و ZG [فرهنگ جمله]، از جمله کروماتین متراکم در حاشیه و کاریوکینز پاتولوژیک به وضوح در مقایسه با MG کاهش یافته است
[ترجمه ترگمان]برخی تغییرات مورفولوژیک سلولی در فرهنگ لغت، دن و ZG [ فرهنگ لغت [ جمله شامل chromatin فشرده در حاشیه و the pathological که مشخصا با MG مقایسه شده اند وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The group after added in pilose antler growth factor can improve cellular karyokinesis.
[ترجمه گوگل]این گروه پس از افزودن فاکتور رشد شاخ پیلوس می تواند کاریوکینز سلولی را بهبود بخشد
[ترجمه ترگمان]این گروه بعد از اضافه کردن یک عامل رشد antler pilose می تواند karyokinesis سلولی را بهبود بخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The results were that lead could reduce the normal karyokinesis exponent of splitting cells, and prevent cells from spitting, and had superposition controlling effect to concentration and time.
[ترجمه گوگل]نتایج این بود که سرب می‌تواند توان طبیعی کاریوکینزیس سلول‌های در حال شکافت را کاهش دهد و از تف کردن سلول‌ها جلوگیری کند و بر غلظت و زمان اثر کنترلی برهم‌نهی داشت
[ترجمه ترگمان]نتایج این بود که سرب می تواند نمای نرمال karyokinesis سلول ها را کاهش دهد، و از تف کردن سلول ها جلوگیری کند، و برهم نهی اثر را با تمرکز و زمان برهم نهی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In the late stage, the spindle cells proliferation are markedly atypical, and karyokinesis is increased.
[ترجمه گوگل]در مرحله آخر، تکثیر سلول های دوکی به طور قابل توجهی غیر معمول است و کاریوکینزیس افزایش می یابد
[ترجمه ترگمان]در مرحله آخر تکثیر سلول های spindle به طور قابل ملاحظه ای غیر معمول هستند و karyokinesis افزایش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Objective To improve the diagnosis and treatment of Sickle Cell Karyokinesis (SCK) styma.
[ترجمه گوگل]هدف: بهبود تشخیص و درمان کاریوکینزیس سلول داسی شکل (SCK)
[ترجمه ترگمان]هدف بهبود تشخیص و درمان of سلول Sickle (SCK)styma
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• (biology) splitting of a cell's nucleus; changes which occur during the separation of a cell's nucleus

پیشنهاد کاربران

karyokinesis ( زیست‏شناسی )
واژه مصوب: تقسیم هسته
تعریف: پدیدۀ دو تا شدن هسته در ابتدای تقسیم یاخته‏ای

بپرس