kaposi's sarcoma

/kəˈposizsɑːˈkoʊmə//kəˈposizsɑːˈkəʊmə/

(پزشکی) چنگار گوشتی کاپوزی، سرطان گوشتی کاپوزی، سارکوم کاپوزی

جمله های نمونه

1. Increased risk of Kaposi's sarcoma and non-Hodgkin's lymphoma was associated with lower CD4 count, higher HIV viral load and a lack of combination antiretroviral therapy (cART).
[ترجمه گوگل]افزایش خطر ابتلا به سارکوم کاپوزی و لنفوم غیرهوچکین با تعداد کمتر CD4، بار ویروسی HIV بیشتر و عدم درمان ترکیبی ضد رتروویروسی (cART) همراه بود
[ترجمه ترگمان]افزایش خطر sarcoma Kaposi و lymphoma non - با تعداد CD۴ کم تر، بار ویروسی بیشتر HIV و فقدان ترکیبی درمان ضد ویروسی (cart)مرتبط بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. HIV-associated Kaposi's sarcoma causes dark blue lesions, which can occur in a variety of locations including the skin, mucous membranes, gastrointestinal tract, lungs or lymph nodes.
[ترجمه گوگل]سارکوم کاپوزی مرتبط با HIV باعث ایجاد ضایعات آبی تیره می شود که می تواند در مکان های مختلفی از جمله پوست، غشاهای مخاطی، دستگاه گوارش، ریه ها یا غدد لنفاوی ایجاد شود
[ترجمه ترگمان]بیماری HIV - associated مربوط به HIV باعث ضایعات آبی تیره می شود که می تواند در انواعی از مکان ها از جمله پوست، غشا مخاطی، دستگاه گوارش، ریه ها و یا غدد لنفاوی رخ دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Kaposi's sarcoma can cause lesions to grow on your skin, and can also affect your internal organs.
[ترجمه گوگل]سارکوم کاپوزی می تواند باعث رشد ضایعات روی پوست شما شود و همچنین می تواند بر اندام های داخلی شما تأثیر بگذارد
[ترجمه ترگمان]گرفتگی بینی می تواند باعث رشد ضایعات روی پوست شما شود و همچنین می تواند بر اندام های داخلی شما تاثیر بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Kaposi's sarcoma -- cancer of the skin, lungs, and bowel, associated with a herpes virus (HHV-.
[ترجمه گوگل]سارکوم کاپوزی - سرطان پوست، ریه و روده، همراه با ویروس هرپس (HHV-
[ترجمه ترگمان]sarcoma s - - سرطان پوست، ریه ها و روده همراه با ویروس تب خال (HHV)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. HIV - associated malignancies such as Kaposi's sarcoma, lymphoma and squamous cell carcinoma.
[ترجمه گوگل]بدخیمی های مرتبط با HIV مانند سارکوم کاپوزی، لنفوم و کارسینوم سلول سنگفرشی
[ترجمه ترگمان]malignancies وابسته به HIV مانند sarcoma s،، lymphoma و carcinoma سلول squamous
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. As stated above, 1981 saw the emergence of Kaposi's Sarcoma and Pneumocystis among gay men in New York and California.
[ترجمه گوگل]همانطور که در بالا گفته شد، سال 1981 شاهد ظهور سارکوما و پنوموسیستیس کاپوزی در بین مردان همجنس گرا در نیویورک و کالیفرنیا بود
[ترجمه ترگمان]همانطور که در بالا ذکر شد، سال ۱۹۸۱، ظهور of و pneumocystis در میان مردان همجنس گرا در نیویورک و کالیفرنیا را مشاهده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Kaposi's sarcoma is a rare manifestation in children with human immunodeficiency virus (HIV) infection. It is mostly reported in children living in African countries.
[ترجمه گوگل]سارکوم کاپوزی یک تظاهرات نادر در کودکان مبتلا به عفونت ویروس نقص ایمنی انسانی (HIV) است این بیماری بیشتر در کودکان ساکن کشورهای آفریقایی گزارش شده است
[ترجمه ترگمان]Kaposi s یک تجلی نادر در کودکان مبتلا به ویروس نقص ایمنی انسانی (اچ آی وی)است این گزارش عمدتا در کودکانی که در کشورهای آفریقایی زندگی می کنند گزارش شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Kaposi's sarcoma of the tongue.
[ترجمه گوگل]سارکوم زبان کاپوزی
[ترجمه ترگمان]sarcoma Kaposi
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In addition. AIDS victims often develop a rare type of cancer, known as Kaposi's sarcoma.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این قربانیان ایدز اغلب به نوع نادری از سرطان مبتلا می شوند که به سارکوم کاپوزی معروف است
[ترجمه ترگمان]به علاوه قربانیان ایدز اغلب یک نوع نادر از سرطان را که به نام sarcoma شناخته می شود، ایجاد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Two AIDS cases have been identified from death certificates where Kaposi's sarcoma has been mentioned as cause of death.
[ترجمه گوگل]دو مورد ایدز در گواهی فوت شناسایی شده است که سارکوم کاپوزی به عنوان علت مرگ ذکر شده است
[ترجمه ترگمان]دو مورد ایدز از گواهی های مرگ که در آن Kaposi s به عنوان علت مرگ ذکر شده است، شناسایی شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Without treatment, they could also develop severe illnesses such as tuberculosis, cryptococcal meningitis, and cancers such as lymphomas and Kaposi's sarcoma, among others.
[ترجمه گوگل]بدون درمان، آنها همچنین می توانند به بیماری های شدیدی مانند سل، مننژیت کریپتوکوکی، و سرطان هایی مانند لنفوم و سارکوم کاپوزی و غیره مبتلا شوند
[ترجمه ترگمان]بدون درمان، آن ها می توانند بیماری های شدیدی از قبیل سل، مننژیت و سرطان های نظیر as و Kaposi و sarcoma را نیز توسعه دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Pathology of the parotid tumors consisted of 11 pleomorphic adenomas, six Warthin's tumors, six benign epithelial cysts, one sarcoid lesion, two lymphoid hyperplasia, and one Kaposi's sarcoma.
[ترجمه گوگل]آسیب شناسی تومورهای پاروتید شامل 11 آدنوم پلئومورفیک، شش تومور وارتین، شش کیست خوش خیم اپیتلیال، یک ضایعه سارکوئید، دو هیپرپلازی لنفوئید و یک سارکوم کاپوزی بود
[ترجمه ترگمان]Pathology سرطان غدد لنفاوی شامل ۱۱ pleomorphic شش s بود که شش تا تومور benign، یکی از lesion hyperplasia، دو غده lymphoid، دو غده lymphoid، و یک sarcoma غده lymphoid
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Using these, opportunistic infections such as extra-pulmonary tuberculosis, cryptosporidiosis, isopsoriasis, PCP and Kaposi's sarcoma can be diagnosed and treated.
[ترجمه گوگل]با استفاده از این موارد، عفونت های فرصت طلب مانند سل خارج ریوی، کریپتوسپوریدیوز، ایزوپسوریازیس، PCP و سارکوم کاپوزی قابل تشخیص و درمان هستند
[ترجمه ترگمان]با استفاده از این موارد، عفونت های opportunistic مانند سل ریوی، cryptosporidiosis، isopsoriasis، PCP، و Kaposi می توانند تشخیص داده شوند و درمان شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Two were obtained from macaque monkeys affected with retroperitoneal fibromatosis, the other from human AIDS patients affected with Kaposi's sarcoma.
[ترجمه گوگل]دو مورد از میمون های ماکاک مبتلا به فیبروماتوز خلفی صفاقی، دیگری از بیماران مبتلا به ایدز انسانی مبتلا به سارکوم کاپوزی به دست آمد
[ترجمه ترگمان]دو نفر از macaque میمون که مبتلا به retroperitoneal fibromatosis بودند، و دیگری از بیماران مبتلا به ایدز که مبتلا به sarcoma Kaposi بودند، به دست آمدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• ks, form of vascular cancer that causes purplish red patches on the skin and usually on the feet and legs (occurs mainly as a result of aids)

پیشنهاد کاربران

بپرس