knacker

/ˈnækər//ˈnækə/

معنی: کهنه خر، بنجل خر، یابو خر
معانی دیگر: (انگلیس)، کسی که اسب های پیر را می خرد و گوشت آنها را به عنوان خوراک سگ می فروشد

جمله های نمونه

1. Careful or you'll knacker the gears!
[ترجمه گوگل]مراقب باشید وگرنه دنده ها را خراب می کنید!
[ترجمه ترگمان]حواست را جمع کن یا دنده ها را خراب می کنی!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Slow down - you'll knacker yourself out!
[ترجمه گوگل]آهسته - خودت را از بین می بری!
[ترجمه ترگمان]سرعتت را کم کن - خودت you! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Don't go too fast or you'll knacker yourself in the first hour.
[ترجمه گوگل]خیلی تند نروید وگرنه در همان ساعت اول خود را به ستوه خواهید آورد
[ترجمه ترگمان]این قدر تند نرو، یا خودت در اولین ساعت خودت را تسلیم نخواهی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Then he came to a ditch where a knacker was skinning a horse.
[ترجمه گوگل]سپس به گودالی رسید که در آنجا مردی در حال کندن پوست اسب بود
[ترجمه ترگمان]سپس به گودالی رسید که سلاخ اسب داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. When it was discovered that the knacker and tanner would give only a very few shillings for Prince's carcase because of his decrepitude, Durbeyfield rose to the occasion.
[ترجمه گوگل]هنگامی که معلوم شد که چاقو و دباغ به دلیل فقدان پرنس، فقط چند شیلینگ برای لاشه پرینس می دهد، دوربیفیلد به این مناسبت دست زد
[ترجمه ترگمان]وقتی کشف شد که knacker و تنر به خاطر شکستگی و decrepitude فقط چند شیلینگ به لاشه پرنس می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. When the riot had subsided I received affectionate hugs powerful enough to knacker horses and friendly shoves that toppled me over.
[ترجمه گوگل]وقتی شورش فروکش کرد، آغوش‌های محبت آمیزی دریافت کردم که به اندازه کافی قوی بود که اسب‌ها را به هم بزنم و ضربات دوستانه‌ای که مرا سرنگون کرد
[ترجمه ترگمان]وقتی شورش فروکش کرده بود، من به اندازه کافی در آغوش گرفتن اسب و هل دوستانه ای که مرا سرنگون کرده بود، در آغوش گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Yelling for help for a week must be enough to knacker anybody's vocal cords.
[ترجمه گوگل]فریاد زدن برای کمک به مدت یک هفته باید برای از بین بردن تارهای صوتی هر کسی کافی باشد
[ترجمه ترگمان]برای کمک یک هفته باید برای این کار یک هفته کافی بود که تاره ای صوتی هر کسی را تضعیف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The occupation of sewermen was formerly almost as perilous, and almost as repugnant to the people, as the occupation of knacker, which was so long held in horror and handed over to the executioner.
[ترجمه گوگل]شغل فاضلاب‌ها قبلاً تقریباً به همان اندازه خطرناک بود و برای مردم تقریباً منفور بود، مانند شغل کله پاچه که برای مدت طولانی در وحشت نگه داشته می شد و به جلاد سپرده می شد
[ترجمه ترگمان]شغل کارمندان آگو پیش از پیش تقریبا به همان اندازه خطرناک، و تقریبا به اندازه اشغال سلاخ، که از مدت ها پیش در وحشت بود و به جلاد واگذار شده بود نفرت داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It was a Beauceron mare, old and thin, and one fit for the knacker, which was dragging a very heavy cart.
[ترجمه گوگل]این یک مادیان بوسرون، پیر و لاغر، و مناسب برای چنگال بود که گاری بسیار سنگینی را می کشید
[ترجمه ترگمان]مادیانی از نژاد بوس بوس، پیر و لاغر بود که گاری بسیار سنگینی را می کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. You, Boxer, the very day that those great muscles of yours lose their power, Jones will sell you to the knacker, who will cut your throat and boil you down for the foxhounds.
[ترجمه گوگل]تو، بوکسر، درست روزی که آن ماهیچه های بزرگت قدرت خود را از دست بدهند، جونز تو را به مردی خواهد فروخت که گلویت را بریده و برای روباه ها می جوشد
[ترجمه ترگمان]تو، باکسر، همان روزی که این عضلات بزرگ شما قدرت خود را از دست می دهند، جونز تو را به سلاخ خانه ها خواهد فروخت و برای سگ های تازه خوراک درست می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کهنه خر (اسم)
knacker, ragman

بنجل خر (اسم)
knacker

یابو خر (اسم)
knacker

انگلیسی به انگلیسی

• seller of horse meat; person who slaughters horses; destroyer of shaky structures; old sick horse

پیشنهاد کاربران

someone whose job is to get rid of dead or unwanted animals, especially horses, and put them through a process so that their parts can be used, for example as animal food
کسی که شغلش اینه که مردم را از شر لاشه حیوانات یا حیوانات ناخواسته ( بویژه اسب ) نجات دهد و آنها را در یک فرایند خاص، تبدیل به غذای حیوانات و. . . می کند.
...
[مشاهده متن کامل]

No one seemed to want to buy horses of any description, except for the knackers
She felt heart - broken at the thought of their horses going to the knacker's

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/knacker
کشتارگاه
1. کهنه یا شکسته 2. خسته
A knakered old bike

بپرس