junior

/ˈdʒuːnjər//ˈdʒuːnɪə/

معنی: کم، تازهتر، صغیر، اصغر، زودتر
معانی دیگر: کهتر، کوچک (در برابر: مهتر یا بزرگ senior) (در پس برخی نام ها می آید ـ مخفف آن: .jr)، دون پایه، تازه کار، تازه استخدام، کم سابقه، کوچکتر، خرده پا، متاخر، پسین، وابسته به زمان های اخیر، پسینی، (متشکل از اعضای جوانتر گروه یا اداره و غیره) جوان، برای جوانان، فرعی، ثانوی، دارای نقش ثانوی، کهین، (امریکا و کانادا) دانشجوی سال سوم دانشگاه، وابسته به سال سوم یا دانشجوی سال سوم، دانشجوی کلاس یازدهم دبیرستان، وابسته به سال ماقبل آخر دانشگاه یا دبیرستان، فرزند ذکور، پسر، (جامه) لباس دخترانه، لباس ویژه ی زن های ریزه اندام، پیراهن بالاتنه کوتاه (ویژه ی دخترها)، موخر، دانشجوی سال سوم دانشکده یا دبیرستان

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: younger (used especially in abbreviated form after the name of a son having the same name as his father).
متضاد: senior
مشابه: young, younger

- William Callahan Junior bore little resemblance to his namesake.
[ترجمه گوگل] ویلیام کالاهان جونیور شباهت کمی به همنام خود داشت
[ترجمه ترگمان] و یلی ام بنکس جونیور، شباهت کمی به اسم هم داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- John Smith, Jr., will inherit the entire estate of his father, John Smith, Sr.
[ترجمه گوگل] جان اسمیت جونیور کل دارایی پدرش جان اسمیت پدرش را به ارث خواهد برد
[ترجمه ترگمان] جان اسمیت پسر که تمام املاک پدرش، جان اسمیت، پدر را به ارث می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: of lower position, rank, or standing; of more recent appointment or shorter tenure.
متضاد: senior, superior
مشابه: associate, inferior, lesser, lower, minor, petty, second-string, secondary, subaltern, subordinate

- The company's junior executives hope to climb the corporate ladder.
[ترجمه گوگل] مدیران جوان این شرکت امیدوارند که از نردبان شرکت بالا بروند
[ترجمه ترگمان] مدیران جوان این شرکت امیدوارند که از نردبان شرکت بالا بروند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: in U.S. colleges and schools, of the class above sophomore and below senior; third year.

- Her grades have been much better now that she's in her junior year.
[ترجمه راهیل] نمره هایش از سال اولی که وارد دبیرستان شده بود خیلی بهتر شده بود.
|
[ترجمه ناناص] نمره هایش از اونموقعی که در سال های جوانی بود خیلی بهتر شده
|
[ترجمه گوگل] نمرات او اکنون که در سال اول تحصیلی است بسیار بهتر شده است
[ترجمه ترگمان] حالا نمره هاش خیلی بهتر شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
(1) تعریف: one who is younger than another.
متضاد: senior

- He is my junior by five years.
[ترجمه ناناص] او پنج ساله که بچه ی منه
|
[ترجمه polo] او با پنج سال سن بچه من است
|
[ترجمه polo] او فرزند ( پسر بچه ) من است که پنج سال سن دارد
|
[ترجمه polo] او پنج سال از من کوچکتر است ( ( با عرض پوزش مدیر محترم سایت لطف کنند دو ترجمه اشتباه قبلی بنده را پاک نمایند. این ترجمه از سایت لانگمن یافت شده است. ) )
|
[ترجمه سعید] او جای بچه من است
|
[ترجمه گوگل] او پنج سال از من کوچکتر است
[ترجمه ترگمان] اون پنج ساله که بچه منه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: one who is lower in rank or more recent in appointment.
مترادف: assistant
متضاد: senior, superior
مشابه: associate, inferior, rookie, secondary, subordinate

- He's not my boss; he's my junior!
[ترجمه Arash] او رئیس من نیست، او زیردست من است!
|
[ترجمه گوگل] او رئیس من نیست او جوان من است!
[ترجمه ترگمان] او رئیس من نیست، بچه من است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: in U.S. schools and colleges, a student in the third year of study in a four-year degree program.

- You need to get good grades as a junior if you plan to apply to college the next year.
[ترجمه Mahsa] اگر قصد دارید سال آینده برای کالج درخواست دهید به نمرات خوبی به عنوان دانش آموز نیاز دارید
|
[ترجمه گوگل] اگر قصد دارید سال آینده برای کالج درخواست دهید، باید به عنوان یک دانش آموز نمرات خوبی کسب کنید
[ترجمه ترگمان] اگر قصد دارید سال بعد از کالج درخواست بدهید، باید نمرات خوبی بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She's a junior, but she's going out with a senior.
[ترجمه گوگل] او جوان است، اما با یک سالمند بیرون می رود
[ترجمه ترگمان] او دانش آموز سال سوم است، اما با یک دانش آموز سال آخر بیرون می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a junior clothing store
فروشگاه لباس های دخترانه

2. a junior course in mathematics
کلاس ریاضی ویژه ی سال سوم

3. a junior sophister
دانشجوی سال دوم

4. some junior members of the staff
برخی از کارمندان سطح پایین

5. the junior author of an etymological study
نویسنده ی کهین یک پژوهش در واج ریشه شناسی

6. the junior senator from iowa
سناتور نوپا از (ایالت) آیوا

7. one's junior
1- کسی که از آدم کم سن تر است،کوچکتر از شخص

8. a worthwhile junior novel
رمان به درد خوری برای جوانان

9. one of our company's junior employees
یکی از کارمندان جز شرکت ما

10. when i was a junior in college
وقتی که در سال سوم دانشگاه بودم

11. a senior partner and two junior partners
یک شریک ارشد و دو شریک کم سابقه تر

12. he fought with an officer one grade his junior
او با افسری که یک درجه (از او) پایین تر بود دعوا کرد.

13. An ensign is a junior officer in the United States Navy.
[ترجمه گوگل]یک پرچمدار یک افسر جوان در نیروی دریایی ایالات متحده است
[ترجمه ترگمان]An یک افسر جوان در نیروی دریایی ایالات متحده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He is my classmate of junior middle school.
[ترجمه گوگل]او همکلاسی من در مقطع راهنمایی است
[ترجمه ترگمان]او همکلاسی من در دبیرستان junior است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I couldn't transfer all my credits from junior college.
[ترجمه گوگل]نمی‌توانستم تمام واحدهای خود را از مقطع راهنمایی منتقل کنم
[ترجمه ترگمان]من نمی توانستم تمام credits را از دانشکده کوچک تر منتقل کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Junior nurses usually work alongside more senior nurses.
[ترجمه گوگل]پرستاران جوان معمولاً در کنار پرستاران ارشد بیشتر کار می کنند
[ترجمه ترگمان]پرستاران جوان معمولا در کنار پرستاران ارشد بیشتری کار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Junior and middle-ranking civil servants have pledged to join the indefinite strike.
[ترجمه گوگل]کارمندان دولتی رده های پایین و متوسط ​​متعهد شده اند که به اعتصاب نامحدود بپیوندند
[ترجمه ترگمان]کارمندان عالی رتبه جامعه مدنی وعده داده اند که به این اعتصاب نامحدود بپیوندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. He is several years junior to Mrs Cooper.
[ترجمه Zara] او چند سال از خانم کوپر جوان تر است
|
[ترجمه گوگل]او چندین سال از خانم کوپر کوچکتر است
[ترجمه ترگمان]او چندین سال از خانم کوپر فاصله دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. We could give the job to somebody junior.
[ترجمه MTW] میتونیم کار رو به فردی جوانتر بسپریم .
|
[ترجمه مریم سالک زمانی] این وظیه را می توان به یکی از زیردستان سپرد.
|
[ترجمه گوگل]ما می‌توانیم کار را به یک نفر کوچکتر بدهیم
[ترجمه ترگمان] میتونیم شغل رو به یه نفر سوم بدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. 18 new junior ministers were inducted into the government.
[ترجمه گوگل]18 وزیر جدید به دولت معرفی شدند
[ترجمه ترگمان]۱۸ تن از وزرای جدید تازه وارد به دولت وارد شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. Junior doctors often have to work a gruelling 100-hour week.
[ترجمه گوگل]پزشکان جوان اغلب مجبورند هفته ای 100 ساعته طاقت فرسا کار کنند
[ترجمه ترگمان]پزشکان جوان اغلب باید یک هفته خسته کننده ۱۰۰ ساعته کار کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. She's quite junior in the organization.
[ترجمه fatiw] او در سازمان بسیار جوان است
|
[ترجمه مریم سالک زمانی] او کارمندی دون پایه در سازمان است.
|
[ترجمه گوگل]او در سازمان کاملاً کوچکتر است
[ترجمه ترگمان]او کاملا تازه در سازمان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. Cash Junior made a full-frontal assault/attack on Hollywood's 'moral delinquency'.
[ترجمه گوگل]کش جونیور یک حمله/حمله تمام قد به "بزهکاری اخلاقی" هالیوود انجام داد
[ترجمه ترگمان]\"نقد نوجوانان\" حمله \/ حمله همه جانبه ای را به بزهکاری اخلاقی هالیوود انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کم (صفت)
slight, light, small, little, rare, skimp, scant, low, scarce, infrequent, remote, marginal, exiguous, sparing, scanty, junior, scrimpy

تازه تر (صفت)
junior

صغیر (صفت)
lowly, minor, underage, junior, lesser

اصغر (صفت)
minor, junior, lesser, less

زودتر (صفت)
junior, sooner

تخصصی

[سینما] چراغ 2 کیلو واتی - چراغ متغیر جونیور (2 کیلووات )
[ریاضیات] کوچکتر، کهتر

انگلیسی به انگلیسی

• younger person; one having a lower rank or position; new arrival, one recently admitted; student in a class which is next below the last year
younger (placed after a name to indicate the younger of two who have the same name, esp. a father and son); having a lower rank or position; more recently admitted; of or belonging the class which is next below the last year (of a student)
someone who is junior holds a position that is less important than others in an organization or profession. adjective here but can also be used as a count noun. e.g. police officers later blamed their juniors.
if you are someone's junior, you are younger than they are.
when there are two people in one family who have the same name, junior is sometimes used after the younger person's name in order to prevent confusion.
in the united states, a student in the third year of a high school or university course is called a junior.

پیشنهاد کاربران

جوان تر، جوان
مثال: He's a junior partner at the law firm.
او یک شریک جوان در شرکت حقوقی است.
کارآموز
زیردست
کم تجربه تر
●دارای رتبه پایینتر
● نوجوانان
● بریتیش ( بچه های مدرسه ای زیر ۱۱ سال )
● امریکن ( دانش آموز کلاس ۱۱ دبیرستان )
نوجوان
دانشجوی سال سوم دانشگاه
( حقوق ) کار آموز وکالت
به معنی دوره اول متوسطه و یا همان راهنمایی ( هفتم ، هشتم ، نهم )
تازه کار
a doctor junior
a staff junior

George W. Boush , Jr ::: جورج بوش پسر ( junior )
George W. Boush , Sr :::جورج بوش پدر ( senior. )

به معنای پسر
مثلا George w Bush junior
یعنی جرج دبلیو بوش پسر
realiting to young people

سطح پایین
مبتدی
تازه وارد/تازه استخدام شده /دانشجوی تازه پذیرفته شده
جوانان

جیمز مدیسون جونیور ( به انگلیسی: James Madison, Jr. ) ( زاده ۱۶ مارس ۱۷۵۱ - درگذشته ۲۸ ژوئن ۱۸۳۶ ) متولد ایالت ویرجینیا سیاست مدار آمریکایی که چهارمین رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا از ۱۸۰۹ تا ۱۸۱۷ بود
متوسطه ی اول
a junior high school is for children who are between 12 and 15
جوانتر - جوان
دانشجوی سال سوم

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٢)

بپرس