judiciary

/dʒuːˈdɪʃiˌeri//dʒuːˈdɪʃəri/

معنی: شرعی، قضایی، وابسته بدادگاه
معانی دیگر: قوه ی قضاییه، وابسته به قضات و دادگاه ها و نحوه ی کار آنها، دادگاهی، نظام قضایی، سازمان دادگستری، روش کارکرد دادگاه

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: of or concerning judges, courts of law, or the administration of justice.
مشابه: judicial
اسم ( noun )
حالات: judiciaries
(1) تعریف: the judicial sector of government.

(2) تعریف: a country's system of courts of law.

(3) تعریف: a group of judges, collectively.

- an expanded judiciary
[ترجمه گوگل] یک قوه قضاییه گسترده
[ترجمه ترگمان] یک سیستم قضایی توسعه یافته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the judiciary must be independent of the administrative and legislative powers
قوه ی قضاییه باید از قوای مجریه و مقننه مستقل باشد.

2. The Senate Judiciary Committee is expected to vote momen-tarily on his nomination to the Supreme Court.
[ترجمه گوگل]انتظار می رود کمیته قضایی سنا به زودی در مورد نامزدی وی برای دیوان عالی رأی گیری کند
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که کمیته قضایی سنا momen - tarily را بر نامزدی خود به دادگاه عالی رای دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The judiciary must think very hard before jailing non-violent offenders.
[ترجمه گوگل]قوه قضائیه باید قبل از زندانی کردن مجرمان غیرخشونت، خیلی فکر کند
[ترجمه ترگمان]قوه قضائیه باید قبل از زندانی کردن مجرمان non بسیار سخت فکر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It could fetter the independence of the judiciary.
[ترجمه گوگل]می تواند استقلال قوه قضائیه را محدود کند
[ترجمه ترگمان]این امر می تواند استقلال قوه قضائیه را محدود کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. As to the judiciary, the Court of Justice, this is a more complicated matter.
[ترجمه گوگل]در مورد قوه قضاییه، دیوان عدالت، این موضوع پیچیده تری است
[ترجمه ترگمان]در مورد قوه قضائیه، دادگاه عدالت، این یک موضوع پیچیده تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The judiciary is a farce: 80 % of prisoners are awaiting trial.
[ترجمه گوگل]قوه قضاییه مضحک است: 80 درصد زندانیان در انتظار محاکمه هستند
[ترجمه ترگمان]قوه قضائیه یک نمایش مضحک است: ۸۰ درصد زندانیان منتظر محاکمه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Is the notion of an independent judiciary a sham?
[ترجمه گوگل]آیا تصور قوه قضاییه مستقل ساختگی است؟
[ترجمه ترگمان]آیا تصور یک دستگاه قضایی مستقل ساختگی است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The judiciary, not the executive or legislative branches, was the most powerful institution, I decided.
[ترجمه گوگل]من تصمیم گرفتم قوه قضاییه، نه قوه مجریه یا مقننه، قدرتمندترین نهاد بود
[ترجمه ترگمان]من تصمیم گرفتم قوه قضائیه، نه قوه مجریه و یا قانون گذاری، قدرتمندترین موسسه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The Senate Judiciary Committee did not make her charges public and closed the confirmation hearings without calling her as a witness.
[ترجمه گوگل]کمیته قضایی سنا اتهامات او را علنی نکرد و جلسات تأیید را بدون احضار او به عنوان شاهد تعطیل کرد
[ترجمه ترگمان]کمیته قضایی مجلس سنا او را علنی نکرد و جلسات تایید را بدون اینکه او را به عنوان شاهد معرفی کند، تعطیل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The Senate Judiciary Committee approved it, but several senators said they voted for it just to expedite the full Senate debate.
[ترجمه گوگل]کمیته قضایی سنا آن را تایید کرد، اما چندین سناتور گفتند که آنها فقط برای تسریع در بحث کامل سنا به آن رای دادند
[ترجمه ترگمان]کمیته قضایی سنا این لایحه را تصویب کرد، اما چندین تن از سناتورها گفتند که به آن رای داده اند تا مذاکرات کامل مجلس سنا را تسریع کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The reference here to distrust of the judiciary once again accentuates Dicey's adoption of the ancient conception of the rule of law.
[ترجمه گوگل]اشاره در اینجا به بی اعتمادی به قوه قضاییه بار دیگر بر پذیرش مفهوم باستانی حاکمیت قانون توسط دایس تأکید می کند
[ترجمه ترگمان]این مرجع در اینجا به عدم اعتماد به قوه قضائیه یک بار دیگر بر اتخاذ مفهوم باستانی قانون قانون تاکید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The Judiciary Committee rejected a proposal that would have made the sentencing guidelines only advisory.
[ترجمه گوگل]کمیته قضایی پیشنهادی را رد کرد که دستورالعمل صدور احکام را فقط مشورتی می کرد
[ترجمه ترگمان]کمیته قضایی پیشنهادی را رد کرد که تنها دستورالعمل صدور حکم را مطرح می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The judiciary does not and can not exist in a vacuum, immune to civic concerns and shifting realities.
[ترجمه گوگل]قوه قضائیه در خلأ و مصون از دغدغه‌های مدنی و واقعیت‌های در حال تغییر وجود ندارد و نمی‌تواند وجود داشته باشد
[ترجمه ترگمان]قوه قضائیه نمی تواند در خلا وجود داشته باشد، در برابر نگرانی های مدنی و تغییر واقعیت ها مصون بماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The Executive, Legislative, and Judiciary branches together make up the US government.
[ترجمه گوگل]قوه مجریه، مقننه و قضائیه با هم دولت ایالات متحده را تشکیل می دهند
[ترجمه ترگمان]قوه مجریه، مقننه و قضایی با هم دولت ایالات متحده را تشکیل می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شرعی (صفت)
canonical, legal, judicial, juridical, judiciary

قضایی (صفت)
judicial, juridical, judiciary, judicious

وابسته بدادگاه (صفت)
judicial, judiciary

انگلیسی به انگلیسی

• branch of government which deals with judicial matters; judicial system, court system; judges
of or pertaining to a branch of government which deals with judicial matters; of or pertaining to the court system; of or pertaining to judges
the judiciary is the branch of authority in a country which is concerned with justice and the legal system.

پیشنهاد کاربران

امور قضایی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : judge
✅️ اسم ( noun ) : judge / judgement / judiciary
✅️ صفت ( adjective ) : judgemental / judicial / judicious
✅️ قید ( adverb ) : judicially / judiciously
سر شماری
قوه قضائیه
قوه ی قضاییه

بپرس