join battle


(جنگ یا مسابقه یا پیکار) آغاز کردن

جمله های نمونه

1. Local residents have joined battle with the council over the lack of parking facilities.
[ترجمه گوگل]ساکنان محلی به دلیل کمبود امکانات پارکینگ به نبرد با شورا پیوسته اند
[ترجمه ترگمان]ساکنان محلی با این شورا در مورد عدم وجود امکانات پارکینگ به نبرد پیوسته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The two armies joined battle.
[ترجمه گوگل]دو ارتش به نبرد پیوستند
[ترجمه ترگمان]دو لشکر به جنگ پیوستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He could have joined battle, lost, and opted for some face-saving rapprochement.
[ترجمه گوگل]او می‌توانست به نبرد بپیوندد، شکست بخورد و نزدیکی‌هایی را انتخاب کند که چهره‌اش را حفظ کند
[ترجمه ترگمان]او می توانست به نبرد ملحق شود، از دست رفته، و برای ایجاد روابط حسنه با چهره انتخاب شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Hear, O Israel, you join battle this day against your enemies, let not your heart be dismayed, be not afraid, do not give back, fear ye them not.
[ترجمه گوگل]بشنو، ای اسرائیل، امروز با دشمنان خود به نبرد می‌پیوندی، مبادا دلت ناامید شود، نترس، پس نده و از آنها نترس
[ترجمه ترگمان]گوش کنید، ای اسرائیل، شما امروز در مقابل دشمنان خود به نبرد ملحق شوید، اجازه ندهید که قلبتان وحشت کند، نترسید، نترسید، نترسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Get a good night's rest, men, we join battle with the enemy at first light.
[ترجمه گوگل]مردها شب خوب استراحت کنید، ما در اولین نور به نبرد با دشمن می پیوندیم
[ترجمه ترگمان]یک شب استراحت کنید، مردان، ما به جنگ با دشمن در روشنایی اول ملحق می شویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Those who excel at repulsing the enemy, first join battle with regular troops, then use surprise strategies to control them. This is the technique for certain victory.
[ترجمه گوگل]کسانی که در عقب راندن دشمن برتری دارند، ابتدا به نبرد با نیروهای عادی می پیوندند، سپس از استراتژی های غافلگیرکننده برای کنترل آنها استفاده می کنند این تکنیک برای پیروزی قطعی است
[ترجمه ترگمان]آن هایی که در دفع دشمن برتری دارند ابتدا با نیروهای منظم به نبرد می پیوندند و سپس از استراتژی های غافلگیری برای کنترل آن ها استفاده می کنند این روش برای یک پیروزی خاص است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It would certainly distract the attention of the powerful commercial groups that are about to join battle over cable television networks.
[ترجمه گوگل]مطمئناً توجه گروه های تجاری قدرتمندی را که در شرف پیوستن به نبرد بر سر شبکه های تلویزیونی کابلی هستند، منحرف می کند
[ترجمه ترگمان]قطعا این موضوع توجه گروه های قدرتمند تجاری را که قصد پیوستن به نبرد بر سر شبکه های تلویزیونی کابلی را دارند، منحرف خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The US 7th Fleet with one or two carrier battle groups would join battle.
[ترجمه گوگل]ناوگان هفتم ایالات متحده با یک یا دو گروه جنگی ناو به نبرد می پیوندد
[ترجمه ترگمان]ناوگان هفتم ایالات متحده با یک یا دو گروه جنگی حامل به نبرد می پیوندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. And when Tryphon understood that Simon was risen up in the place of his brother Jonathan, and that he meant to join battle with him, he sent messengers to him.
[ترجمه گوگل]و چون تریفون فهمید که شمعون به جای برادرش یوناتان برخاسته است و قصد دارد با او بجنگد، قاصدانی را نزد او فرستاد
[ترجمه ترگمان]و وقتی تریفون understood فهمید که سیمون از جای برخاسته و در جای برادرش جاناتان واقع شده است و قصد دارد با او به جنگ بپیوندد، پیغام رسان را نزد او فرستاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• participate in combat, go to battle, go out to fight in combat

پیشنهاد کاربران

بپرس