jocose

/dʒoʊˈkoʊs//dʒəʊˈkəʊs/

معنی: شوخ، شوخی امیز، فکاهی، شنگ
معانی دیگر: سرحال، بذله گویی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: jocosely (adv.), jocoseness (n.)
(1) تعریف: inclined to joke; jovial; merry.
مشابه: jocund, jovial

- The jocose old gentleman had everyone at the table chuckling.
[ترجمه گوگل] پیرمرد ژوکوزه همه را سر میز داشت که می خندیدند
[ترجمه ترگمان] پیرمرد مزاح آمیز سر میز نشسته بود و می خندید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: funny; humorous.
متضاد: grave, lugubrious, sober

- She began her speech with a few jocose remarks.
[ترجمه گوگل] او سخنان خود را با چند جمله ژوکوز آغاز کرد
[ترجمه ترگمان] نطق خود را با چند جمله استهزا آمیز آغاز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. His jocose manner was unsuitable for such a solemn occasion.
[ترجمه گوگل]شیوه ژوکوزی او برای چنین مناسبت بزرگی مناسب نبود
[ترجمه ترگمان]لحن مزاح آمیز او برای چنین موقعیتی مناسب نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Dr. Daniel was a gleg man of a jocose nature.
[ترجمه گوگل]دکتر دانیل یک مرد ژوکوز بود
[ترجمه ترگمان] دکتر \"دنیل\" مرد gleg بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He is such a jocose actor.
[ترجمه گوگل]او یک بازیگر جوکوز است
[ترجمه ترگمان]او یک بازیگر jocose است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Mr. A is a gleg man of a jocose nature.
[ترجمه گوگل]آقای الف یک مرد گلگ با طبیعت جوکوز است
[ترجمه ترگمان]آقای \"ل - - وی - - ی - - ت - - وی - - ی\" - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Mr. A isagleg man of jocose nature.
[ترجمه گوگل]آقای یک مرد ایزاگل با طبیعت جوکوز
[ترجمه ترگمان]آقای \"isagleg man\"، یه شخصیت واقعی رو خلق کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He said this in a tone of jocose raillery.
[ترجمه گوگل]او این را با لحن ژوکوزی گفت
[ترجمه ترگمان]این جمله را با لحنی استهزا آمیز ادا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Telling a lie as a joke or to fool someone is a harmless type of lie, also known as a jocose lie.
[ترجمه گوگل]گفتن یک دروغ به عنوان شوخی یا فریب دادن کسی یک نوع دروغ بی ضرر است که به عنوان دروغ جوکوز نیز شناخته می شود
[ترجمه ترگمان]گفتن دروغ به عنوان شوخی و یا احمق بودن یک نوع بی ضرر از دروغ است که به عنوان یک دروغ گو مشهور نیز شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. All these features in wording made his poems tinged with a sense of being unrestrained, wild and jocose, displaying unique aesthetic traits.
[ترجمه گوگل]همه این ویژگی‌ها در کلام، شعرهای او را با حس بی‌بند و باری، وحشی بودن و جوکوز بودن رنگ آمیزی می‌کرد و ویژگی‌های زیبایی‌شناختی منحصربه‌فردی را به نمایش می‌گذاشت
[ترجمه ترگمان]تمام این ویژگی ها در wording به معنی نامحدود بودن، wild و jocose، و نشان دادن ویژگی های زیبایی شناسی منحصر به فرد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The brocade lotus is got a fright, ambitioned to detect out jocose trace from the face of vegetable heart, plain heart in always seriousness of appearance where be favor is joking.
[ترجمه گوگل]نیلوفر برواد ترسناک است، می‌خواهد ردی از جوکوز را از صورت قلب گیاهی تشخیص دهد، قلب ساده در ظاهر همیشه جدی است، جایی که لطف به شوخی است
[ترجمه ترگمان]نیلوفر آبی، از ترس و وحشت، نشانی را از صورت قلب و قلب گیاهی، که همیشه جدی و جدی است، تشخیص می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Thomas Mugridge, on the other hand, considered it a laughable affair, and was continually bobbing his head out the galley door to make jocose remarks.
[ترجمه گوگل]از طرف دیگر، توماس ماگریج آن را یک ماجرای خنده‌دار می‌دانست و مدام سرش را از درب آشپزخانه بیرون می‌کشید تا سخنانی به زبان بیاورد
[ترجمه ترگمان]توماس Mugridge، از طرف دیگر، این موضوع خنده دار را در نظر گرفته بود، و پیوسته سرش را به طرف در آشپزخانه بالا می برد تا سخنان او را مسخره کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The farmland Zhao sits before secretary of turn chair up, a side ordered smoke, a side especially the idea is used jocose tone heel wild say now:"What affair?"
[ترجمه گوگل]زمین کشاورزی ژائو نشسته است قبل از منشی نوبت صندلی بالا، یک طرف دستور دود، یک طرف به خصوص ایده استفاده می شود جوکوز تن پاشنه وحشی در حال حاضر: "چه امری؟"
[ترجمه ترگمان]زمین های کشاورزی Zhao قبل از تبدیل شدن به دبیر کل صندلی نشسته اند، یک طرف سفارش سیگار می دهد، یک طرف به خصوص این ایده در حال حاضر \"چه چیزی است؟\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شوخ (صفت)
quizzical, gay, blithesome, blithe, witty, facetious, jolly, jocular, frolicsome, sportful, jocose, waggish, lightsome

شوخی امیز (صفت)
funny, jocular, humorous, jocose

فکاهی (صفت)
jocular, humorous, jocose

شنگ (صفت)
jocose

انگلیسی به انگلیسی

• cheerful, funny, amusing, amused
jocose means amusing or humorous; a literary word.

پیشنهاد کاربران

بپرس