jettison

/ˈdʒetəsn̩//ˈdʒetɪsn̩/

معنی: بدریا ریزی کالای کشتی، بیرون افکندن، از شر چیزی راحت شدن
معانی دیگر: دور انداختن، برآب افکندن، بر افکندن، آب افکند کردن، کنار گذاشتن، (هنگام خطر برای کشتی و هواپیما و غیره: بیرون انداختن محموله برای سبک سازی) آب افکند، دریا افکند، برون افکند، رجوع شود به: jetsam

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: jettisons, jettisoning, jettisoned
(1) تعریف: to throw (objects) from a ship or airplane to lighten or stabilize it, as in a storm.
مترادف: deep-six
مشابه: cast, chuck, dump, toss

(2) تعریف: to abandon, discard, or cancel (something that is unnecessary or a hindrance).
مترادف: abandon, cancel, discard
متضاد: keep, retain, salvage
مشابه: deep-six, dump, scrap, scratch

- They jettisoned their travel schedule to come home early.
[ترجمه گوگل] آنها برنامه سفر خود را رها کردند تا زودتر به خانه بیایند
[ترجمه ترگمان] آن ها برنامه سفر خود را رها کردند تا زودتر به خانه بازگردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
(1) تعریف: the action of throwing objects from a ship or airplane, to lighten or stabilize it.

(2) تعریف: jettisoned objects.
مترادف: jetsam
متضاد: salvage
مشابه: debris, flotsam

جمله های نمونه

1. we had to jettison the cargo to make the plane lighter
مجبور شدیم برای سبک کردن هواپیما بارها را بیرون بیاندازیم.

2. the government has to jettison its old management practices
دولت باید روش های قدیمی مدیریت را به دور بیاندازد.

3. We've had to jettison our holiday plans because of David's accident.
[ترجمه حامد احمدی] ما مجبور شدیم به خاطر تصادف دیوید قید تعطیلاتمان را بزنیم.
|
[ترجمه گوگل]به دلیل تصادف دیوید مجبور شدیم برنامه های تعطیلات خود را کنار بگذاریم
[ترجمه ترگمان]ما مجبور بودیم برنامه های holiday را به خاطر تصادف دیوید از دست بدهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The captain was forced to jettison the cargo and make an emergency landing.
[ترجمه حامد احمدی] خلبان مجبور شد بار هواپیما را تخلیه کند و فرود اضطراری انجام دهد.
|
[ترجمه گوگل]کاپیتان مجبور شد محموله را رها کند و فرود اضطراری داشته باشد
[ترجمه ترگمان]فرمانده مجبور شد که محموله را خالی کند و فرود اضطراری بیاورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. When the time came to jettison the launch escape tower and the boost cover the charges would fire, breaking the bolts.
[ترجمه گوگل]هنگامی که زمان پرتاب برج فرار پرتاب و پوشش تقویت کننده فرا می رسید، بارها شلیک می شدند و پیچ ها می شکستند
[ترجمه ترگمان]زمانی که زمان به دریا انداختن برج فرار و افزایش پوشش هزینه های مربوط به آتش زدن و شکستن پیچ ها اتفاق افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Can you jettison cargo aft to refloat?
[ترجمه گوگل]آیا می توانید محموله را از عقب پرتاب کنید تا دوباره شناور شوید؟
[ترجمه ترگمان]آیا می توانید محموله کشتی را از قایق بیرون بیاورید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Should NASA jettison the shuttle and station right away?
[ترجمه گوگل]آیا ناسا باید فورا شاتل و ایستگاه را پرتاب کند؟
[ترجمه ترگمان]آیا ناسا باید شاتل و ایستگاه را کنار بگذارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. All right, Skull Squadron, jettison Synchro Cannon modules immediately.
[ترجمه گوگل]بسیار خوب، اسکادران جمجمه، ماژول‌های Synchro Cannon را فوراً کنار بگذارید
[ترجمه ترگمان]بسیار خوب، اسکادران جمجمه، modules Cannon را فورا خشک کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Repeat, jettison Synchro Cannon modules immediately.
[ترجمه گوگل]تکرار کنید، بلافاصله ماژول های Synchro Cannon را کنار بگذارید
[ترجمه ترگمان]تکرار کنید و modules Synchro را فورا خشک کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Sometimes you need to jettison unhealthy cargo.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات لازم است محموله های ناسالم را رها کنید
[ترجمه ترگمان] بعضی وقتا باید یه محموله unhealthy رو خالی کنین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It was Mr Pinault senior who decided to jettison its European operations and focus on Africa.
[ترجمه گوگل]این آقای پینو ارشد بود که تصمیم گرفت عملیات اروپایی خود را کنار بگذارد و بر آفریقا تمرکز کند
[ترجمه ترگمان]این آقای Pinault ارشد بود که تصمیم گرفت عملیات های اروپایی خود را خالی کند و بر روی آفریقا تمرکز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Elsewhere activist shareholders have got firms to jettison assets or cut managers'pay.
[ترجمه گوگل]در جاهای دیگر، سهامداران فعال شرکت‌هایی را مجبور کرده‌اند که دارایی‌ها را کنار بگذارند یا دستمزد مدیران را کاهش دهند
[ترجمه ترگمان]در جایی دیگر، سهامداران فعال، شرکت ها را برای کنار گذاشتن دارایی ها و یا پرداخت پول مدیران به دست آورده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Can you jettison cargo forward to refloat?
[ترجمه گوگل]آیا می توانید محموله را به جلو پرتاب کنید تا دوباره شناور شود؟
[ترجمه ترگمان]میتونی محموله رو به سمت \"refloat\" پرتاب کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We jettison an unworkable plan.
[ترجمه گوگل]ما یک طرح غیرقابل اجرا را کنار می گذاریم
[ترجمه ترگمان] ما یه نقشه unworkable رو از دست میدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

به دریا ریزی کالای کشتی (اسم)
jettison

بیرون افکندن (فعل)
jettison

از شر چیزی راحت شدن (فعل)
jettison

انگلیسی به انگلیسی

• act of casting goods from a ship to lighten its load; jetsam, goods thrown overboard from a ship
cast goods from a ship to lighten its load; throw away, get rid of
if you jettison something, you deliberately reject it or throw it away; a formal word.

پیشنهاد کاربران

jettison ( حمل‏ونقل دریایی )
واژه مصوب: بیرون اندازی
تعریف: انداختن بار شناور یا هواگرد به بیرون از آن در مواقع اضطراری برای سبک کردن و حفظ تعادل شناور یا هواگرد
کنار گذاشتن،
از شر چیزی راحت شدن
After Trump jettisoned the accord and unilaterally imposed punishing sanctions on Iran, Tehran’s government ramped up its nuclear capacity and production of enriched uranium
بیرون پرید
لغو کردن یا صرف نظر کردن از انجام کار یا برنامه ای که از پیش داشتیم
در صنعت بیمه حمل و نقل مترادف کلمه general average یا خسارت همگانی می باشد

بپرس