itinerary

/aɪˈtɪnəˌreri//aɪˈtɪnərəri/

معنی: مسیر، خط سیر، برنامه سفر، سفرنامه
معانی دیگر: مسیر مسافرت، مسیر راهسپاری، شرح سفر، برنامه ی سفر، کتاب راهنمای مسافران

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: itineraries
(1) تعریف: a travel route, or a plan for travel including a route, stopping places, and schedule.

- I'll send you a copy of my itinerary as soon as all the reservations are final.
[ترجمه گوگل] به محض اینکه تمام رزروها نهایی شد، یک نسخه از برنامه سفرم را برای شما ارسال می کنم
[ترجمه ترگمان] به محض این که همه جا رزرو بشه برات یه نسخه از برنامه هام رو برات می فرستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- This stop was not on my itinerary.
[ترجمه گوگل] این توقف در برنامه سفر من نبود
[ترجمه ترگمان] این توقف در خط سیر من نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a travel record or account.

(3) تعریف: a travel guidebook.
صفت ( adjective )
• : تعریف: of or pertaining to travel or a route.

جمله های نمونه

1. an itinerary that took them through canada
مسیری که آنها را به سرتاسر کانادا برد

2. a typed itinerary was given to each one of us
یک برنامه ی سفر تایپ شده به هر یک از ما داده شد.

3. he wrote the itinerary on a daily basis
او سفرنامه را روزانه می نوشت.

4. Your itinerary includes a visit to Stonehenge.
[ترجمه گوگل]برنامه سفر شما شامل بازدید از استون هنج است
[ترجمه ترگمان]برنامه سفر شما شامل بازدید از استون Stonehenge می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This itinerary leaves us plenty of leeway.
[ترجمه گوگل]این سفر برای ما آزادی عمل زیادی ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]این خط سیر به مقدار زیادی حرکت میکنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The next place on our itinerary was Silistra.
[ترجمه گوگل]مکان بعدی در برنامه سفر ما Silistra بود
[ترجمه ترگمان] محل بعدی برنامه \"Silistra\" بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The National Gallery is on most tourists' itinerary.
[ترجمه گوگل]گالری ملی در برنامه سفر بیشتر گردشگران قرار دارد
[ترجمه ترگمان]* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. His itinerary would take him from Bordeaux to Budapest.
[ترجمه گوگل]برنامه سفر او را از بوردو به بوداپست می برد
[ترجمه ترگمان]برنامه سفر وی او را از بوردو به بوداپست برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Initially Pontypool's name was on the tour itinerary for one of the mid-week matches.
[ترجمه گوگل]در ابتدا نام Pontypool در برنامه تور برای یکی از مسابقات اواسط هفته بود
[ترجمه ترگمان]در ابتدا نام Pontypool در برنامه سفر برای یکی از بازی های نیمه هفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. That first year, by happy accident, the itinerary was set for every ride that has followed.
[ترجمه گوگل]در آن سال اول، بر اثر تصادف خوشحال کننده، برنامه سفر برای هر سواری که بعد از آن انجام شد تعیین شد
[ترجمه ترگمان]در سال اول، با یک تصادف شاد، برنامه سفر برای هر سواری که دنبال شده بود تنظیم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Itinerary from Day 10 is as follows: 1 night Delhi, 5 nights Srinagar, 1 night Delhi.
[ترجمه گوگل]برنامه سفر از روز 10 به شرح زیر است: 1 شب دهلی، 5 شب سرینگر، 1 شب دهلی
[ترجمه ترگمان]Itinerary از روز ۱۰ به شرح زیر است: ۱ شب دهلی، ۵ شب سرینگر، ۱ شب دهلی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Ticket wallet containing your detailed itinerary, luggage labels, travel information, etc.
[ترجمه گوگل]کیف بلیط حاوی برنامه سفر دقیق، برچسب چمدان، اطلاعات سفر و غیره
[ترجمه ترگمان]کیف پول حاوی برنامه سفر مفصل، برچسب های چمدان، اطلاعات مسافرتی و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. For those who want a less strenuous itinerary, there is an alternate touring and shopping plan for these few days.
[ترجمه گوگل]برای کسانی که خواهان یک برنامه سفر کمتر سخت و طاقت فرسا هستند، یک برنامه تور و خرید جایگزین برای این چند روز وجود دارد
[ترجمه ترگمان]برای کسانی که برنامه سفر سخت تری دارند، برای این چند روز یک برنامه تور و خرید متناوب وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Will there be a recommended itinerary apart from the buildings you have already mentioned?
[ترجمه گوگل]آیا جدا از ساختمان هایی که قبلاً ذکر کردید، برنامه سفر پیشنهادی وجود خواهد داشت؟
[ترجمه ترگمان]آیا یک برنامه سفر پیشنهادی جدا از ساختمان هایی که قبلا به آن ها اشاره کرده اید، وجود خواهد داشت؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. At this stage of the itinerary I propose to suspend the journey south and visit the eastern glens.
[ترجمه گوگل]در این مرحله از برنامه سفر من پیشنهاد می کنم که سفر به سمت جنوب را به حالت تعلیق درآوریم و از گلنز شرقی بازدید کنیم
[ترجمه ترگمان]در این مرحله از برنامه سفر، پیشنهاد می کنم که سفر به جنوب را به تعویق بیندازید و به دره های شرقی سفر کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مسیر (اسم)
distance, direction, way, road, path, route, course, line, track, waterway, orbit, itinerary, traverse, riverbed, tideway

خط سیر (اسم)
direction, route, course, duct, pathway, rake, trajectory, itinerary

برنامه سفر (اسم)
itinerary

سفرنامه (اسم)
itinerary, logbook

انگلیسی به انگلیسی

• route, travel route, travel plans; travel journal, record of a journey; travel guidebook
of a trip, of a journey, of travelling; of the route taken on a journey
an itinerary is a plan of a journey, including the route and the places that will be visited.

پیشنهاد کاربران

۱. برنامه مسافرت ۲. خط سیر. مسیر ۳. سفرنامه
مثال:
Allah knows your itinerary and your final abode.
و خداوند از خط سیر و منزلگاه پایانی شما آگاه است.
�وَ اللَّهُ یَعْلَمُ مُتَقَلَّبَکُمْ وَ مَثْوَاکُمْ�
برنامه سفر و جاهای که میخواین دیدن کنید
Hotel itinerary
آدرس هتل
An itinerary is a detailed plan or route of a journey. It can include information such as the dates and times of travel, the places to be visited, and the mode of transportation
برنامه سفر شامل ملاقات ها، ساعت سفر، محل های مورد نظر برای بازدید، شیوه حمل و نقل و. . .
...
[مشاهده متن کامل]

On Wednesday, Macron's itinerary includes visiting a science park in Amsterdam, talks with Prime Minister Mark Rutte and viewing a blockbuster exhibition of paintings by Dutch Master Johannes Vermeer at the Rijksmuseum
We planned our itinerary several weeks before the trip

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/itinerary?q=itinerary
گشت و گذار نامه
Take an itinerary.
بروشور و برنامه سفر رو بگیرید
itinerary
itinerary ( گردشگری و جهانگردی )
واژه مصوب: گشت‏نامه
تعریف: برنامه‏ای منطقی و جذاب و گام‏به‏گام و روزانه از اجزای سفر، شامل زمان‏بندی و مسیرگزینی و گشت‏نوشت ها
🗣️ آی تیٖ نِرِ ریٖ
۱ ) برنامه سفر
plan your itinerary
۲ ) مسیر مسافرت
SYN: planed route
The itinerary was an ambitious trek through Canada’s tourist attractions: the CN Tower, Niagara Falls, Stanley Park, Grouse Mountain.
برنامه سفر،
A detailed plan for a journey, including a list of places to be visited, and often other information such as the dates, places of residence, and transportation to be used during the journey; as, the catacombs aren't on our itinerary.
برنامه سفر، مسیر پیشنهادی یک سفر
A planed route for journey
برنامه سفر
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس