ish


ish _
پسوند:، (صفت ساز) وابسته به، - ی [devilish] [spanish]، (صفت ساز) نسبتا [tallish]، حدود [thirtyish]

بررسی کلمه

پسوند ( suffix )
(1) تعریف: belonging or pertaining to; of; from.

- Turkish.
[ترجمه حسین اهواز عرب] ترکی
|
[ترجمه گوگل] ترکی
[ترجمه ترگمان] ترک ترکی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: having the qualities of; typical of; similar to.

- amateurish
[ترجمه گوگل] آماتوری
[ترجمه ترگمان] ناشی از amateurish
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- boyish
[ترجمه گوگل] پسرانه
[ترجمه ترگمان] پسرانه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- cartoonish
[ترجمه گوگل] کارتونی
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: given to; preoccupied with.

- faddish
[ترجمه گوگل] مد روز
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(4) تعریف: somewhat; approximately.

- darkish
[ترجمه مرتضی] نسبتا تاریک
|
[ترجمه گوگل] تیره
[ترجمه ترگمان] مهتابی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- a fortyish woman
[ترجمه گوگل] یک زن چهل ساله
[ترجمه ترگمان] یه زن fortyish
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. He stayed at the ISH, from whose lofty heights he could see across New York.
[ترجمه گوگل]او در ISH ماند، که از ارتفاعات بلندش می‌توانست سراسر نیویورک را ببیند
[ترجمه ترگمان]او در the ماند، از ارتفاعات بلند و بلندی که می توانست در آن سوی نیویورک ببیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I've finished preparing the food. Ish. I just need to make the sauce.
[ترجمه گوگل]من آماده کردن غذا را تمام کردم ایش فقط باید سس درست کنم
[ترجمه ترگمان]تموم کردن غذا رو تموم کردم به سختی فقط باید سس درست کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Especially those who wrote in complaining about ish 82 and the new look.
[ترجمه گوگل]مخصوصا کسانی که در گلایه از 82 و ظاهر جدید نوشتند
[ترجمه ترگمان]به خصوص آن هایی که در مورد ish و ظاهر جدید از خود شکایت می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Objective To investigate the feasibility of applying immunohistochemistry (IH) and in situ hybridization (ISH) technique to the undecalcified bone sections.
[ترجمه گوگل]هدف بررسی امکان استفاده از روش ایمونوهیستوشیمی (IH) و هیبریداسیون درجا (ISH) در بخش‌های استخوان غیرکلسی‌شده
[ترجمه ترگمان]هدف از این کار بررسی امکان استفاده از تکنیک immunohistochemistry (IH)و in در محل hybridization (ISH)برای بخش های استخوان undecalcified می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Methods In situ hybridization (ISH) of frozen sections of 15 human breast cancer using digoxigenin labeled estrogen receptor (ER) cDNA probe to identify the expression of ER mRNA have been done.
[ترجمه گوگل]روش ها هیبریداسیون درجا (ISH) بخش های منجمد 15 سرطان سینه انسان با استفاده از پروب cDNA گیرنده استروژن نشاندار شده با دیگوکسیژنین (ER) برای شناسایی بیان mRNA ژن ER انجام شده است
[ترجمه ترگمان]روش های hybridization در محل (ISH)از بخش های منجمد ۱۵ سرطان سینه انسان با استفاده از receptor برچسب استروژن (ER)cDNA برای شناسایی بیان mRNA اندو پلاسمیک، انجام شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A N ew R ad ish C u ltivar'Q iufeng 2'
[ترجمه گوگل]A N ew R ad ish C u ltivar'Q iufeng 2'
[ترجمه ترگمان]A ew R C C Q ۲
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. MR COEBEN, 50 ish, short pudgy, climbs carefully back through the window.
[ترجمه گوگل]آقای کوبن، 50 ساله، پوک قد کوتاه، با احتیاط از پنجره بالا می رود
[ترجمه ترگمان]آقای تالبویز در حالی که از پشت پنجره با احتیاط از پنجره بالا می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. P 16 messenger RNA ( mRNA ), p 27 mRNA weredetected by in situ hybridization ( ISH ) in these tissues.
[ترجمه گوگل]RNA پیام رسان P16 (mRNA)، p27 mRNA توسط هیبریداسیون درجا (ISH) در این بافت ها شناسایی شدند
[ترجمه ترگمان]RNA پیام رسان، RNA پیام رسان (mRNA)، p ۲۷ mRNA weredetected با in در محل (ISH)در این بافت ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Goyle has short, bristly hair and long, gorilla - ish arms.
[ترجمه گوگل]گویل دارای موهای کوتاه و پرزدار و بازوهای بلند گوریلی است
[ترجمه ترگمان]گو یل کوتاه و موی کوتاه و موهای بلند گوریل دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Crabbe has a flat noe, pudding - bowl haircut, and gorilla - ish arms.
[ترجمه گوگل]کراب نوک صاف، پودینگ - مدل موی کاسه‌ای، و بازوهای گوریل - ایش دارد
[ترجمه ترگمان]کراب که موهای سیخ سیخی داشت و موهای تنش سیخ شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They will be even more effective if the dilettante - ish applies himself.
[ترجمه گوگل]آنها حتی موثرتر خواهند بود اگر فرد متخلف خودش اعمال شود
[ترجمه ترگمان]حتی اگر رفتار dilettante به خود اعمال شود، آن ها حتی more هم خواهند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Sa: it was a very French deja vu - ish kind of thing . Oui ( French for yes ).
[ترجمه گوگل]سا: این یک نوع دژاوویش بسیار فرانسوی بود Oui (فرانسوی برای بله)
[ترجمه ترگمان]سعد: این یک نوع برخورد بسیار ish بود ویی (فرانسه برای بله)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Conclusions The undecalcified bone sections of human made in the method can satisfy the need of IH and ISH.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری بخش‌های استخوان غیرکلسی‌نشده انسان ساخته‌شده در این روش می‌تواند نیاز IH و ISH را برآورده کند
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری بخش های استخوان undecalcified شده انسان در این روش می تواند نیاز به یک IH و ISH را ارضا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

کلمات اختصاری

عبارت کامل: The Iranian Society of History
موضوع: سازمانی
انجمن ایرانی تاریخ

انگلیسی به انگلیسی

• -ish is added to adjectives to form other adjectives which indicate that something has a quality to a limited extent. for example, `reddish' means slightly red.
-ish is also added to nouns to form adjectives which indicate that someone or something has the qualities of a particular kind of thing or person. for example, someone who is childish behaves like a child.

پیشنهاد کاربران

یه کوچولو
بعضی وقت ها توسط بچه ها و دختر های لوس استفاده میشه
به معنای گوه یا shit - African American
برای گفتن ساعتبه معنی "حول و حوش" یا "حدود"
The movie starts at 8, so let's meet 6:30 - ish and have dinner first.
فیلم ساعت 8 شروع میشه ، حول و حوش 6 و نیم همدیگرو ببینیم، و اول شام بخوریم.
حدودای
مایل به
طور
تقریبا، یه جورایی
یه جورایی / تقریبا
Are you busy? Ish.
سرت شلوغه؟ تقریبا
پسوند ish برای توصیف اشخاص کاربردی است :
She's tallish = او نسبتا بلند است .
He has brownish hair = او موی مایل به قهوه ای ( خرمایی ) دارد .
He must be thirtyish / in his thirties = او باید سی و چند سالش باشه . ( دوروبر ۳۰ )
پسوند هست، ب معنای تاحدودی، نسبتا
Tallish، نسبتا بلند.
تو اینستا از ابتدا با من همراه باشین.
a. to. z_english@
مایل به . . . .
[داخل رنگ ها]
مثلا:
reddish مایل به قرمز
حدودا

قدری، تا اندازه ای
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس