irremovable

/ˌɪrɪˈmuːvəbl̩//ˌɪrɪˈmuːvəbl̩/

معنی: ثابت، معزول نشدنی، برداشته نشدنی
معانی دیگر: جابه جا نشدنی، حرکت ندادنی، غیرقابل انتقال

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: irremovably (adv.), irremovability (n.)
• : تعریف: impossible to remove or obliterate.
متضاد: removable

جمله های نمونه

1. The essence of the Holy Spirit's divine element in the conception of Jesus was unchangeable and (irremovable).
[ترجمه گوگل]جوهر عنصر الهی روح القدس در تصور عیسی تغییرناپذیر و (غیرقابل تغییر) بود
[ترجمه ترگمان]جوهر عنصر الهی روح القدس در مفهوم عیسی تغییر ناپذیر و (irremovable)بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Some memories are set to be irremovable. Just like some people who are irreplaceable.
[ترجمه گوگل]برخی از خاطرات غیرقابل حذف هستند درست مثل بعضی از آدم ها که غیر قابل تعویض هستند
[ترجمه ترگمان]برخی از خاطرات غیرقابل انفصال هستند همانند برخی از افرادی که غیرقابل تعویض هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Is it really? Charmed to be irremovable?
[ترجمه گوگل]آیا واقعا؟ جذاب بودن غیرقابل جابجایی؟
[ترجمه ترگمان]واقعا؟ از آن to است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Some memories are set to be irremovable.
[ترجمه گوگل]برخی از خاطرات غیرقابل حذف هستند
[ترجمه ترگمان]برخی از خاطرات غیرقابل انفصال هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A good logo is not only an immaterial asset for an enterprise, but also it has an irremovable significance in the minds of consumers. Therefore it has definite value for its own sake.
[ترجمه گوگل]یک لوگوی خوب نه تنها یک دارایی غیر مادی برای یک شرکت است، بلکه در ذهن مصرف کنندگان نیز اهمیت غیرقابل تغییری دارد بنابراین برای خود ارزش مشخصی دارد
[ترجمه ترگمان]یک لوگوی خوب تنها یک دارایی غیرمادی برای یک شرکت نیست، بلکه در ذهن مصرف کنندگان یک معنی غیرقابل irremovable دارد بنابراین برای خود ارزش معینی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Thus, how can we distinguish: whose eyes are changing constantly under this irremovable dirty mask?
[ترجمه گوگل]بنابراین، چگونه می توانیم تشخیص دهیم: چشمان چه کسی زیر این ماسک کثیف غیر قابل جابجایی دائماً در حال تغییر است؟
[ترجمه ترگمان]بنابراین چگونه می توانیم تمایز داشته باشیم: چشم های او مدام در زیر این نقاب کثیف تغییر می کنند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The dreamlike fantastic narration shows the authors doubt for life, cognition for absurd existence of individuals, and deep thinking for humans irremovable anxiety.
[ترجمه گوگل]روایت خارق‌العاده رویایی نویسندگان را به تردید نسبت به زندگی، شناخت برای وجود پوچ افراد، و تفکر عمیق برای انسان اضطرابی غیرقابل رفع نشان می‌دهد
[ترجمه ترگمان]روایت عجیب و رویایی، نویسندگان را به زندگی، شناخت برای وجود نامعقول افراد و تفکر عمیق برای اضطراب انسان و اضطراب نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Endoscopic stone extraction included movable stones that could be returned into common bile duct and irremovable stones that should be intubated and extracted aided by EST (endoscopic sphincterotomy).
[ترجمه گوگل]استخراج سنگ آندوسکوپی شامل سنگ‌های متحرکی بود که می‌توانستند به مجرای صفراوی مشترک بازگردانده شوند و سنگ‌های غیرقابل جابجایی که باید به کمک EST (اسفنکتروتومی آندوسکوپی) لوله‌گذاری و استخراج شوند
[ترجمه ترگمان]استخراج سنگ های endoscopic شامل سنگ های متحرک بود که می توان آن ها را به مجاری صفراوی و سنگ irremovable تبدیل کرد که باید intubated و با کمک EST
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. However, while discrimination against another race is deep rooted, it is not irremovable.
[ترجمه گوگل]با این حال، در حالی که تبعیض علیه نژاد دیگر ریشه عمیقی دارد، غیر قابل حذف نیست
[ترجمه ترگمان]با این حال، در حالی که تبعیض علیه نژاد دیگر ریشه دارد، این غیرقابل irremovable نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ثابت (صفت)
stable, permanent, firm, constant, lasting, true, loyal, fixed, pat, fiducial, immovable, hard and fast, changeless, invariable, inalterable, steady, resolute, indelible, staid, equable, immobile, incommutable, invariant, irremovable, thetic, thetical

معزول نشدنی (صفت)
irremovable

برداشته نشدنی (صفت)
irremovable

تخصصی

[ریاضیات] انتقال ناپذیر

انگلیسی به انگلیسی

• incapable of being removed, not removable

پیشنهاد کاربران

بپرس