irregularly


بطور بی قاعده، بطور نامنظم

جمله های نمونه

1. The verb 'to go' conjugates irregularly.
[ترجمه گوگل]فعل رفتن به صورت نامنظم با هم ترکیب می شود
[ترجمه ترگمان]فعل به نامنظم و نامنظم حرکت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He was eating irregularly, steadily losing weight.
[ترجمه گوگل]او به طور نامنظم غذا می خورد و به طور پیوسته وزن کم می کرد
[ترجمه ترگمان]به طور نامنظم و منظم غذا می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The verb 'to be' conjugates irregularly.
[ترجمه گوگل]فعل "بودن" به طور نامنظم با هم ترکیب می شود
[ترجمه ترگمان]فعل به طرز نامنظم نامنظم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Located off-center in the irregularly shaped lake was a fountain.
[ترجمه گوگل]در خارج از مرکز دریاچه با شکل نامنظم یک فواره قرار داشت
[ترجمه ترگمان]off که در وسط دریاچه به شکل نامنظم قرار گرفته بود، یک فواره بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. These clinics were held irregularly on Sundays in rooms hired at the Copthorn Hotel, Glasgow.
[ترجمه گوگل]این کلینیک‌ها به‌طور نامنظم یکشنبه‌ها در اتاق‌های استخدام شده در هتل کوپتورن، گلاسکو برگزار می‌شد
[ترجمه ترگمان]این کلینیک ها در روزه ای یکشنبه در اتاق های اجاره ای در هتل Copthorn گلاسکو به طور نامنظم برگزار می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. An irregularly folded cloth, or one with the folds bunched, reduces the contact area and thus efficiency.
[ترجمه گوگل]پارچه‌ای که به‌طور نامنظم تا شده باشد، یا پارچه‌ای با چین‌های دسته‌ای، سطح تماس و در نتیجه کارایی را کاهش می‌دهد
[ترجمه ترگمان]یک پارچه به شکل نامنظم، یا یکی با چین ها، ناحیه تماس را کاهش می دهد و در نتیجه کارایی را کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The patient is breathing irregularly.
[ترجمه گوگل]بیمار به طور نامنظم نفس می کشد
[ترجمه ترگمان]بیمار به طور نامنظم نفس می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The verb acts irregularly.
[ترجمه گوگل]فعل نامنظم عمل می کند
[ترجمه ترگمان]فعل به طور نامنظم عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The ventral arm plates are irregularly rectangular with indented lateral edges and a rounded distal edge; they are contiguous at least proximally.
[ترجمه گوگل]صفحات بازوی شکمی به طور نامنظم مستطیلی با لبه های جانبی فرورفته و یک لبه دیستال گرد هستند آنها حداقل نزدیک به هم هستند
[ترجمه ترگمان]صفحات بازوی شکمی به طور نامنظم به صورت منظم با لبه های برشی و لبه گرد دور هستند؛ آن ها حداقل proximally هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The oral papillae are small and pointed, irregularly arranged either along the edge of the jaw or slightly more superficial.
[ترجمه گوگل]پاپیلاهای دهانی کوچک و نوک تیز هستند که به طور نامنظم در امتداد لبه فک یا کمی سطحی تر قرار گرفته اند
[ترجمه ترگمان]The دهانی کوچک و نوک دار هستند و به طور نامنظم در کنار فک یا کمی بیش از حد سطحی قرار گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They were all made of large, irregularly cut stone blocks and of simple cruciform structure.
[ترجمه گوگل]همه آنها از بلوک های سنگی بزرگ و نامنظم و از ساختار صلیبی شکل ساده ساخته شده بودند
[ترجمه ترگمان]همه آن ها از بلوک های سنگی کوتاه و نامنظم تشکیل شده بودند و ساختار ساده cruciform را تشکیل می دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Slabs irregularly cut with jagged lines where sections had dropped off.
[ترجمه گوگل]اسلب ها به طور نامنظم با خطوط ناهموار بریده شده اند که در آن بخش ها ریزش کرده اند
[ترجمه ترگمان]slabs به طور نامنظم با خطوط دندانه دندانه، از جایی که قسمت های آن قطع شده بود، قطع شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It was irregularly paved, and lit only by an open window a few storeys above.
[ترجمه گوگل]سنگفرش نامنظم بود و فقط با پنجره ای باز چند طبقه بالاتر روشن می شد
[ترجمه ترگمان]به طور نامنظم فرش شده بود و فقط با پنجره ای باز چند طبقه آن را روشن می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Frequency effects for irregularly inflected forms are also studied.
[ترجمه گوگل]اثرات فرکانس برای اشکال به طور نامنظم انحراف نیز مطالعه شده است
[ترجمه ترگمان]اثرات فرکانس برای inflected نامنظم نیز مورد مطالعه قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The small stems are irregularly branched, with the leaves arranged in two rows.
[ترجمه گوگل]ساقه های کوچک به طور نامنظم منشعب هستند و برگ ها در دو ردیف قرار گرفته اند
[ترجمه ترگمان]ساقه های کوچک به طور نامنظم منشعب می شوند و برگ ها در دو ردیف قرار گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• variably, inconstantly; unusually; asymmetrically; unsystematically

پیشنهاد کاربران

in a manner contrary to that which is established
بر خلاف - خلاف - ضد ( قوانین و دستوالعمل های ثبت شده در جایی )
formal
( In a way that is )
not obeying the usually accepted legal or moral rules
...
[مشاهده متن کامل]

بر خلاف قوانین متعارف و یا اصول و اساس و ضوابط اخلاقی
( به طوری که قوانین و اصول اخلاقی را نقض میکند. )
( سرپیچی به گونه ای که مطابق قانون و مجاز نباشد. )

نامنظم، بی نظم و ترتیب

بپرس