iridescent

/ˌɪrəˈdesənt//ˌɪrɪˈdesnt/

معنی: رنگین کمانی، قوس قزحی
معانی دیگر: (دارای رنگ های رنگین کمان و متغیر بر حسب نور و زاویه ی دید) رنگین کمانی، رنگین کمان سان، قزح سان، رنگ به رنگ شونده، (مجازی) درخشان، مشعشع

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: iridescently (adv.), iridescence (n.)
(1) تعریف: emitting or reflecting a lustrous play of colors covering the spectrum, like a rainbow.

- Most hummingbirds have iridescent plumage.
[ترجمه گوگل] اکثر مرغ های مگس خوار دارای پرهای رنگین کمانی هستند
[ترجمه ترگمان] بیشتر پرندگان مرغ رنگین کمانی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: shiny, lustrous, or brightly colored.

- The toothpaste ad promises you an iridescent smile.
[ترجمه گوگل] تبلیغ خمیردندان به شما نوید لبخندی رنگین می دهد
[ترجمه ترگمان] تبلیغ خمیر دندان به شما لبخند iridescent می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. her iridescent performance
(اجرای) پر درخشش او

2. a small butterfly's iridescent wings
بال های رنگین کمان پروانه ی کوچک

3. Her latest fashion collection features shimmering iridescent materials.
[ترجمه گوگل]جدیدترین مجموعه مد او دارای مواد درخشان رنگین کمانی است
[ترجمه ترگمان]آخرین مجموعه مد او شامل مواد رنگین کمانی (رنگین کمانی)بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The prelude was as iridescent as a prism in a morning room.
[ترجمه گوگل]پیش درآمد مانند منشوری در اتاق صبحگاهی رنگین کمانی داشت
[ترجمه ترگمان]این مقدمه به اندازه یک منشور در یک اتاق صبح بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A magnificent dragonfly with its iridescent wings settled on her shoulder.
[ترجمه گوگل]سنجاقک باشکوهی با بال های رنگین کمانی اش روی شانه اش نشسته بود
[ترجمه ترگمان]یک سنجاقک با شکوه با بال های رنگارنگ روی شانه اش قرار گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We'd dearly love to grab squares of iridescent fabric and twist them into fabulously flattering Jerry Hallesque wraps.
[ترجمه گوگل]ما خیلی دوست داریم مربع هایی از پارچه های رنگین کمانی را بگیریم و آن ها را به شکل فوق العاده جذاب جری هالسک بپیچانیم
[ترجمه ترگمان]ما از صمیم قلب عاشق آن هستیم که از پارچه های رنگین کمانی استفاده کنیم و آن ها را در لباس جری Hallesque به طرزی عجیب و غریب تبدیل کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They also develop an iridescent silvery blue sheen on the body.
[ترجمه گوگل]آنها همچنین یک درخشش آبی نقره ای رنگین کمانی روی بدن ایجاد می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین یک درخشندگی رنگ آبی رنگارنگ را روی بدن ایجاد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Iridescent shoelaces Great news for kids and teenagers from Madeira Threads.
[ترجمه گوگل]بند کفش های رنگین کمانی خبر عالی برای کودکان و نوجوانان از Madeira Threads
[ترجمه ترگمان]\"iridescent\" اخبار مربوط به کودکان و نوجوانان را از Madeira Threads ارسال می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Without iridescent blue eye shadow, an effulgent outfit or a hair-sprayed coif, she looks normal.
[ترجمه گوگل]بدون سایه چشم آبی رنگین کمانی، لباسی براق یا روپوشی با اسپری مو، او عادی به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]بدون سایه چشم آبی، یک لباس effulgent و یا یک اسپری ضد سم پاشی شده بر روی موها، حالت عادی به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Most have an iridescent or metallic edge to them.
[ترجمه گوگل]اکثر آنها لبه های رنگین کمانی یا فلزی دارند
[ترجمه ترگمان]بیشتر آن ها یک لبه رنگین کمانی یا فلزی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This magical iridescent phenomenon has entranced people for centuries both for its beauty and mystery.
[ترجمه گوگل]این پدیده رنگین کمانی جادویی برای قرن ها هم به دلیل زیبایی و هم به دلیل اسرار آمیز بودن، مردم را مجذوب خود کرده است
[ترجمه ترگمان]این پدیده iridescent جادویی مردم را برای قرن ها به خاطر زیبایی و اسرار خود مسحور ساخته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. With her iridescent fuchsia toenails and caramel-tinted hair, Liang Yali does not exactly fit the stereotype of the "made in China" worker bee.
[ترجمه گوگل]لیانگ یالی با ناخن‌های رنگین کمانی پا و موهای کاراملی رنگی‌اش، دقیقاً با کلیشه زنبور کارگر «ساخت چین» مطابقت ندارد
[ترجمه ترگمان]لیانگ Yali با ناخن های براق و ناخن های تیزش، دقیقا با کلیشه \"ایجاد شده در زنبور کارگر چین\" همخوانی ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Its body took on an iridescent sheen, and four beautiful wings sprouted from its back.
[ترجمه گوگل]بدنش درخشش رنگین کمانی به خود گرفت و چهار بال زیبا از پشتش بیرون زدند
[ترجمه ترگمان]بدن آن می درخشید و چهار بال زیبا از پشتش بیرون می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In the fifth chapter, iridescent colors of two morpho butterflies and one insect are studied cursorily .
[ترجمه گوگل]در فصل پنجم، رنگ های رنگین کمانی دو پروانه مورفو و یک حشره به صورت گذرا مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]در فصل پنجم، رنگ های رنگین کمان دو پروانه جایگزینی و یک حشره به سرعت بررسی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رنگین کمانی (صفت)
iridescent

قوس قزحی (صفت)
iridescent

تخصصی

[زمین شناسی] رنگین کمانی
[پلیمر] رنگین کمانی

انگلیسی به انگلیسی

• colorful, shining with all the colors of the rainbow
something that is iridescent has bright colours that seem to keep changing; a literary word.

پیشنهاد کاربران

iridescent ( علوم جَوّ )
واژه مصوب: پیرارنگی
تعریف: دارای پیرارنگ یا مربوط به آن
متغیرالرنگ
رنگارنگ
رنگین کمانی
رنگ به رنگ شونده
تغییر رنگ دهنده
The sky, that had been so grey and lowering, was iridescent with indescribable beauty.

بپرس