ire

/ˈaɪr//ˈaɪə/

معنی: خشم، عصبانیت، غضب، از جا در رفتگی
معانی دیگر: غیظ، قهر، ایرلند

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: anger or wrath.
مترادف: anger, wrath
مشابه: choler, dander, fury, indignation, madness, outrage, rage, resentment, temper, vexation

- Getting stuck in heavy traffic always provoked his ire.
[ترجمه گوگل] گیر افتادن در ترافیک سنگین همیشه خشم او را برانگیخت
[ترجمه ترگمان] گیر افتادن در ترافیک سنگین، خشم او را برانگیخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- When she discovered her son had been bullied, she was filled with ire.
[ترجمه گوگل] وقتی متوجه شد پسرش مورد آزار و اذیت قرار گرفته است، پر از خشم شد
[ترجمه ترگمان] وقتی فهمید پسرش او را اذیت می کند، از خشم پر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. to arouse the ire (of)
خشمگین کردن

2. Their ire was directed mainly at the government.
[ترجمه گوگل]خشم آنها عمدتا متوجه دولت بود
[ترجمه ترگمان]خشم آن ها بیشتر به سوی دولت هدایت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Petty restrictions easily raised/aroused the ire of such a creative artist.
[ترجمه گوگل]محدودیت های کوچک به راحتی خشم چنین هنرمند خلاقی را برانگیخت/برانگیخت
[ترجمه ترگمان]محدودیت های کوچک، خشم این هنرمند خلاق را به آسانی برانگیخته و برانگیخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The proposal has drawn the ire of local residents.
[ترجمه گوگل]این پیشنهاد خشم ساکنان محلی را برانگیخته است
[ترجمه ترگمان]این پیشنهاد خشم ساکنان محلی را برانگیخته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Their ire won at least one concession.
[ترجمه گوگل]خشم آنها حداقل یک امتیاز به دست آورد
[ترجمه ترگمان]خشم آن ها دست کم یک امتیاز کسب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Controversial from the start, Barkett has raised the ire of conservatives for a number of decisions since joining the federal court.
[ترجمه گوگل]بارکت که از ابتدا بحث برانگیز بود، از زمان پیوستن به دادگاه فدرال، خشم محافظه کاران را برای تصمیم گیری های متعددی برانگیخت
[ترجمه ترگمان]Barkett که از ابتدا بحث برانگیز است، از زمان پیوستن به دادگاه فدرال، خشم محافظه کاران را برای تعدادی از تصمیمات بزرگ کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She did not raise the ire of teachers.
[ترجمه گوگل]او خشم معلمان را برانگیخت
[ترجمه ترگمان]او خشم معلمان را افزایش نداد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. That, too, is raising the neighbours' ire.
[ترجمه گوگل]این نیز خشم همسایه ها را افزایش می دهد
[ترجمه ترگمان]این نیز خشم همسایگان را افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Such was the good doctor's ire that he insisted that S4C's subsidy should be stopped.
[ترجمه گوگل]عصبانیت دکتر خوب آنقدر بود که اصرار داشت یارانه S4C باید متوقف شود
[ترجمه ترگمان]این خشم دکتر خوبی بود که او اصرار داشت که سوبسید S۴C باید متوقف شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In addition to facing the ire of frustrated riders, Muni has also come under fire recently from federal safety officials.
[ترجمه گوگل]مونی علاوه بر مواجهه با خشم سواران ناامید، اخیراً مورد انتقاد مقامات ایمنی فدرال نیز قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]علاوه بر مواجهه با خشم سوارانی که ناامید شده اند، وی اخیرا از سوی مقامات امنیتی فدرال مورد آتش سوزی قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Means-related fines, in particular, have aroused the ire of middle-income earners.
[ترجمه گوگل]جریمه های مربوط به درآمد، به ویژه، خشم افراد با درآمد متوسط ​​را برانگیخته است
[ترجمه ترگمان]به ویژه جرایم مرتبط، خشم صاحبان درآمد متوسط را برانگیخته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Case law and statute law ire individually the main source of law in the common -law system and civil-law system.
[ترجمه گوگل]رویه قضایی و قانون اساسی به صورت جداگانه منبع اصلی حقوق در نظام حقوقی عمومی و نظام حقوقی مدنی هستند
[ترجمه ترگمان]قانون موردی و خشم قانون به صورت انفرادی منبع اصلی قانون در نظام کامن لا و قانون مدنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He snares ire my troubles as well as in my joys.
[ترجمه گوگل]او از ناراحتی های من و همچنین در شادی های من به دام می افتد
[ترجمه ترگمان]او نیز مانند in که مرا از شر من خلاص کند، خود را از شر من خلاص می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The boy got ire to the athletic school after a special test.
[ترجمه گوگل]پسر پس از یک آزمون ویژه به مدرسه ورزشی خشمگین شد
[ترجمه ترگمان]این پسر بعد از یک آزمایش ویژه عصبانی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خشم (اسم)
bate, resentment, irritation, temper, anger, rage, wrath, fury, indignation, ire, ramp, rampage, tantrum, choler, furiosity, furiousness, furore, teen, heebie-jeebies

عصبانیت (اسم)
chafe, anger, madness, nervousness, huff, ire, willies, boiling point, infuriation, snit

غضب (اسم)
bate, irritation, anger, rage, wrath, fury, huff, ire, exasperation, bait, muck

از جا در رفتگی (اسم)
ire

انگلیسی به انگلیسی

• anger, fury, rage

پیشنهاد کاربران

بپرس