investigation

/ˌɪnˌvestəˈɡeɪʃn̩//ɪnˌvestɪˈɡeɪʃn̩/

معنی: تحقیق، رسیدگی، باز جویی، سراغ
معانی دیگر: کند و کاو، بررسی، زمینه یابی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act of investigating or condition of being investigated.
مترادف: inquest, inquiry, probe
مشابه: examination, exploration, fact-finding, inspection, research, search

(2) تعریف: a thorough inquiry intended to develop facts.
مترادف: fact-finding, inquest, inquiry, probe
مشابه: examination, exploration, inspection, research, search, study

جمله های نمونه

1. the investigation of the causes of a phenomenon
بررسی علل یک پدیده

2. criminal investigation
بازجویی (یا بررسی) جنایی (یا کیفری)

3. a full-dress investigation
بررسی کامل و دقیق

4. a painstaking investigation
بازرسی دقیق

5. an exhaustive investigation
بازرسی پیگیر

6. they are instituting a careful investigation
دارند دست به بازرسی دقیقی می زنند.

7. DNA fingerprinting has proved the clincher in this investigation.
[ترجمه گوگل]اثرانگشت DNA در این تحقیق تاثیرگذار است
[ترجمه ترگمان]اثر انگشت گذاری DNA ثابت کرده است که clincher در این تحقیق مورد استفاده قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The authorities conducted an extensive investigation into his tax affairs.
[ترجمه گوگل]مقامات تحقیقات گسترده ای در مورد امور مالیاتی او انجام دادند
[ترجمه ترگمان]مقامات تحقیقات گسترده ای را در زمینه امور مالیاتی وی انجام دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Investigative journalism presupposes some level of investigation.
[ترجمه گوگل]روزنامه‌نگاری تحقیقی سطحی از تحقیق را پیش‌فرض می‌گیرد
[ترجمه ترگمان]روزنامه نگاری تحقیقی برخی از سطح تحقیقات را پیش فرض می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. An investigation is underway after a missile self-destructed shortly after it was launched.
[ترجمه گوگل]تحقیقات پس از اینکه یک موشک مدت کوتاهی پس از پرتاب خود تخریب شد، در حال انجام است
[ترجمه ترگمان]یک تحقیق پس از راه اندازی یک موشک self به مدت کوتاهی پس از راه اندازی آن در جریان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The government has promised a full investigation into the disaster.
[ترجمه گوگل]دولت قول داده است که در مورد این فاجعه تحقیقات کامل انجام دهد
[ترجمه ترگمان]دولت وعده تحقیق کامل در مورد این فاجعه را داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. An investigation uncovered mismanagement and a lack of proper financial controls.
[ترجمه گوگل]یک تحقیق سوء مدیریت و فقدان کنترل های مالی مناسب را کشف کرد
[ترجمه ترگمان]یک تحقیق از سو مدیریت و عدم وجود کنترل های مالی مناسب پرده برداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The investigation uncovered widespread corruption within the police force.
[ترجمه گوگل]این تحقیقات فساد گسترده در نیروی پلیس را کشف کرد
[ترجمه ترگمان]تحقیقات حاکی از فساد گسترده در نیروی پلیس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The investigation continued for nearly three years.
[ترجمه salar] این تحقیقات تقریباً سه سال طول کشید
|
[ترجمه افشین چیت نیس] بررسی و تحقیقات حدود سه سال طول کشید.
|
[ترجمه تنها] بررسی و تحقیقات تقریباً بعد از سه سال پایان یافت
|
[ترجمه گوگل]تحقیقات نزدیک به سه سال ادامه داشت
[ترجمه ترگمان]تحقیقات تقریبا سه سال ادامه یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Further investigation was hindered by the loss of all documentation on the case.
[ترجمه Shey] از دست دادن تمام مدارک در مورد این پرونده باعث جلوگیری از تجسس و تحقیقات بیشتر شد
|
[ترجمه گوگل]تحقیقات بیشتر با از بین رفتن تمام اسناد و مدارک پرونده مانع شد
[ترجمه ترگمان]تحقیقات بیشتر با از دست دادن تمام مدارک در مورد این پرونده به تعویق افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. We need a detailed investigation to determine exactly why these cancers are occurring.
[ترجمه گوگل]ما به یک بررسی دقیق نیاز داریم تا دقیقاً علت ایجاد این سرطان ها را مشخص کنیم
[ترجمه ترگمان]ما به یک بررسی دقیق نیاز داریم تا مشخص کنیم که چرا این سرطان ها در حال رخ دادن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. People think that the investigation was independent, but in fact a lot of political manipulation went on.
[ترجمه گوگل]مردم فکر می کنند که تحقیقات مستقل بوده است، اما در واقع دستکاری های سیاسی زیادی ادامه یافت
[ترجمه ترگمان]مردم فکر می کنند که تحقیقات مستقل بوده، اما در واقع بسیاری از اصلاحات سیاسی ادامه داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. These documents are largely irrelevant to the present investigation.
[ترجمه گوگل]این اسناد تا حد زیادی به تحقیق حاضر بی ربط هستند
[ترجمه ترگمان]این اسناد تا حد زیادی به تحقیقات حاضر بی ربط هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تحقیق (اسم)
verification, scholarship, probe, research, rummage, quest, ascertainment, investigation, inquiry, scrutiny, fishing expedition, disquisition

رسیدگی (اسم)
assistance, attention, verification, puberty, consideration, probe, investigation, inquiry, exam, examination, handling, scrutiny, attendance, audit, cassation, inquest

باز جویی (اسم)
quest, investigation, inquiry, cross-examination, inquest, cross-question, interrogation

سراغ (اسم)
information, evidence, search, investigation, inquiry, data, scouting, seeking, looking-for

تخصصی

[حسابداری] بازرسی، برسی،پی جوئی
[برق و الکترونیک] تحقیق
[ریاضیات] بررسی، رسیدگی، بازرسی، تحقیق، تحلیل، بحث، پژوهش، مطالعه

انگلیسی به انگلیسی

• probe, examination, inspection
an investigation is a process in which you examine all the facts connected with an event, situation, or allegation in order to discover the truth.

پیشنهاد کاربران

تحقیق
مثال: The police launched an investigation into the robbery.
پلیس یک تحقیق درباره سرقت را آغاز کرد.
*آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : investigate
✅️ اسم ( noun ) : investigation / investigator
✅️ صفت ( adjective ) : investigative / investigatory
✅️ قید ( adverb ) : _
پرس و جو
Detective یعنی Investigator in law enforcement به فارسی کارآگاه
به بیان کاملتر :
A detective is an investigator, usually a member of a law enforcement agency. They often collect information to solve crimes by talking to witnesses and informants, collecting physical evidence, or searching records in databases. This leads them to arrest criminals and enable them to be convicted in court. A detective may work for the police or privately
...
[مشاهده متن کامل]

و اما نکته مهم :
the work of a detective = investigation
یعنی کار یک کارآگاه investigation هست. بررسی ریز و دقیق اثرات و مدارک برجا مانده از متهم ها برای شناسایی و سپس دستگیری آنها
🔴 the action of investigating something or someone; formal or systematic examination or research
🔴 the act or process of examining a crime, problem, statement, etc. carefully, especially to discover the truth
به فارسی میشه تحقیق یا بررسی

. . . . . . . . . . . . a major investigation into
بررسی
بررسی، تحقیق
The boy who had previously asked his mother for his son, and your son told my suitor about my investigation in this Muharram, now his sister has come to the house of her mother and brother with a son.
...
[مشاهده متن کامل]

The reason is that their son - in - law has been imprisoned for drugs
Today my mother told me we went to get baklava
I saw that woman in the alley
اون پسرکه قبلا مادرش برای پسرش خواسته بود و پسر تو تحقیق من رو تو این محرم به خواستگارم بد گفته الان خواهرش با یه پسر اومده خونه مادر و برادرش
دلیلش هم اینه دامادشون سر مواد مخدر افتاده زندان
امروز مادرم بهم گفت رفته بودیم باقلوا بگیریم
اون زن رو تو کوچه دیدم

investigation ( noun ) = تحقیق، تفحص، رسیدگی، وارسی، بررسی، کند و کاو، بازرسی، بازجویی، پیگیری، کاوش
معانی دیگر >>> {معاینه، پژوهش، آزمایش }، {تعمق، سنجش، تمرکز ( در مورد تفکر ) }، {تفسیر، عیب جویی ( در مورد متون یا کتاب ) }، {کنجکاوی، فضولی، پرسشگری ( مشخصه کنجکاوی ) }، {تعقیب ( رد پای کسی را زدن ) }، {تشخیص، قضاوت، عیب شناسی ( قضاوت یا تصمیمی که از طریق استدلال یا تحلیل به دست آمده باشد ) }، {مشاجره، مجادله، مباحثه ( هنر تحقیق یا بحث درباره حقیقت نظر ) }
...
[مشاهده متن کامل]

مترادف با کلمه: Probe ( noun )
Definition = تحقیق ، به ویژه تحقیق یا معاینه بیمار یا آزمایش/آزمون عملکرد ، کیفیت ها ، یا مناسب بودن کسی یا چیزی/عمل تفکر/
مشخصه کنجکاوی/مطالعه یا تفسیر روشمند متن ، به ویژه متون مقدس/شخصی را به طور مخفیانه یا محرمانه ردیابی یا دنبال می کنید ، تحت تعقیب قرار می دهید/یک قضاوت یا تصمیمی که از طریق استدلال یا تحلیل به دست آمده باشد/هنر تحقیق یا بحث درباره حقیقت نظر/عمل یا روند بررسی دقیق جرم ، مسئله ، اظهارات و غیره ، به ویژه برای کشف حقیقت/
to carry out an investigation = تحقیق کردن
police investigation = تحقیقات پلیسی
thorough investigation = تحقیق کامل
ongoing investigation = تحقیقات در حال انجام
examples :
1 - She is still under investigation.
او همچنان تحت بازجویی است.
2 - The police have completed their investigations into the accident.
پلیس تحقیقات خود را درباره این حادثه به پایان رسانده است.
3 - An investigation has been under way for several days into the disappearance of a 13 - year - old boy.
چندین روز است که تحقیقات در مورد ناپدید شدن یک پسر 13 ساله در جریان است.
4 - Currently, the individuals who might have caused the accident are subject to/under investigation.
در حال حاضر ، افرادی که ممکن است باعث این حادثه شده باشند / مورد بازجویی قرار می گیرند.
5 - The bank conducted its own internal investigation into the robbery.
این بانک تحقیقات داخلی خود را در مورد این سرقت انجام داد.
6 - Both companies are under investigation for corrupt practices.
هر دو شرکت تحت اقدامات فساد تحت بازجویی هستند.
7 - The cause of the fire is under investigation ( = is being examined ) .
علت آتش سوزی در دست بررسی است ( = در حال بررسی است ) .
8 - The Financial Services Authority launched an investigation.
سازمان خدمات مالی تحقیقات را آغاز کرد.

Police are investigating to find the killer of this woman
تحقیقات دقیق
پژوهش - بازرسی
جُستار
تفحص؛ تحقیق و تفحص
senate investigation
تفحص سنا

بازجویی، بازپرسی
بازپرسی، بازجویی
تفتیش
بازجویی
تجسس
تحقیق - بررسی - مطالعه - رسیدگی - بازجویی
داده
اطلاعات ( پزشکی )
بررسی
تحقیق
بازرسی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٢)

بپرس