intersex


معنی: نر و ماده، دو جنسه
معانی دیگر: (زیست شناسی - شخصی که ویژگی های او میان نر و ماده است) میان ژاد، میان جنس

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: an individual who has sexual characteristics that are intermediate between male and female.

جمله های نمونه

1. Therefore, intersex advocacy groups demand additional legal reforms, especially in the the following areas.
[ترجمه گوگل]بنابراین، گروه‌های طرفدار بین‌جنس خواستار اصلاحات قانونی اضافی، به‌ویژه در زمینه‌های زیر هستند
[ترجمه ترگمان]بنابراین، گروه های حامی intersex خواستار اصلاحات قانونی بیشتری بویژه در مناطق زیر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Thanks also to intersex advocacy groups, the medical treatment of intersexual conditions has become less dogmatic and more circumspect.
[ترجمه گوگل]همچنین به لطف گروه‌های حامی بین‌جنسیتی، درمان پزشکی بیماری‌های بین‌جنسی کمتر جزم‌اندیشانه و محتاطانه‌تر شده است
[ترجمه ترگمان]به لطف گروه های حمایت intersex، درمان پزشکی شرایط intersexual کم تر متعصبانه و more شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Recalling how a doctor once called her "formerly intersex, " she hopes physicians will begin to see mixed sex characteristics as a lifelong medical condition instead of a problem to be quickly fixed.
[ترجمه گوگل]او با یادآوری اینکه چگونه یک پزشک زمانی او را "اینترسکس سابق" نامیده بود، امیدوار است که پزشکان به جای اینکه مشکلی به سرعت برطرف شود، ویژگی های جنسی مختلط را به عنوان یک وضعیت پزشکی مادام العمر ببینند
[ترجمه ترگمان]او با یادآوری این که چگونه یک پزشک زن سابق خود را \"intersex\" نامید، امیدوار است که پزشکان شروع به دیدن خصوصیات سکس مختلط به عنوان یک وضعیت پزشکی مادام العمر به جای یک مشکل درمان سریع کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There's information that suggests that Einar was intersex, looked very feminine and had both male and female physical characteristics.
[ترجمه گوگل]اطلاعاتی وجود دارد که نشان می‌دهد اینار بین‌جنسی بود، بسیار زنانه به نظر می‌رسید و ویژگی‌های جسمانی مردانه و زنانه داشت
[ترجمه ترگمان]اطلاعاتی وجود دارد که نشان می دهد Einar intersex، بسیار زنانه به نظر می رسد و دارای ویژگی های فیزیکی مردانه و زنانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. No intersex voices censured here, even those which might be hard to understand or objectionable to some people.
[ترجمه گوگل]در اینجا هیچ صدای بین‌جنسی مورد انتقاد قرار نمی‌گیرد، حتی آن‌هایی که ممکن است برای برخی افراد قابل درک یا قابل اعتراض باشد
[ترجمه ترگمان]در اینجا صدای دو جنسی و حتی کسانی که به سختی می توانستند آن را درک کنند یا برای برخی از مردم قابل اعتراض باشد، انتقاد می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We also invite intersex perspectives on controversial topics and issues such as sexuality, religion, politics and other issues.
[ترجمه گوگل]ما همچنین دیدگاه‌های بین‌جنسی را در مورد موضوعات و موضوعات بحث‌برانگیز مانند جنسیت، مذهب، سیاست و مسائل دیگر دعوت می‌کنیم
[ترجمه ترگمان]ما همچنین perspectives intersex را در موضوعات بحث برانگیز و موضوعاتی مانند جنسیت، مذهب، سیاست و مسائل دیگر دعوت می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The new category is only for use by intersex people - who are not biologically entirely male or female.
[ترجمه گوگل]دسته جدید فقط برای استفاده افراد بین جنسیتی است - که از نظر بیولوژیکی کاملاً مرد یا زن نیستند
[ترجمه ترگمان]مقوله جدید تنها برای استفاده از افراد intersex است - که از نظر بیولوژیکی مذکر یا مونث نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This is especially true in the case of intersex children, who are born with both male and female sex organs; doctors will often assign a sex for the child through surgery.
[ترجمه گوگل]این امر به ویژه در مورد کودکان بین‌جنسی که با اندام‌های جنسی مرد و زن به دنیا می‌آیند صادق است پزشکان اغلب از طریق جراحی برای کودک جنسیت تعیین می کنند
[ترجمه ترگمان]این امر به ویژه در مورد کودکان intersex صادق است که با اندام های جنسی نر و هم جنس زن به دنیا می آیند؛ پزشکان اغلب برای کودک از طریق عمل جراحی جنسی تعیین می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. An additional, but unknown number of intersex conditions are not noticed at birth, but are discovered later in life.
[ترجمه گوگل]تعداد اضافی، اما ناشناخته ای از شرایط بین جنسیتی در بدو تولد متوجه نمی شوند، اما بعداً در زندگی کشف می شوند
[ترجمه ترگمان]یک تعداد بیشتر اما نامعلوم از شرایط intersex در تولد مشاهده نمی شود، اما بعدا در زندگی کشف می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A number of intersex conditions can be traced to hormonal causes.
[ترجمه گوگل]تعدادی از شرایط بین جنسی را می توان به دلایل هورمونی ردیابی کرد
[ترجمه ترگمان]تعدادی از شرایط intersex را می توان به دلایل هورمونی پی گیری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. ILGA is the only worldwide federation campaigning for lesbian, gay, bisexual, trans and intersex (LGBTI) rights and was established in 197
[ترجمه گوگل]ILGA تنها فدراسیون جهانی است که برای حقوق لزبین‌ها، همجنس‌بازان، دوجنس‌گرایان، ترنس‌ها و اینترسکس‌ها (LGBTI) کمپین می‌کند و در سال 197 تأسیس شد
[ترجمه ترگمان]ILGA تنها فعالیت فدراسیون جهانی برای لزبین های همجنس گرا، همجنس باز، trans و intersex (LGBTI)است و در ۱۹۷ تاسیس شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Orgasm is also likely to be similar in transgender and intersex individuals.
[ترجمه گوگل]ارگاسم نیز احتمالاً در افراد تراجنسیتی و اینترسکس مشابه است
[ترجمه ترگمان]orgasm همچنین احتمالا مشابه افراد تغییر جنسیت داده و intersex است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Sometimes, it is a matter of opinion whether the term " intersex " should be applied to a particular case.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات، این یک موضوع است که آیا اصطلاح "اینترسکس" باید در مورد یک مورد خاص به کار رود یا خیر
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات، موضوع این است که آیا واژه \"intersex\" باید در یک مورد خاص اعمال شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نر و ماده (اسم)
couple, pair, hermaphrodite, intersex

دوجنسه (اسم)
intersex

انگلیسی به انگلیسی

• organism possessing both male and female sexual characteristics (biology)

پیشنهاد کاربران

بپرس