internalized

انگلیسی به انگلیسی

• made internal; incorporated within (also internalised)

پیشنهاد کاربران

داخلی. نهادینه شده. درونی سازی شده
مثال:
Proactive people are driven by selected and internalized values.
آدمهای پویا با ارزشهای انتخاب شده و نهادیه شده تحت تاثیر قرار می گیرند.
درونی شده
درونی سازی شده
نهادینه
داخلی

بپرس