intent on

پیشنهاد کاربران

مصمم شدن تا کاری رو انجام بدن
Intent on/upon
be intent on something = مصمم به انجام یا دستیابی به چیزی
به معنی : مصصم بودن به انجاری کاری، تصمیم گیری قطعی برای انجام کاری
مثال
1 - I've tried persuading her not to go but she's intent on it.
...
[مشاهده متن کامل]

من سعی کردم او را متقاعد کنم که نرود اما او برای رفتنش مصمم است.
2 - He seems intent on upsetting everyone in the room!
به نظر می رسد او تصمیم دارد همه افراد حاضر در اتاق را ناراحت کند!

مصمم به انجام کاری
به شدت مایل یا خواستار چیزی

بپرس