intension

/ɪnˈtenʃən//ɪnˈtenʃən/

معنی: شدت، سختی، سیری، کثرت، نیرومندی
معانی دیگر: قصد، برآن بودن، یازش، تشدید، فربود، ستهم سازی، تند و تیزی، حادی، شورمندی، intensity سختی، فزونی

جمله های نمونه

1. The intension and function of NPO are introduced.
[ترجمه گوگل]هدف و عملکرد NPO معرفی شده است
[ترجمه ترگمان]The و عملکرد of معرفی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This paper illustrates the intension and extension of the terminology"effective bandwidth" in the context of real-time network accessing control, logic link control and deterministic queuing etc.
[ترجمه گوگل]این مقاله هدف و گسترش اصطلاحات "پهنای باند موثر" را در زمینه کنترل دسترسی به شبکه بلادرنگ، کنترل لینک منطقی و صف قطعی و غیره نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]این مقاله the و بسط \"پهنای باند موثر\" عبارت \"پهنای باند موثر\" در زمینه دسترسی به کنترل دسترسی به کنترل، کنترل لینک منطقی و صف بندی قطعی را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Through theoretical analysis, a deeper physical intension of the Freshal circular aperture diffraction is revealed.
[ترجمه گوگل]از طریق تجزیه و تحلیل نظری، یک هدف فیزیکی عمیق‌تر از پراش دیافراگم دایره‌ای Freshal آشکار می‌شود
[ترجمه ترگمان]از طریق تحلیل نظری، a فیزیکی عمیق تر از انکسار دیافراگم دایره ای شکلی عمیق تر آشکار می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. First part study for the intension that the commerciality supplements the medical insurance.
[ترجمه گوگل]مطالعه بخش اول برای این هدف که تجاری بودن مکمل بیمه پزشکی است
[ترجمه ترگمان]بخش اول مطالعه for که commerciality مکمل بیمه پزشکی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In chapter one, the concept, intension and extension of the details are put out.
[ترجمه گوگل]در فصل اول، مفهوم، هدف و بسط جزئیات بیان شده است
[ترجمه ترگمان]در فصل اول، مفهوم، intension و بسط جزئیات مشخص می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The environmental morals have their intension, the epitaxy and main content.
[ترجمه گوگل]اخلاق محیطی، مفاد، مضمون و محتوای اصلی خود را دارد
[ترجمه ترگمان]اخلاقیات محیطی intension، the و محتوای اصلی خود را دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The intension of incident shock waves is the main cause of whether the phenomenon of reattachment occur or not and the range of the separation.
[ترجمه گوگل]شدت امواج ضربه ای اصابتی عامل اصلی وقوع یا عدم وقوع مجدد پدیده اتصال و دامنه جدایی است
[ترجمه ترگمان]برخورد امواج شوک الکتریکی دلیل اصلی این مساله است که آیا پدیده of رخ می دهد یا نه و گستره جدایی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. From the angle of fictitious capital? s intension and extension, this paper analyzes the above conclusions comparatively.
[ترجمه گوگل]از زاویه سرمایه موهومی؟ با هدف و بسط، این مقاله نتایج فوق را به صورت مقایسه ای تحلیل می کند
[ترجمه ترگمان]از زاویه سرمایه فرضی؟ این مقاله با تعمیم و گسترش این مقاله، نتایج بالا را نسبتا تحلیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The author thinks that the intension of capital earnings rate can be divided into paid-up capital, owned capital, total capital, operating capital and human capital.
[ترجمه گوگل]نگارنده بر این باور است که قصد نرخ سود سرمایه را می توان به سرمایه پرداخت شده، سرمایه متعلق، کل سرمایه، سرمایه عملیاتی و سرمایه انسانی تقسیم کرد
[ترجمه ترگمان]نویسنده معتقد است که نرخ سود سرمایه را می توان به سرمایه پرداخت شده، سرمایه کلی، سرمایه عملیاتی، سرمایه انسانی و سرمایه انسانی تقسیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. When aesthetic judgment came off existence its intension was light and beautiful.
[ترجمه گوگل]هنگامی که قضاوت زیبایی شناختی وجود داشت، هدف آن سبک و زیبا بود
[ترجمه ترگمان]هنگامی که داوری زیبایی به وجود آمد، intension سبک و زیبا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. For increases rubber dentiform bring 's intension and service life, Our factory increase wrap cloth on original basis, Can many use about in a.
[ترجمه گوگل]برای افزایش طول دنتی فرم لاستیکی و عمر مفید، کارخانه ما پارچه بسته بندی را بر اساس اصلی افزایش می دهد، می تواند بسیاری از آنها را در مورد استفاده کنند
[ترجمه ترگمان]برای افزایش intension rubber و زندگی خدماتی، افزایش صادرات کارخانه ما پارچه را به اساس اصلی افزایش می دهد، و می تواند در این زمینه از آن استفاده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Its' radiant intension higher tenfold to hundredfold compare with the betatron, spending shorter time on radiogram. higher resolution rate. Hope stream to strong, spot to small commonly.
[ترجمه گوگل]شدت تابشی آن ده برابر تا صد برابر بیشتر از بتاترون است و زمان کوتاه تری را در رادیوگرافی صرف می کند نرخ وضوح بالاتر جریان امید به قوی، نقطه به کوچک معمولا
[ترجمه ترگمان]intension درخشان آن برابر برابر برابر برابر برابر برابر با the است و زمان کوتاه تر را در radiogram سپری می کند نرخ رزولوشن بالاتر جریان امید به قوی، نقطه به نقطه معمولا کوچک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Chapter two explains the concept and intension of customer value.
[ترجمه گوگل]فصل دوم مفهوم و هدف ارزش مشتری را توضیح می دهد
[ترجمه ترگمان]فصل دو مفهوم و مفهوم ارزش مشتری را توضیح می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Based on modell about IST's Influence on the enterprises' long term competitive advantage, this article bring forward the index system and general appraisable system to estimate the intension.
[ترجمه گوگل]بر اساس مدلی در مورد تأثیر IST بر مزیت رقابتی بلندمدت شرکت‌ها، این مقاله سیستم شاخص و سیستم ارزیابی عمومی را برای برآورد هدف ارائه می‌کند
[ترجمه ترگمان]براساس modell در مورد تاثیر IST در مزیت رقابتی بلند مدت شرکت ها، این مقاله سیستم شاخص و سیستم appraisable عمومی را به منظور برآورد the مطرح می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شدت (اسم)
intensity, acrimony, severity, force, gravity, violence, hardness, fury, inclemency, extremity, intension, duress, stringency, vehemence, tensity

سختی (اسم)
resistance, hardship, privation, rigor, intensity, calamity, distress, severity, violence, tenacity, adversity, hardness, difficulty, trouble, discomfort, rigidity, inclemency, solidity, intension, obstruction, complication, problem, cumber, implacability, inexorability, inflexibility, rigorism

سیری (اسم)
intensity, density, bellyful, satiety, fullness, satiation, intension, depth, tint

کثرت (اسم)
exuberance, intensity, intension, multiplicity

نیرومندی (اسم)
potency, intensity, force, power, vigor, intension, virility

انگلیسی به انگلیسی

• connotation, meaning of an expression or term contrary to what it refers to; intensity; intensification

پیشنهاد کاربران

درتنش
☑️ درتَنش
قصد، نیت
اراده، عمد، منظور، خیال، غرض، مفهوم، سگال، قانون فقه: نیت، تعمد، روانشناسی: قصد، بازرگانی: تمایل، علوم نظامی: قصد و منظور
درتنش
( Dartanesh )
�درتنیدن� ( intense ) و � ‍ِش� ( ion )
در فلسفه یعنی : مفهوم !
Intension برابر با "مفهوم" و intensional برابر با "مفهومی"
intension ( اصطلاح شناسی )
واژه مصوب: گسترة معنایی
تعریف: مجموعة مشخصه هایی که یک مفهوم را می سازند
کلمه intension به معنای سختی و شدت است که متاسفانه این کلمه رو با intention اشتباه گرفتن و " قصد داشتن ترجمه کردن" همونطور که تفاوت بین این دو کلمه فقط یک حرفه، intention هم به معنای قصد و غرض از انجام کاری میباشد.

بپرس