intellection

/ˌɪnˈtlekʃən//ˌɪntɪˈlekʃən/

معنی: تعقل، تفهم
معانی دیگر: تفکر، خردورزی

جمله های نمونه

1. The real life is guided by our incorporeal intellection.
[ترجمه گوگل]زندگی واقعی توسط عقل غیر جسمانی ما هدایت می شود
[ترجمه ترگمان]زندگی واقعی توسط intellection غیر مادی ما هدایت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The instinct intellection and abstract intellection exist in the human_based controlling procedure, the instinct intellection is the main intellection.
[ترجمه گوگل]عقل غریزی و عقل انتزاعی در رویه کنترل مبتنی بر انسان وجود دارد، عقل غریزی عقل اصلی است
[ترجمه ترگمان]غریزه intellection و intellection در فرآیند کنترل مبتنی بر انسان وجود دارند، غریزه intellection اصلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Sign language accords with the intellection habit and cognitive mode of deaf people and they have natural advantages to grasp it.
[ترجمه گوگل]زبان اشاره با عادت عقلانی و حالت شناختی افراد ناشنوا مطابقت دارد و آنها برای درک آن مزایای طبیعی دارند
[ترجمه ترگمان]زبان اشاره با عادت intellection و شیوه شناختی افراد ناشنوا انطباق دارد و مزایای طبیعی برای درک آن دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. What are these causes due to change the intellection of land?
[ترجمه گوگل]این علل ناشی از تغییر عقل زمین چیست؟
[ترجمه ترگمان]این علل ناشی از تغییر the زمین چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. With "cooperation, innovation, intellection", Amsam will keep always provide high quality, perfect price, and high technology products to our partners.
[ترجمه گوگل]امسام با "همکاری، نوآوری، عقل" همواره محصولاتی با کیفیت بالا، قیمت عالی و فناوری بالا را در اختیار شرکای خود قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]با \"هم کاری، نوآوری، نوآوری\"، Amsam همیشه کیفیت عالی، قیمت کامل، و محصولات با فن آوری بالا را به شرکای ما عرضه خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Bartender: Dent! I intellection you were dead!
[ترجمه گوگل]متصدی بار: دنت! فکر کنم مرده بودی!
[ترجمه ترگمان] \"متصدی\" ای کاش مرده بودی!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Ethos of culture is considered to be an intellection and an orientation of value, which are reflected in social substance, social system and social genius.
[ترجمه گوگل]اخلاق فرهنگ را عقل و جهت گیری ارزشی می دانند که در جوهر اجتماعی، نظام اجتماعی و نبوغ اجتماعی منعکس می شود
[ترجمه ترگمان]Ethos فرهنگ یک intellection و جهت گیری ارزش است که در اصل اجتماعی، نظام اجتماعی و نبوغ اجتماعی منعکس می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I never intellection I'd be here.
[ترجمه گوگل]من هرگز فکر نمی کنم اینجا باشم
[ترجمه ترگمان]من هیچ وقت فکر نمی کردم اینجا باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Another term for the final result of intellection, that is to say a person's accumulated knowledge, is the "acquired intellect".
[ترجمه گوگل]اصطلاح دیگر نتیجه نهایی عقل، یعنی علم انباشته انسان، «عقل اکتسابی» است
[ترجمه ترگمان]عبارت دیگر برای نتیجه نهایی of، یعنی گفتن دانش جمع شده یک فرد، \"هوش به دست آمده\" است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. According to the viewpoint of modern control theory, many advantages are provided in PID control, i. e., the inherent robustness and intellection.
[ترجمه گوگل]با توجه به دیدگاه تئوری کنترل مدرن، مزایای بسیاری در کنترل PID ارائه شده است، به عنوان مثال ه, استحکام و عقل ذاتی
[ترجمه ترگمان]با توجه به دیدگاه نظریه کنترل مدرن، مزایای بسیاری در کنترل PID ارایه شده است ای قدرت ذاتی و قابلیت اعتماد به نفس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Joint Meeting shall be convened by the Municipal Government or be convened by the municipal intellection property department upon authorization of the Municipal Government.
[ترجمه گوگل]جلسه مشترک توسط دولت شهرداری و یا توسط اداره دارایی اطلاعات شهرداری با مجوز شهرداری دعوت می شود
[ترجمه ترگمان]جلسه مشترک باید توسط دولت شهری تشکیل شود یا توسط بخش دارایی intellection شهرداری به منظور اجازه دولت شهرداری تشکیل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In life, no one talks as they do in a Shawn play, but after reading, or seeing, one, you're more apt to: he gives clear voice to the process of intellection.
[ترجمه گوگل]در زندگی، هیچ‌کس مانند نمایشنامه‌های شاون صحبت نمی‌کند، اما پس از خواندن، یا دیدن یکی، شما بیشتر در این مورد صحبت می‌کنید: او صدای واضحی به فرآیند عقل می‌دهد
[ترجمه ترگمان]در زندگی، هیچ کس با بازی Shawn هنوز حرف نمی زند، اما بعد از خواندن، یا دیدن، آدم،: او صدای واضحی به فرآیند of می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This is another way of viewing freedom, maybe in the final riddance, or in the intellection of spirit, we will get the true freedom.
[ترجمه گوگل]این راه دیگری برای نگریستن به آزادی است، شاید در رهایی نهایی، یا در تعقل روح، آزادی واقعی را بدست آوریم
[ترجمه ترگمان]این روش دیگری برای دیدن آزادی است، شاید در آخرین riddance، یا در the روح، ما آزادی حقیقی را به دست خواهیم آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Navigation system is a popular and difficult subject in robotics, serving as a basic module for robot automatic system, it has great influence on mobility and intellection of mobile robot.
[ترجمه گوگل]سیستم ناوبری یک موضوع محبوب و دشوار در رباتیک است که به عنوان یک ماژول اساسی برای سیستم اتوماتیک ربات عمل می کند و تأثیر زیادی بر تحرک و هوش ربات متحرک دارد
[ترجمه ترگمان]سیستم ناوبری یک موضوع محبوب و دشوار در رباتیک می باشد که به عنوان یک ماژول پایه ای برای سیستم اتوماتیک ربات عمل می کند، و تاثیر زیادی بر تحرک و intellection ربات متحرک دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تعقل (اسم)
intellection

تفهم (اسم)
intellection

تخصصی

[عمران و معماری] انتقال - درک

پیشنهاد کاربران

بپرس