insurgency

/ˌɪnˈsɜːrdʒənsi//ɪnˈsɜːdʒənsi/

معنی: یاغیگری، تمرد، طغیان، شورش، قیام
معانی دیگر: حالت یا وضع شورش آمیز، insurgence تمرد

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: insurgencies
(1) تعریف: an armed rebellion against a government, usu. one's own.
مشابه: revolt

(2) تعریف: an internal attempt to take control of a group.

جمله های نمونه

1. He has led a violent armed insurgency for 15 years.
[ترجمه گوگل]او به مدت 15 سال رهبری یک شورش مسلحانه خشونت آمیز را بر عهده داشته است
[ترجمه ترگمان]او به مدت ۱۵ سال رهبری شورش مسلحانه شدیدی را بر عهده داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Salvador Samayoa was a leader of the Marxist insurgency seeking to defeat the army.
[ترجمه گوگل]سالوادور سامایوآ یکی از رهبران شورش مارکسیستی بود که به دنبال شکست ارتش بود
[ترجمه ترگمان]سالوادور Samayoa یکی از رهبران شورش مارکسیستی بود که به دنبال شکست ارتش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A communist group is waging a 21-year insurgency against the national government.
[ترجمه گوگل]یک گروه کمونیستی 21 سال شورش علیه دولت ملی به راه انداخته است
[ترجمه ترگمان]یک گروه کمونیستی یک شورش ۲۱ ساله علیه دولت ملی به راه می اندازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The 13 Buddhist hill tribes called off their insurgency three years ago, and foreigners no longer need a permit to visit.
[ترجمه گوگل]13 قبیله بودایی تپه سه سال پیش شورش خود را متوقف کردند و خارجی ها دیگر نیازی به مجوز برای بازدید ندارند
[ترجمه ترگمان]این ۱۳ قبیله تپه بودا سه سال پیش شورش خود را قطع کردند و خارجیان دیگر به اجازه بازدید نیاز نداشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The debate around the insurgency sharpened.
[ترجمه گوگل]بحث پیرامون شورش شدیدتر شد
[ترجمه ترگمان]بحث پیرامون شورش شدیدتر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. S. strategy the insurgency while training the new Iraqi military to gradually on the job.
[ترجمه گوگل]S استراتژی شورش را در حالی که به ارتش جدید عراق آموزش می دهد تا به تدریج در کار باشد
[ترجمه ترگمان]در حالی که آموزش نظامی جدید عراق به تدریج در حال آموزش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. But since then an insurgency has gathered pace.
[ترجمه گوگل]اما از آن زمان به بعد، یک شورش سرعت گرفته است
[ترجمه ترگمان]اما از آن زمان به بعد یک شورش سرعت گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. And as in China, unrest and even insurgency are widespread.
[ترجمه گوگل]و مانند چین، ناآرامی و حتی شورش گسترده است
[ترجمه ترگمان]و همانند چین، ناآرامی و حتی شورش گسترده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In mainly Shia Basra, most of the insurgency is aimed at British soldiers rather than Iraqis.
[ترجمه گوگل]در بصره عمدتاً شیعیان، بیشتر شورش‌ها به جای عراقی‌ها، سربازان انگلیسی را هدف می‌گیرند
[ترجمه ترگمان]در بیشتر شیعیان بصره، بیشتر شورشیان به جای عراقی ها به سربازان بریتانیایی حمله می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The core of the insurgency is made up of Sunni Muslim militants who oppose the polls.
[ترجمه گوگل]هسته اصلی شورش را شبه نظامیان مسلمان سنی تشکیل می دهند که مخالف انتخابات هستند
[ترجمه ترگمان]هسته شورش از ستیزه جویانی تشکیل شده است که مخالف پای صندوق های رای هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He also said Iraq's insurgency cannot be defeated by military means alone.
[ترجمه گوگل]وی همچنین گفت که شورش عراق تنها با ابزار نظامی قابل شکست نیست
[ترجمه ترگمان]او همچنین گفت که شورش عراق را نمی توان با وسایل نظامی تنها شکست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In some respects, one might hazard, the current insurgency -- as an almost exclusively Pashtun affair -- harks back to an earlier, more fragmented pattern of Afghanistan's history.
[ترجمه گوگل]از برخی جهات، ممکن است خطر وجود داشته باشد، شورش کنونی - به عنوان یک امر تقریباً منحصراً پشتون - به یک الگوی قبلی و پراکنده تر از تاریخ افغانستان بازمی گردد
[ترجمه ترگمان]در برخی جنبه ها، یک فرد ممکن است خطر کند، شورش کنونی - - به عنوان یک مساله تقریبا منحصرا پشتون - - دوباره به الگوی fragmented پیشین در تاریخ افغانستان باز می گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Turmoil was not avoided : the insurgency of 1972 - 79 was proof of that.
[ترجمه گوگل]از آشوب اجتناب نشد: شورش 1972 - 79 گواه آن بود
[ترجمه ترگمان]از Turmoil اجتناب نشد: شورش ۷۹ - ۱۹۷۲ شاهدی بر آن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

یاغیگری (اسم)
riot, brigandage, insurgency, insurgence

تمرد (اسم)
rebellion, contumacy, insurgency, insurgence, recalcitrance, recalcitrancy

طغیان (اسم)
outbreak, riot, sedition, rebellion, outburst, insurgency, insurgence, insurrection, revolt, overflow, uprising, high water, rage of the sea, rout

شورش (اسم)
uproar, riot, revolution, mutation, sedition, worry, rebellion, insurgency, insurgence, insurrection, revolt, uprising

قیام (اسم)
rise, insurgency, insurgence, insurrection, uprising, resurrection

انگلیسی به انگلیسی

• quality of being rebellious, tendency to revolt against authority; insurgence, mutiny, revolt

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : insurgency
✅️ صفت ( adjective ) : insurgent
✅️ قید ( adverb ) : insurgently
🕴️Revolution : انقلاب انقلاب به معنای زیر و رو شدن یا پشت و رو شدن است و در آغاز از اصطلاحات علم اخترشناسی بود و در معنای چرخش دورانی افلاک و بازگشت ستارگان به جای اول به کار می رفت. فلسفه انقلاب را این گونه بیان می نمایند که ذات و ماهیت یک شیی لزوماً عوض شده باشد و در نگاه جامعه شناسان هر گونه جنبش اجتماعی توده ای که به فرایندهای عمده اصلاح یا دگرگونی اجتماعی بینجامد، انقلاب نامیده می شود. انقلاب های بزرگ به آن دسته از انقلاب ها گفته می شود که با تغییرات اساسی در حکومت و ساختار اجتماعی یک کشور یا جامعه همراه بوده اند که از آن جمله می توان به انقلاب کبیر فرانسه و انقلاب ۱۹۱۷ روسیه و انقلاب اسلامی ایران اشاره کرد ) [معمولاً تلاش خشن بسیاری از افراد برای پایان دادن به حکومت یک دولت و شروع حکومت جدید /// تغییرات سیاسی سریع و اساسی]
...
[مشاهده متن کامل]

🕴️Riot : شورش ( اغتشاش عمومی خشونت آمیز علیه مقامات، اموال یا مردم ) [شورش به معنای به هیجان آمدن، آشفتن و پریشان کردن است و در اصطلاح اقدام ( گاهی با خشونت ) دسته ای از افراد که در مقابله با نظام حاکم بر هر مجموعه ای اتفاق می افتد و معمولاً بی نظمی و ناامنی با خود به همراه دارد. عمل مقابل شورش، سرکوب ( با خشونت ) است. گاه به عبارت هایی نظیر اغتشاش، اعتراض، عصیان یا انقلاب نیز اطلاق می گردد. در شورش ها شورشیان اهداف مختلفی دارند، بیشتر شورش ها در کشورهای فقیر و بی نظم رخ می دهد. شورش ها به دست های مختلفی تقسیم می شوند: مسلحانه یا مانند اعتراض بدون سلاح گرم که هر دو با هرج و مرج همراه است. وظیفهٔ سرکوب شورش بر عهدهٔ پلیس ضد شورش یا ( SWAT ) است. ]
🕴️Uprising : هم معنی با Rebellion به معنای قیام
🕴️Rebellion : قیام معمولاً یک حرکت مردمی است که به صورت امتناع کردن از انجام دستورهای یک مقام مستقر، مقاومت در برابر او و با هدف نفی حاکمیت یا در اعتراض به موضوعی خاص انجام می پذیرد. قیام می تواند ناشی از احساس خشم و عدم پذیرش اوضاع باشد و سپس با امتناع از تسلیم یا اطاعت از مقام مسئول این وضعیت آشکار شود. همچنین ممکن است فردی یا جمعی، صلح آمیز ( نافرمانی مدنی، مقاومت مدنی و مقاومت غیر خشونت آمیز ) یا خشونت آمیز ( تروریسم، خرابکاری و جنگ چریکی ) باشد.
🕴️Insurrection : هم معنی با Rebellion و uprising
🕴️Insurance/Insurgency : شورشگری - شورش مسلحانه
🕴️Revolt : هم معنی با Rebellion, Insurrection, Uprising
🕴️Mutiny : شورش گروهی از مردم علیه رهبرانی که قبلاً به آنها وفادار بودند ( خصوصاً بین ملوانان، خدمه و دزدان دریایی حتی ) [سرکشی توطئه جنایی در میان گروهی از مردم ( به طور معمول اعضای شاخه نظامی؛ یا خدمه کشتی حتی اگر غیرنظامی باشند ) آشکارا مخالف، خواستار تغییر، یا پایان دادن به یک قدرت قانونی است که بر آنهای حاکم است. این اصطلاح معمولاً برای شورش در میان اعضای نظامی در برابر افسر مافوق و همچنین گاهی برای اشاره به هر نوع شورش علیه قدرت حاکم بکار می رود]
🕴️Invasion : تهاجم/تجاوز/هجوم نظامی ( تجاوز نظامی یا تهاجم نظامی یک حمله نظامی است که در آن بخش های بزرگی از جنگجویان یک نهاد ژئوپولیتیک به شدت به قلمروی متعلق به یکی دیگر از نهادها وارد می شوند، عموماً با هدف تسخیر، آزادسازی یا بازسازی کنترل و اقتدار در یک منطقه، مجبور کردن کشور به تقسیم، تغییر حکومت یا کسب امتیاز از یک دولت، یا ترکیبی از آنها. تهاجم نظامی می تواند علت آغاز یک جنگ باشد، بخشی از یک استراتژی بزرگتر برای پایان دادن به جنگ باشد، یا به خودی خود یک جنگ تمام عیار باشد )
🕴️Overthrow : براندازی حکومت ( بجای Coup استفاده میشه گاهی ) - حذف و گرفتن قدرت از دست یک نفر یا یک رژیم
🕴️Coup : کوتاه شده ی کودتا هست
🕴️Coup d'etat : کودتا - شورش ارتش بر علیه دولت ( گروه کوچکی از مردم به همراه کسری از نظامیان حکومتی ) . به زبان دیگه تلاش ناگهانی و تهاجمی و خشونت آمیز گروه کوچکی از مردم برای ساقط کردن حکومت ( بهتره بگیم از طریق گروه های نظامی )
🕴️ Conspiracy : توطئه ( در حقوق کیفری توطئه به معنای توافق دو یا چند نفر برای انجام جرمی در آینده است. در برخی کشورها برای اثبات توطئه نیازبه حداقل یک شاهد با مدرک می باشد. هیچ محدودیتی برای تعداد توطئه گران نیست و در برخی کشورها برای اثبات جرم مهم نیست که توطئه گران در چه مرحله ای از وقوع جرم می باشند. یعنی به محض ثابت شدن نیت جنایت، آنان مجرم شناخته می شوند )
🕴️ Disturbance : اغتشاش ( اغتشاشات )
🌠 INSURGENCY :
Armed irregular rebellion against authority
🌠 MUTINY :
a situation in which a group of people ( such as sailors or soldiers ) refuse to obey orders and try to take control away from the person who commands them
🌠 INVASION :
an instance of invading a country or region with an armed force
🌠 COUP D'ETAT / COUP :
a sudden attempt by a small group of people to take over the government usually through violence ( Military )
🌠 Overthrow :
to remove ( someone or something ) from power especially by force
🌠 UPRISING :
a usually violent effort by many people to change the government or leader of a country
🌠 REBELLION :
an effort by many people to change the government or leader of a country by the use of protest or violence
🌠 INSURRECTION :
a usually violent attempt to take control of a government
🌠 REVOLUTION :
Rapid and fundamental political change
🌠 REVOLT :
violent action against a ruler or government / fight in a violent way against the rule of a leader or government
🌠 RIOT :
Violent public disturbance against authority, property or people
a situation in which a large group of people behave in a violent and uncontrolled way
🌠 CONSPIRACY :
agreement between two or more people to commit a crime at some time in the future
🌠 DISTURBANCE :
violent or noisy behavior especially in public

insurgency ( علوم سیاسی و روابط بین الملل )
واژه مصوب: طغیان 2
تعریف: جنبشی سازمان‏یافته با هدف سرنگون ساختن حکومت قانونی ازطریق جنگ مسلحانه
شورش

بپرس