insula


معمارى : دستگاه عمارت اجاره نشینى

جمله های نمونه

1. Obiously, any anti - smoking treatment affecting the insula would need to preserve its beneficial functions.
[ترجمه گوگل]بدیهی است که هر گونه درمان ضد سیگار که بر اینسولا تأثیر می گذارد باید عملکردهای مفید آن را حفظ کند
[ترجمه ترگمان]با این وجود، هر گونه رفتار ضد سیگار موثر بر the، نیاز به حفظ عملکرد سودمند آن دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. What is the insula and how could it possibly exert such profound effects on human behavior?
[ترجمه گوگل]اینسولا چیست و چگونه ممکن است چنین تأثیرات عمیقی بر رفتار انسان بگذارد؟
[ترجمه ترگمان]insula چیست و چگونه ممکن است چنین اثرات عمیق بر رفتار انسان وارد کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Men exhibited more activation in the left insula, which gauges the physiological state of the entire body and then generates subjective feelings that can bring about actions.
[ترجمه گوگل]مردان فعال‌سازی بیشتری در اینسولای چپ نشان می‌دهند، که وضعیت فیزیولوژیکی کل بدن را اندازه‌گیری می‌کند و سپس احساسات ذهنی ایجاد می‌کند که می‌تواند باعث اعمال شود
[ترجمه ترگمان]مردان فعال بیشتری را در نیم کره چپ به نمایش می گذارند، که حالت فیزیولوژیکی کل بدن را ارزیابی می کند و سپس احساسات ذهنی ایجاد می کند که می تواند اقداماتی را به ارمغان بیاورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In fact, the activity in their insula actually declines.
[ترجمه گوگل]در واقع، فعالیت در جزیره آنها در واقع کاهش می یابد
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، فعالیت in در واقع کاهش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Regions included frontal lobe, temporal lobe, sub-occipital lobe, insula, and cingulum cortex.
[ترجمه گوگل]نواحی شامل لوب فرونتال، لوب تمپورال، لوب زیر پس سری، اینسولا و قشر سینگولوم بود
[ترجمه ترگمان]مناطق شامل لوب پیشانی، لوب گیجگاهی، بخش پس سر، insula و cingulum است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. On the section cutting insula, central sulcus locate exactly 12 o'clock direction and outward is ultimately changeless.
[ترجمه گوگل]در عایق برش مقطع، شیار مرکزی دقیقاً در جهت ساعت 12 قرار دارد و در نهایت به سمت خارج تغییر نمی کند
[ترجمه ترگمان]در بخش برش insula، مرکز sulcus مرکزی دقیقا ساعت ۱۲ را تعیین می کند و خروجی در نهایت changeless است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The insula is associated with emotion, so it seems likely that this is the brain feeling good when it gets the joke–the "ha-ha" response.
[ترجمه گوگل]اینسولا با احساسات مرتبط است، بنابراین به نظر می‌رسد که مغز وقتی جوک را دریافت می‌کند - پاسخ "ها-ها" - احساس خوبی دارد
[ترجمه ترگمان]The با احساسات مرتبط است، بنابراین به نظر می رسد که این احساس مغز زمانی خوب است که این شوخی را به دست می آورد - پاسخ \"هاها\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. More organization may be visible at Corbridge, but the resulting insulae are still very irregular.
[ترجمه گوگل]سازماندهی بیشتری ممکن است در کوربریج قابل مشاهده باشد، اما جداره های حاصل هنوز بسیار نامنظم هستند
[ترجمه ترگمان]ممکن است سازمان بیشتری در Corbridge قابل مشاهده باشد، اما the حاصل هنوز بسیار بی قاعده هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In the city of Rome it is believed that some 40,000 insulae lined the streets and squares.
[ترجمه گوگل]در شهر رم اعتقاد بر این است که حدود 40000 جزیره در خیابان ها و میدان ها قرار گرفته اند
[ترجمه ترگمان]در شهر رم، اعتقاد بر این است که حدود ۴۰ هزار نفر در خیابان ها و میادین شهر صف کشیده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Across the board, areas in the medial frontal gyrus, right putamen, premotor cortex and medial insula activated.
[ترجمه گوگل]در سراسر صفحه، نواحی در شکنج فرونتال داخلی، پوتامن راست، قشر پیش حرکتی و اینسولای داخلی فعال شدند
[ترجمه ترگمان]در داخل تخته، قسمت های جلویی مغز میانی، putamen راست، پوسته premotor و insula میانی فعال می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. As clinicians explore the possibilities, Dr. Craig is thinking about the insula in grander terms.
[ترجمه گوگل]در حالی که پزشکان احتمالات را بررسی می کنند، دکتر کریگ در مورد اینسولا با عبارات بزرگتر فکر می کند
[ترجمه ترگمان]همانطور که متخصص بالینی احتمالات را بررسی می کند، دکتر کریگ در حال تفکر در مورد insula در این شرایط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The activity of regions such as the nucleus accumbens, insula, and mesial prefrontal cortex give researchers insight into how consumers respond to specific stimuli.
[ترجمه گوگل]فعالیت نواحی مانند هسته اکومبنس، اینسولا و قشر پیش پیشانی مزیال به محققان بینشی در مورد نحوه واکنش مصرف کنندگان به محرک های خاص می دهد
[ترجمه ترگمان]فعالیت مناطق مانند هسته accumbens، insula و قشر پیش پیشانی باعث ایجاد بینش محققان در نحوه واکنش مصرف کنندگان به محرک های خاص می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. To improve the knowledge of the pathophysiology of many brain areas involved by a lesion, such as the supplementary motor area, insula, premotor cortex, supramarginal and angular gyri.
[ترجمه گوگل]برای بهبود دانش پاتوفیزیولوژی بسیاری از نواحی مغزی درگیر با یک ضایعه، مانند ناحیه حرکتی تکمیلی، اینسولا، قشر پیش حرکتی، شکنج فوق‌مارژینال و زاویه‌ای
[ترجمه ترگمان]برای بهبود دانش تعداد زیادی از مناطق مغزی که دچار ضایعه هستند، مانند ناحیه موتور اضافی، insula، cortex، supramarginal و gyri زاویه ای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A couple seconds later two other brain regions became active, called the insula and the amygdala.
[ترجمه گوگل]چند ثانیه بعد دو ناحیه دیگر مغز به نام های اینسولا و آمیگدال فعال شدند
[ترجمه ترگمان]چند ثانیه بعد دو منطقه مغزی دیگر فعال شدند به نام the و بادامه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• part of the brain, island of reil (anatomy)

پیشنهاد کاربران

بپرس