instrumentalist

/ˌɪnstrəˈmentələst//ˌɪnstrʊˈmentəlɪst/

معنی: سازنده، نوازنده
معانی دیگر: (موسیقی) نوازنده ی ساز، ساززن، (فلسفه) ابزارگرای

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: someone who plays a musical instrument.

جمله های نمونه

1. Pragmatic instrumentalist thought would appear to have had a significant influence on the general intellectual milieu in which Jennings and Robson worked.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که اندیشه ابزارگرایانه عملگرا تأثیر قابل توجهی بر محیط فکری عمومی که جنینگز و رابسون در آن کار می کردند داشته است
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که در محیط روشنفکری کلی که در آن Jennings و رابسون کار می کنند تاثیر قابل توجهی داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Likewise the instrumentalist approach to communication, as it is still prevalent among most churches, needs further examination.
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب، رویکرد ابزارگرایانه به ارتباطات، همانطور که هنوز در میان اکثر کلیساها رایج است، نیاز به بررسی بیشتر دارد
[ترجمه ترگمان]به همین ترتیب، رویکرد ابزاری برای برقراری ارتباط، همانطور که هنوز در میان بسیاری از کلیساها رایج است، نیاز به بررسی بیشتر دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. My younger brother wants to be an instrumentalist.
[ترجمه گوگل]برادر کوچکترم می خواهد نوازنده ساز شود
[ترجمه ترگمان] برادر کوچک تر من می خواد یه \"instrumentalist\" باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. My younger sister wants to be an instrumentalist.
[ترجمه گوگل]خواهر کوچکترم می خواهد نوازنده ساز شود
[ترجمه ترگمان] خواهر کوچک تر من می خواد یه \"instrumentalist\" باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The playing throughout the evening was truly superb, every instrumentalist bowing and blowing and thumping as though for dear life.
[ترجمه گوگل]نوازندگی در طول شب واقعاً عالی بود، هر نوازنده‌ای در حال تعظیم و دمیدن و کوبیدن بود که گویی برای زندگی عزیزم
[ترجمه ترگمان]بازی در سراسر شب واقعا عالی بود، هر instrumentalist تعظیم و تالاپ and، گویی برای زندگی عزیز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It was like playing for Toscanini would be for an instrumentalist.
[ترجمه گوگل]مثل این بود که نواختن برای توسکانینی برای یک ساز است
[ترجمه ترگمان]مثل بازی کردن برای Toscanini بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. What strengths do the Marxist approaches contain, whether they be structuralist or instrumentalist?
[ترجمه گوگل]رویکردهای مارکسیستی چه ساختارگرایانه و چه ابزارگرایانه شامل چه نقاط قوتی هستند؟
[ترجمه ترگمان]روش های مارکسیستی چه نقاط قوت دارند، این که آیا آن ها structuralist یا instrumentalist هستند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. These can be used simultaneously should you wish to play with another instrumentalist.
[ترجمه گوگل]اگر بخواهید با نوازنده دیگری بنوازید، می توان از اینها به طور همزمان استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]اینها می توانند به طور همزمان مورد استفاده قرار گیرند، آیا شما می خواهید با ابزارهای موسیقی دیگری بازی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. From this point on, she was more of a composer than an instrumentalist.
[ترجمه گوگل]از این نقطه به بعد، او بیشتر یک آهنگساز بود تا یک ساز
[ترجمه ترگمان]از این نقطه به بعد، او بیشتر یک آهنگ ساز بود تا an
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Back at the tourist center in Tysfjord I talked to the Dutchman " instrumentalist . "
[ترجمه گوگل]بازگشت به مرکز توریستی در Tysfjord با "نوازنده ساز" هلندی صحبت کردم
[ترجمه ترگمان]پس از بازگشت به مرکز توریستی در Tysfjord، من با ابزار \"instrumentalist\" هلندی صحبت کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The tendency of primary teachers' view of mathematics in sequence from high to low is: the Platonist, the problem solving, and the instrumentalist view.
[ترجمه گوگل]گرایش نگرش معلمان ابتدایی به ریاضیات به ترتیب از بالا به پایین عبارت است از: دیدگاه افلاطونی، حل مسئله و نگاه ابزارگرا
[ترجمه ترگمان]گرایش معلمان ابتدایی به ریاضیات به ترتیب از بالا به پایین عبارت است از: پیروان افلاطون، حل مساله و دیدگاه instrumentalist
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This platform allowed him to showcase his countless talents as a songwriter, arranger, instrumentalist, and vocalist.
[ترجمه گوگل]این پلتفرم به او اجازه داد تا استعدادهای بی شمار خود را به عنوان ترانه سرا، تنظیم کننده، نوازنده ساز و خواننده به نمایش بگذارد
[ترجمه ترگمان]این سکو به او اجازه می داد که استعدادهای بی شمار خود را به عنوان سرود نویس و خواننده و خواننده نشان دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Masanori Takahashi, better known as Kitaro, is a Japanese new age musician, composer and multi - instrumentalist.
[ترجمه گوگل]ماسانوری تاکاهاشی، معروف به کیتارو، نوازنده، آهنگساز و نوازنده چند ساز ژاپنی است
[ترجمه ترگمان]Masanori Takahashi، که بیشتر به نام Kitaro شناخته می شود، موسیقی دان عصر جدید ژاپنی، آهنگ ساز و - است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It contains the variable melody and abundant emotion of instrumentalist.
[ترجمه گوگل]این شامل ملودی متغیر و احساسات فراوان نوازنده است
[ترجمه ترگمان]موسیقی شامل آهنگ متغیر و عواطف فراوان موسیقی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سازنده (اسم)
performer, author, composer, maker, manufacturer, creator, constructor, builder, producer, engineer, originator, procreator, instrumentalist

نوازنده (اسم)
player, musician, executant, instrumentalist

انگلیسی به انگلیسی

• musician who plays an instrument; supporter of instrumentalism
an instrumentalist is a person who plays a musical instrument.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : instrument / instrumental / instrumentalist / instrumentation / instrumentality
✅️ صفت ( adjective ) : instrumental
✅️ قید ( adverb ) : instrumentally
ابزارپندار
ابزارگرا ( کسی که پنداره و آموزه ی فلسفه ریاضیِ دیوید هیلبرت را دنبال کند ) .

بپرس