instantaneously


انا، دریک لمحه، فورا

جمله های نمونه

1. An instantaneously absorbed dose of five grays would prove fatal within the space of two weeks.
[ترجمه Sevda] دوز جذبی آنی ناشی از 5 گری ( واحد پرتوی یونیزان ایکس و گاما ) در عرض دو هفته کشنده خواهد بود.
|
[ترجمه گوگل]دوز پنج رنگ خاکستری که فوراً جذب می شود در عرض دو هفته کشنده خواهد بود
[ترجمه ترگمان]یک قطره مرکب از پنج اسب خاکستری در عرض دو هفته کشنده خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Airbags inflate instantaneously on impact.
[ترجمه sogol] کیسه هوا در اثر ضربه بلافاصله باد می شود.
|
[ترجمه گوگل]کیسه‌های هوا در اثر ضربه فوراً باد می‌شوند
[ترجمه ترگمان]افزایش ناگهانی باد به طور آنی بر روی اثر اثر می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Wooden bridges and buildings were instantaneously smashed to bits.
[ترجمه گوگل]پل ها و ساختمان های چوبی فوراً خرد شدند
[ترجمه ترگمان]پل های چوبی و ساختمان ها بلافاصله به قطعات خرد شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It senses the danger and almost instantaneously cuts off the power with a speed of reaction which can prevent a tragedy occurring.
[ترجمه گوگل]خطر را حس می کند و تقریباً بلافاصله با سرعت واکنش برق را قطع می کند که می تواند از وقوع یک فاجعه جلوگیری کند
[ترجمه ترگمان]آن خطر را حس می کند و تقریبا به طور آنی قدرت را با سرعت واکنش نشان می دهد که می تواند از وقوع یک تراژدی جلوگیری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It almost instantaneously cuts off the power, and can prevent a tragedy occurring.
[ترجمه گوگل]تقریباً فوراً برق را قطع می کند و می تواند از وقوع یک فاجعه جلوگیری کند
[ترجمه ترگمان]این کار تقریبا به طور آنی قدرت را قطع می کند و می تواند از وقوع یک تراژدی جلوگیری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Fifty fishermen are killed instantaneously by the blast.
[ترجمه گوگل]پنجاه ماهیگیر بلافاصله در اثر انفجار کشته می شوند
[ترجمه ترگمان]پنجاه ماهیگیر در دم با این انفجار کشته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The F attachment can be switched in instantaneously by a valve operated by the left thumb.
[ترجمه گوگل]اتصال F را می توان فوراً توسط دریچه ای که توسط انگشت شست چپ کار می کند روشن شود
[ترجمه ترگمان]اتصال F را می توان به طور همزمان با یک دریچه که توسط انگشت شست کار می کند، تغییر داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Instantaneously all the Buddhalands in the ten directions quaked in six ways.
[ترجمه گوگل]فوراً تمام سرزمین های بودا در ده جهت به شش جهت لرزیدند
[ترجمه ترگمان]Instantaneously در ده جهت از شش جهت به لرزه افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A photographic camera flash can instantaneously triggers the de-oxygenation reaction of graphite oxide by photothermal heating. The product is conducting, graphene-like material as. . .
[ترجمه گوگل]فلاش دوربین عکاسی می تواند فوراً واکنش اکسیژن زدایی اکسید گرافیت را با گرمایش فتوترمال تحریک کند این محصول رسانا و مواد گرافن مانند است
[ترجمه ترگمان]یک فلاش دوربین عکاسی می تواند به طور آنی واکنش اکسیژن زدایی اکسید گرافیت را با حرارت دادن photothermal تحریک کند این محصول در حال انجام است، graphene مانند مواد مانند …
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In a crash, momentum changes abruptly but not instantaneously.
[ترجمه گوگل]در تصادف، حرکت ناگهانی تغییر می کند اما نه آنی
[ترجمه ترگمان]در یک تصادف، تکانه به طور ناگهانی تغییر می کند اما نه به طور آنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. With ADS-B, velocity changes are broadcast almost instantaneously as part of the State Vector report.
[ترجمه گوگل]با ADS-B، تغییرات سرعت تقریباً بلافاصله به عنوان بخشی از گزارش State Vector پخش می شود
[ترجمه ترگمان]با استفاده از ADS - B تغییرات سرعت تقریبا بلافاصله به عنوان بخشی از گزارش برداری دولت پخش می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. E-mail provides a way of sending person-to-person messages almost instantaneously.
[ترجمه گوگل]ایمیل راهی برای ارسال پیام های شخص به فرد تقریباً آنی فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]پست الکترونیکی راهی برای ارسال پیام های فردی به فرد به طور آنی فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Once the cargo has been shipped, insurance can be covered instantaneously.
[ترجمه گوگل]پس از ارسال محموله، بیمه می تواند به صورت آنی پوشش داده شود
[ترجمه ترگمان]زمانی که محموله ارسال شده است، بیمه می تواند به طور آنی پوشش داده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The semi-strong form suggests that all publicly available information is fully and instantaneously reflected in share prices.
[ترجمه گوگل]فرم نیمه قوی نشان می دهد که تمام اطلاعات در دسترس عموم به طور کامل و آنی در قیمت سهام منعکس می شود
[ترجمه ترگمان]شکل نیمه قوی نشان می دهد که همه اطلاعات در دسترس عموم به طور کامل و به طور آنی در قیمت های سهام منعکس می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The same console will enable the teacher to retrieve data or generate more meaningful reports almost instantaneously.
[ترجمه گوگل]همین کنسول معلم را قادر می‌سازد تا داده‌ها را بازیابی کند یا گزارش‌های معنادارتری را تقریباً آنی تولید کند
[ترجمه ترگمان]همان پیشانه، معلم را قادر خواهد ساخت تا اطلاعات را بازیابی کرده یا گزارش ها معنی دار بیشتری را تقریبا به طور آنی تولید کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• instantly, immediately, momentarily

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : instant / instantaneity
✅️ صفت ( adjective ) : instant / instantaneous
✅️ قید ( adverb ) : instantly / instantaneously
immediatelyفورا
[به نقل از هزاره]: فورا، بی درنگ، آنا، در یک لحظه، در یک چشم به هم زدن.
بلافاصله
بصورت آنی، در لحظه
adv. without any delay

بپرس