insanitary

/ɪnˈsænɪteri//ɪnˈsænɪtri/

معنی: مضر، غیر بهداشتی، غیر صحی، ناسالم
معانی دیگر: نابهداشتی، بیماری زا

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: insanitariness (n.), insanitation (n.)
• : تعریف: not sanitary or healthy; unsanitary.

جمله های نمونه

1. They were forced to live in overcrowded and insanitary conditions.
[ترجمه گوگل]آنها مجبور شدند در شرایط شلوغ و غیربهداشتی زندگی کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها مجبور به زندگی در شرایط شلوغ و insanitary شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. British prisons remain disgracefully crowded and insanitary.
[ترجمه گوگل]زندان های بریتانیا به طرز شرم آوری شلوغ و غیربهداشتی هستند
[ترجمه ترگمان]زندان های انگلستان هنوز خیلی محترمانه و پر مخاطره باقی می مانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Therefore puppies housed after weaning in insanitary surroundings are at greatest risk from this vice.
[ترجمه گوگل]بنابراین توله‌هایی که پس از از شیر گرفتن در محیط‌های غیربهداشتی نگهداری می‌شوند بیشترین خطر را از این معیوب دارند
[ترجمه ترگمان]به همین دلیل puppies که پس از از شیر گرفتن در محیط insanitary زندگی می کنند، در معرض خطر این گناه قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The dingy and insanitary environment in the shantytown is a breeding ground for crime.
[ترجمه گوگل]محیط کثیف و غیربهداشتی در حلبی نشین محل پرورش جرم و جنایت است
[ترجمه ترگمان]محیط دلگیر و insanitary در شهرک کلبه ای، زمینه ای برای تولید جرم محسوب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Insanitary conditions in the restaurant.
[ترجمه گوگل]شرایط غیربهداشتی در رستوران
[ترجمه ترگمان]شرایط insanitary در رستوران
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The elementary school buildings are out of date and some are insanitary . . . .
[ترجمه گوگل]ساختمان های مدارس ابتدایی قدیمی و برخی غیربهداشتی هستند
[ترجمه ترگمان]ساختمان های مدارس ابتدایی از تاریخ ساخته شده اند و برخی از آن ها insanitary هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Furthermore, it was only during this period that scientific advance identified the main links between insanitary conditions and disease.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، تنها در این دوره بود که پیشرفت علمی پیوندهای اصلی بین شرایط غیربهداشتی و بیماری را شناسایی کرد
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، تنها در طول این دوره بود که پیشرفت علمی پیوندهای اصلی بین شرایط insanitary و بیماری را شناسایی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Woolf also acknowledged as relevant factors such as overcrowding and insanitary physical conditions, but did not regard these as crucial.
[ترجمه گوگل]وولف همچنین به عنوان عوامل مرتبط مانند ازدحام بیش از حد و شرایط فیزیکی غیربهداشتی اذعان داشت، اما این موارد را حیاتی ندانست
[ترجمه ترگمان]Woolf همچنین به عنوان عوامل مرتبط مانند ازدحام و شرایط فیزیکی غیر ضروری به رسمیت شناخته شد، اما این موارد را مهم تلقی نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They therefore attracted labour without any hindrance, providing jerry-built, damp and insanitary hovels for letting to local farm workers.
[ترجمه گوگل]بنابراین، آنها بدون هیچ مانعی نیروی کار را جذب کردند، و چاله‌های نم‌دار و غیربهداشتی را برای اجاره به کارگران مزرعه محلی فراهم کردند
[ترجمه ترگمان]بنا بر این، آن ها بدون هیچ مانعی، کارگران را جذب کردند و خانه های ساخت jerry، مرطوب و insanitary را تامین کردند تا به کارگران مزرعه محلی اجازه دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. All four are still suffering ill-health due to torture, poor diet and insanitary prison conditions.
[ترجمه گوگل]هر چهار نفر هنوز به دلیل شکنجه، رژیم غذایی نامناسب و شرایط غیربهداشتی زندان از بیماری رنج می برند
[ترجمه ترگمان]هر چهار نفر هنوز به خاطر شکنجه، رژیم غذایی ضعیف و شرایط زندان insanitary، هنوز بیمار هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They must have contracted them from bacteria transported from the teeming insanitary slums on the other side of town.
[ترجمه گوگل]آنها باید آنها را از باکتری های منتقل شده از محله های فقیر نشین پرجمعیت غیربهداشتی در آن سوی شهر آلوده کرده باشند
[ترجمه ترگمان]آن ها باید آن ها را از باکتری که از محله های پرجمعیت و پرجمعیت در طرف دیگر شهر حمل می کردند، منتقل کرده باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A monumental granite drinking fountain towered up, with battered, insanitary metal cups hanging from it by chains.
[ترجمه گوگل]یک فواره آبخوری گرانیتی به یاد ماندنی با فنجان های فلزی ضرب و شتم و غیربهداشتی که با زنجیر از آن آویزان شده بود
[ترجمه ترگمان]فواره ای از سنگ خارا بلندی که با چنگال خرد شده بود، با cups که از زنجیر آویزان شده بود با زنجیر آویزان شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Amnesty claims the prisoners are being kept in overcrowded and insanitary conditions.
[ترجمه گوگل]عفو بین‌الملل مدعی است که این زندانیان در شرایط شلوغ و غیربهداشتی نگهداری می‌شوند
[ترجمه ترگمان]سازمان عفو بین الملل ادعا می کند که زندانیان در شرایط پر ازدحام و insanitary نگهداری می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. When Britain was reaching the height of its power there were children running around with no shoes on their feet living in miserable and insanitary conditions, especially in the north and Scotland.
[ترجمه گوگل]وقتی بریتانیا به اوج قدرت خود می‌رسید، بچه‌هایی بدون کفش در پاهایشان می‌دویدند که در شرایط فلاکت‌بار و غیربهداشتی بخصوص در شمال و اسکاتلند زندگی می‌کردند
[ترجمه ترگمان]هنگامی که بریتانیا به اوج قدرت خود رسید، کودکانی بودند که بدون هیچ کفشی به اطراف می دویدند و در شرایط بد و insanitary زندگی می کردند، به خصوص در شمال و اسکاتلند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مضر (صفت)
bad, adverse, obnoxious, evil, harmful, detrimental, noxious, damaging, pernicious, inimical, malefic, tortious, baneful, hurtful, pestiferous, nocuous, injurious, derogatory, noisome, unwholesome, inadvisable, impairing, insanitary, nocent

غیر بهداشتی (صفت)
insanitary

غیر صحی (صفت)
insanitary

ناسالم (صفت)
morbid, unsound, unhealthy, insanitary

انگلیسی به انگلیسی

• not sanitary, not sterile, unclean; unhealthy (also unsanitary)
something that is insanitary is so dirty that it is likely to have a bad effect on people's health; a formal word.

پیشنهاد کاربران

بپرس