inquiry

/ˌɪnˈkwaɪri//ɪnˈkwaɪəri/

معنی: تحقیق، رسیدگی، باز جویی، سراغ، خبر گیری، جستار، پرس و جو، استعلام، پرسش، استفسار، سئوال
معانی دیگر: آگه خواست، پرسه، بررسی، پژوهش، جستجو، کندوکاو

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: inquiries
(1) تعریف: a process of seeking truth or accurate information.
مترادف: exploration
مشابه: analysis, examination, interrogation, investigation, quest, questioning, research, search, study

(2) تعریف: a question or query.
مترادف: query, question
مشابه: interrogation

(3) تعریف: a systematic investigation, as into a crime.
مترادف: inquest, investigation, probe
مشابه: examination, inquisition

جمله های نمونه

1. in answer to your recent inquiry . . .
در پاسخ به جستار شما . . .

2. An inquiry is now in progress.
[ترجمه گوگل]اکنون یک تحقیق در حال انجام است
[ترجمه ترگمان]یک سوال در حال حاضر در حال پیشرفت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We are grateful for your inquiry of May 2199
[ترجمه گوگل]ما از درخواست شما در ماه می 2199 سپاسگزاریم
[ترجمه ترگمان]ما از تحقیقات شما در مورد ماه می grateful
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The inquiry was critical of her work.
[ترجمه گوگل]تحقیق درباره کار او انتقادی بود
[ترجمه ترگمان]پرس و جو درباره کارش خیلی مهم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Like inquiry can be active thinking, like exercise can improve physique, like mountain forest can recover one's original simplicity, love alone can study hard, like wind builds muscles.
[ترجمه گوگل]مانند پرس و جو می تواند تفکر فعال باشد، مانند ورزش می تواند فیزیک بدن را بهبود بخشد، مانند جنگل کوهستانی می تواند سادگی اصلی فرد را بازیابی کند، عشق به تنهایی می تواند به سختی مطالعه کند، مانند باد که عضلات را می سازد
[ترجمه ترگمان]مثل یک پرسش می تواند فعال باشد، مثل ورزش می تواند بدن را بهبود بخشد، مانند جنگل کوهستانی می تواند سادگی اولیه خود را بهبود بخشد، عشق به تنهایی می تواند سخت مطالعه کند، مانند باد، ماهیچه ها را می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. An inquiry was set up to determine the cause of the accident.
[ترجمه علی فرهادی] برای یافتن علت تصادف تحقیق به عمل امد.
|
[ترجمه گوگل]تحقیقات برای تعیین علت حادثه آغاز شد
[ترجمه ترگمان]سوال او این بود که علت حادثه را تعیین کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The inquiry found that they had been subjected to unfair treatment.
[ترجمه گوگل]تحقیقات نشان داد که آنها مورد رفتار ناعادلانه قرار گرفته اند
[ترجمه ترگمان]این تحقیق نشان داد که آن ها تحت درمان ناعادلانه قرار گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In answer to your recent inquiry, the book you mention is not in stock.
[ترجمه گوگل]در پاسخ به پرسش اخیر شما، کتابی که نام بردید موجود نیست
[ترجمه ترگمان]در پاسخ به سوال اخیر شما، کتابی که ذکر کردید در بازار نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The court of inquiry ruled that the crash was due to pilot error.
[ترجمه گوگل]دادگاه تحقیق اعلام کرد که این سقوط به دلیل اشتباه خلبان بوده است
[ترجمه ترگمان]دادگاه تحقیق حکم داد که این سقوط به علت خطای pilot بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The government has instituted a court of inquiry to look into the allegations.
[ترجمه گوگل]دولت برای بررسی این اتهامات یک دادگاه تحقیق تشکیل داده است
[ترجمه ترگمان]دولت به دادگاه رسیدگی کرده است تا به این اتهامات نگاه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The government has set up a commission of inquiry into the disturbances at the prison.
[ترجمه گوگل]دولت یک کمیسیون تحقیق در مورد اغتشاشات در زندان تشکیل داده است
[ترجمه ترگمان]دولت کمیسیونی برای رسیدگی به آشوب در زندان تشکیل داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. What was the nature of his inquiry?
[ترجمه گوگل]ماهیت تحقیق او چه بود؟
[ترجمه ترگمان]سوال او چه بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Citizens have demanded a full inquiry into the government's handling of the epidemic.
[ترجمه گوگل]شهروندان خواستار تحقیق کامل در مورد نحوه رسیدگی دولت به این بیماری همه گیر شده اند
[ترجمه ترگمان]شهروندان خواستار تحقیق کامل در مورد کنترل این اپیدمی در دولت شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Human rights groups have called for an independent inquiry into the killings.
[ترجمه گوگل]گروه های حقوق بشر خواستار تحقیق مستقل در مورد این قتل شده اند
[ترجمه ترگمان]گروه های حقوق بشر خواستار تحقیق مستقل در مورد این قتل ها شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تحقیق (اسم)
verification, scholarship, probe, research, rummage, quest, ascertainment, investigation, inquiry, scrutiny, fishing expedition, disquisition

رسیدگی (اسم)
assistance, attention, verification, puberty, consideration, probe, investigation, inquiry, exam, examination, handling, scrutiny, attendance, audit, cassation, inquest

باز جویی (اسم)
quest, investigation, inquiry, cross-examination, inquest, cross-question, interrogation

سراغ (اسم)
information, evidence, search, investigation, inquiry, data, scouting, seeking, looking-for

خبر گیری (اسم)
inquiry, espionage, spying

جستار (اسم)
inquiry, query, inquest, quaere

پرس و جو (اسم)
inquiry, query, enquiry

استعلام (اسم)
inquiry

پرسش (اسم)
question, inquiry, query

استفسار (اسم)
inquiry, query, enquiry

سئوال (اسم)
question, inquiry

تخصصی

[حسابداری] درخواست ؛ سفارش
[کامپیوتر] درخواست ،استسفار ،پرس و جو
[حقوق] تحقیق، بازجویی، استفسار

انگلیسی به انگلیسی

• exploration, questioning, investigation; formal investigation, inquest; question
an inquiry is a question which you ask in order to get information.
an inquiry is also an official investigation.
inquiry is the process of asking about something to get information.

پیشنهاد کاربران

( اسم ) پرس و جو
به معنی پرسیدن سوال برای اطلاع یافتن از موضوعیه
inquiry = enquiry= question
پویش
تحقیق و تفحص
کاوشگرانه
برسی
ارزیابی
بررسی علت یک موضوع ( خصوصاً فوت )
بازپرسی و تحقیق، بازجویی
He was criticized for his conduct of the inquiry
اون بخاطر روش/طرز پیشبرد یا اداره اون بازجویی مورد انتقاد قرار گرفت
Research تحقیق و پرس و جو
self - inquiry : خودپرسشگری
کشف و پرده برداشتن ( از حقیقت چیزی )
تحقیق، پژوهش
مسئول رسیدگی
Conference inqiry= مسئول رسیدگی کنفرانس
تحقیق، بازرسی، تفحص
مطالعه
بازجویانه

بازپرسی
پرسشگری
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)

بپرس