inquest

/ˈɪnˌkwest//ˈɪnkwest/

معنی: رسیدگی، استنطاق، باز جویی، جستار
معانی دیگر: (حقوق)، تحقیق، بازجویی (درباره ی مرگ های مشکوک)، گروه مامور بررسی مرگ مشکوک

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a legal investigation, usu. involving a jury, esp. a coroner's investigation of a suspicious death.

- Two pathologists gave evidence concerning the cause of death at the inquest.
[ترجمه گوگل] دو پاتولوژیست در تحقیقات درباره علت مرگ شواهدی ارائه کردند
[ترجمه ترگمان] دو آمپول در جریان تحقیق درباره علت مرگ در جریان تحقیق بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: the jury or other group that conducts such an investigation.
مشابه: inquiry

(3) تعریف: an investigation or search for information.
مشابه: inquiry, investigation

جمله های نمونه

1. The inquest into their deaths opened yesterday in Enniskillen.
[ترجمه گوگل]تحقیقات در مورد مرگ آنها دیروز در Enniskillen آغاز شد
[ترجمه ترگمان]تحقیق درباره مرگ آن ها دیروز در Enniskillen افتتاح شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The court ordered a fresh inquest into the tragedy.
[ترجمه گوگل]دادگاه دستور داد تا تحقیقات جدیدی در مورد این تراژدی انجام شود
[ترجمه ترگمان]دادگاه به یک تحقیق تازه در آن فاجعه خاتمه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The coroner will hold an inquest into the deaths.
[ترجمه گوگل]پزشکی قانونی تحقیقاتی در مورد مرگ‌ها انجام خواهد داد
[ترجمه ترگمان]پزشک قانونی در جریان تحقیق تحقیق خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. At the inquest they heard that the car had driven off after the accident.
[ترجمه گوگل]در بازجویی شنیدند که خودرو پس از تصادف از محل خارج شده است
[ترجمه ترگمان]در جریان تحقیق شنیده بودند که پس از تصادف اتومبیل پیاده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. An elderly woman froze to death, an inquest heard yesterday.
[ترجمه گوگل]دیروز یک زن مسن یخ زد و مرد
[ترجمه ترگمان]دیروز یک زن مسن در حال مرگ بود و بازجویی از دیروز به گوش رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. An inquest found that the deceased had died of a drugs overdose.
[ترجمه گوگل]در بازپرسی مشخص شد که متوفی بر اثر مصرف بیش از حد مواد مخدر جان خود را از دست داده است
[ترجمه ترگمان]تحقیق در تحقیق متوجه شد که مرحوم براثر اوردوز مواد مرده بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. An inquest into the deaths will be opened next week.
[ترجمه گوگل]تحقیقات در مورد کشته شدگان هفته آینده آغاز خواهد شد
[ترجمه ترگمان]تحقیقات در مورد این افراد هفته آینده آغاز خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The inquest heard that the guitarist died from a cocktail of drink and drugs.
[ترجمه گوگل]در تحقیقات شنیده شد که گیتاریست در اثر مصرف نوشیدنی و مواد مخدر جان خود را از دست داده است
[ترجمه ترگمان]جریان تحقیق شنیده شد که آن گیتار از یک کوکتل مشروب و مواد مرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The inquest returned a verdict of accidental death.
[ترجمه گوگل]بازجویی حکم مرگ تصادفی را صادر کرد
[ترجمه ترگمان]دادگاه حکم مرگ تصادفی را به او داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A verdict of suicide was recorded at the inquest.
[ترجمه گوگل]در بازجویی حکم خودکشی ثبت شد
[ترجمه ترگمان]حکم خودکشی در جریان تحقیق ثبت شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. An inquest was held to discover the cause of death.
[ترجمه گوگل]تحقیقات برای کشف علت مرگ انجام شد
[ترجمه ترگمان]جریان تحقیق در جریان بود که علت مرگ را کشف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The inquest heard that she died from multiple injuries.
[ترجمه گوگل]در تحقیقات شنیده شد که او بر اثر جراحات متعدد جان باخته است
[ترجمه ترگمان]تحقیق حاکی از آن است که او براثر چندین جراحت جان خود را از دست داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The inquest was adjourned pending further investigations.
[ترجمه گوگل]تحقیقات در انتظار بررسی های بیشتر به تعویق افتاد
[ترجمه ترگمان]تحقیقات در مورد تحقیقات بیشتر به تعویق افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. After the inquest, the coroner recorded an open verdict.
[ترجمه گوگل]پس از بازجویی، پزشکی قانونی حکم باز را ثبت کرد
[ترجمه ترگمان]بعد از بازجویی، پزشکی قانونی رای دادگاه را ضبط کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رسیدگی (اسم)
assistance, attention, verification, puberty, consideration, probe, investigation, inquiry, exam, examination, handling, scrutiny, attendance, audit, cassation, inquest

استنطاق (اسم)
cross-examination, inquest, fishing expedition, inquisition, cross-question

باز جویی (اسم)
quest, investigation, inquiry, cross-examination, inquest, cross-question, interrogation

جستار (اسم)
inquiry, query, inquest, quaere

تخصصی

[حقوق] تحقیق پزشک قانونی، هیأت تحقیق، تحقیق توسط هیأت منصفه، رأی هیأت منصفه

انگلیسی به انگلیسی

• formal legal investigation (especially seeking a cause of death); jury assembled to participate in an inquest; results of an inquest; research, investigation
an inquest is an official inquiry into the cause of someone's death.

پیشنهاد کاربران

بازجویی , تحقیق
# The truth emerged at the inquest
# an inquest is always held if murder is suspected
# an inquest was held to discover the cause of death
# an inquest into the department's poor performance
The coroner has beeen informed of the accident and he will be opening an inquest
کالبد شکافی در جریان حادثه قرار گرفت و . . .
⭐⭐⭐
✔️ گروه مامور بررسی مرگ مشکوک
✔️ تحقیق، بازجویی ( درباره ی مرگ های مشکوک )
...
[مشاهده متن کامل]

Family of B. C. man killed by police hopes inquest can prevent future suicide by cop
GlobalNews. ca@

حقوق:
هیئت تحقیق ( مشابه هیئت منصفه یا ژوری )

بپرس